تهران| اقتصاد کشور «کودک کار و زباله گرد» بازتوليد مي كند!
این روزها اگر دقت کافی داشته باشیم، وقتی که در خیابانهای تهران راه میرویم می بینیم که تعدادي از کودکان زباله گرد که کیسه های پلاستیکی سیاه رنگ پر از زباله را به دوش هایشان انداخته اند و یکی یکی سطلهای زباله را زیر و رو می کنند، بیشتر شده است.
کودکانی که در مقابل نگاه های اطرافیان حتی سرشان را بلند نمیکنند تا چشم در چشم آدمها شوند و به کارشان ادامه میدهند. سال هاست که کودکان کار و آسیب هایشان مورد توجه مسئولان قرار گرفته و راه حل هایی برای آن داده اند اما هیچ اقدام موثری برای آن صورت نگرفته. چون آنها تحت سلطه پیمانکارهایی هستند که زیر نظر شهرداری کار میکنند و این به نوعی به کار آنها مشروعیت میدهد. دیروز معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور گفت:« بهزیستی به هیچ وجه زباله گردی برای کودکان را نمیپذیرد و واگذاری این کار ازسوی شهرداری به پیمانکاران نباید موجب سلب مسئولیت شهرداری از منع به کارگیری کودکان شود». مسعودی فرید با اشاره به اینکه ساماندهی کودکان کار مفهومی ندارد، ادامه داد:« با شهرداری و پیمانکاران آن جلسات متعددی برگزار شده است که برخورد قاطعی با پیمانکارانی که کودکان را به کار میگیرند انجام شود اما گاهی شهرداری این پاسخ را میدهد که مسئولیت این کارها را به پیمانکاران واگذار کرده است كه این پذیرفتنی نیست. زهرا رحیمی، مدیرعامل جمعیت امام علی(ع) در گفت و گو با «قانون» درباره اینکه بهزیستی بالاخره حضور کودکان زباله گرد را پذیرفته و نگفته که این بچه ها در قالب باندها کار می کنند، گفت: این نکته مثبتی است. ما سال هاست گفتهایم که نمیشود خوردن یک قرص را برای همه تجویز کرد و گفت که شما این قرص را بخورید تا خوب شوید. به هر حال هر کدام از این بچه ها زندگی مستقلی دارند و باید به طور مستقل روی آنها بررسی شود. باید خانواده ها به طور جداگانه بررسی شوند که چرا بچه هایشان را برای کار به خیابان ها می فرستند. برخلاف فرافکنی هایی که همیشه بهزیستی انجام می دهد، این بار این اتفاق نیفتاد».
96درصد کودکان کار با خانواده زندگی می کنند
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی به تعداد بالای مراکز تفکیک زباله از سوی شهرداری اشاره کرد و گفت:«ما به دنبال منع به کارگیری کودکان زیر ۱۸ سال برای زبالهگردی هستیم و باید بررسی کنیم که چه دلایلی وجود دارد که کودکان وارد این کار میشوند؟ از چهار، پنج سال گذشته متوجه شدیم که بیش از ۹۶ درصد از کودکان کار و خیابان با پدر و مادرشان زندگی میکنند و متوجه شدیم که باید رویکرد توجه به مراکز روزانهمان را به جلو ببریم؛ به همین دلیل مرکز روزانه را راهاندازی کردیم». مسعودی فرید با اشاره به اینکه بیشتر این کودکان از فردی که آنها را به کار گمارده است میترسند، افزود:« این افراد کودکان را مجبور میکنند که روزانه مبلغی را درآمد داشته باشند و به آنها تحویل دهند و بقیه درآمدشان مال خودشان باشد. تعداد زیادی از این کودکان به شکل گروهی و فامیلی به سر چهارراهها میآیند. ۶۰ درصد غیر ایرانی نیز به راحتی جرات نمیکنند که سر چهارراهها مشغول کار شوند و بيشك کسی آنها را راهنمایی میکند. حال که بیشتر این افراد اتباع غیر ایرانی هستند، اداره اتباع باید وارد این موضوع شود و بررسی کند که آیا این افراد به شکل مجاز وارد کشور شده و یا قاچاق شدهاند؟ هیچ جای دنیا اجازه داده نمیشود فردی حتی در صورت اینکه مجاز وارد کشوری شده باشد، سر چهارراه مشغول به کار شود». زهرا رحیمی درباره رویکردی که بهزیستی درباره این کودکان دارد و راهکارهایی که باید برای کنترل این موضوع انجام داد، گفت: «ما درباره بچه های زباله گرد هیچ راهی نداریم جز اینکه این شکل کار را حذف کنیم. نمی توانیم بیاییم به آنها دستکش کار بدهیم و ساعت کاری شان را کنترل کنیم. اما حذف این نوع کار کودک نباید به قیمت حذف تمام صورت مساله انجام شود. نباید به بچه ها بگوییم تو دیگر نمی توانی در اینجا کار کنی و سرنوشت و فقر تو هم به ما هیچ ربطی ندارد. آنوقت بچهها جذب مراکز کار زیرزمینی و کار سیاه می شوند یا سراغ خلاف می روند. این خطرناک تر از حضور آنها در کارگاه های کار و زبالهگردی است. ما در جمعیت امام علی(ع) کار کودک را به این قیمت حذف میکنیم که پدر و مادرشان را سر کار ببریم. یعنی اشتغالزایی برای والدین به شرط اینکه بچه هایشان کار نکنند. در این طرح والدین به شرطی حقوق میگیرند و کار می کنند که بچه هایشان کار نکنند. اگر با حضور بچهها در محیط های کاری برخورد شود، آنها مجبورند به کار خلاف پناه ببرند».وي افزود: معاون سازمان بهزیستی اعلام کرده که تجربیات موفقی در شهرهایی مانند مشهد درباره کار کودک داشته كه درست نیست. براي مثال بچهها روزنانه بفروشند چیزی شبیه به جوک می ماند چون این کار مناسب بچه ها نیست. گفته اند که از کشورهای غربی الگوبرداری کرده اند. ممکن است در کشورهایی بچه هایی باشند که برای پول توجیبی خودشان روزی دو ساعت را در خیابان روزنامه بفروشند اما بچه هایی که در ایران هستند باید خرج یک خانواده را با روزنامه فروشی بدهند؛ این ها با هم خیلی تفاوت دارد. ما اگر میخواهیم بچه های 15 تا 18 ساله را وارد چرخه کار کنیم، باید به آنها کارهای مهارتی را آموزش بدهیم تا سرمایه و اندوختهای برای آیندهشان محسوب شود. نه اینکه وارد کارهایی مانند دستفروشی و مشاغل کاذب شوند. اما موضوع مهم این است که ثابت شده خیابانهای ما امنیت لازم برای حضور بچه ها را ندارد چون یکی از بزرگ ترین مسائلی که ما درباره کار کودکان در خیابان با آن مواجه هستیم، ناامنی و خطرات آن است. ساده ترین این خطرها تصادف هایی است که با آن مواجه هستند. در کنار این ها باید آزارجنسی را هم مطرح کنیم که کودکان قربانی آن می شوند. مسعودی، معاون سازمان بهزیستی با بیان اینکه مراکز سازمان بهزیستی بر اساس قانون متعلق به کودکان ایرانی است، ادامه داد: بحثی که با اداره اتباع داریم این است که دستکم برگهای به سازمان بهزیستی داده شود که این کودک « تایید شده »یا دستکم شناسایی شده است. در این حالت میتوانیم او را بپذیریم اما در حال حاضر ۱۲۰ کودک غیر ایرانی و افغانستانی در مراکز سازمان بهزیستی هستند که در شبه خانوادهها نگهداری میشوند. در مرکز یاسر و بعثت نیز تعداد زیادی از این کودکان نگهداری میشوند در صورتیکه کودکی پدر و مادر نداشته باشد، آنها را میپذیریم. سال گذشته تعدادی از این کودکان وارد سیستم بهزیستی شدند.
اشتغالزایی برای خانواده ها به جای کار کودک
اینکه ما فکر کنیم که یک شبه میشود موضوع کار کودک را در کشور حل کرد، درست نیست. موضوع دیگر این است که آیا بهزیستی به تنهایی می تواند ماجرای کار کودک را در کشور حل کنند یاخير. زهرا رحیمی درباره این موضوع نیز میگوید:« وضعیت اقتصادی جامعه ما بهگونهاي است که خانوادههايي كه در مناطق حاشیهنشین ميخواستند بچه هایشان درس بخوانند، دیگر پشیمان شده اند. حتی عده ای به این فکر افتاده اند که حالا که اوضاع اقتصادی آنقدر خراب شده،چراحداقل دو ساعت هم که شده بچهشان را به خیابان نفرستند تا پولی به خانه بیاورد. اولویت های خانواده ها در این شرایط جا به جا میشود و به مراتب خانوادههایی که وضعیت شکنندهتری دارند، آسیب بیشتری میبینند. اینجا بیشتر فشار به بچهها میآید چون خدماتی که در خانه به آنها میدادند یکی یکی حذف میشود. انگار ما سیستمی داریم که مدام در حال تولید کودک کار است. این سیستم تولید کودک کار را آیا بهزیستی می تواند ساماندهی کند یا خير؟ در طرح جمع آوری کودکان کار که در آن تعداد زیادی از کودکان را دستگیر کردند، آنهايي که پدر و مادر نداشتند، شناسایی شدند. در تمام سال هایی که با بچههای کار در ارتباط بودیم ما چیزی به عنوان باند کودکان کار ندیدیم. اغلب کودکان خانواده دارند و از سوی خانواده هایشان مجبور به کار میشوند. چون مشکلات معیشتی بسیار زیادی دارند. اما درباره کودکان زباله گرد این طور نیست. چون کودکان افغان به تنهایی از مرز فرستاده شده اند پیش فامیلهایشان تا در کنار آنها کار کنند. به فرض مثال بچه 12 ساله به تنهایی از افغانستان به تهران آمده است». مسعودی فرید درباره ایدههای تازه برای کار کودک در شهرهایی مانند مشهد گفت: در برخی استانها مثل مشهد این طرح اجرا شد.کلیات این طرح را قبول داریم و معتقدیم کودکان باید کارهای مناسب سنین ۱۵ تا ۱۸ سال را انجام دهند. کارهای آنها باید کارهای سالمی باشد که هم شأنشان حفظ شود و هم احساس تکدی گری نکنند؛ اما قرار نیست این کودکان فکر کنند که باید تا آخر عمرشان روزنامه بفروشند بلکه باید آنها را به سمت مشاغل سطح بالاتر هدایت کنیم. برای مثال در همان مشهد تعدادی از این کودکان را به سمت شغل تراش سنگهای زینتی هدایت کردیم. اجرای این سیاست همچنان در دستور کار قرار دارد اما به طور کامل اجرا نمیشود. با اين حال سیاست بعدی ما این است که آنها به سمت مشاغل سطح بالاتري بروند.
96درصد کودکان کار با خانواده زندگی می کنند
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی به تعداد بالای مراکز تفکیک زباله از سوی شهرداری اشاره کرد و گفت:«ما به دنبال منع به کارگیری کودکان زیر ۱۸ سال برای زبالهگردی هستیم و باید بررسی کنیم که چه دلایلی وجود دارد که کودکان وارد این کار میشوند؟ از چهار، پنج سال گذشته متوجه شدیم که بیش از ۹۶ درصد از کودکان کار و خیابان با پدر و مادرشان زندگی میکنند و متوجه شدیم که باید رویکرد توجه به مراکز روزانهمان را به جلو ببریم؛ به همین دلیل مرکز روزانه را راهاندازی کردیم». مسعودی فرید با اشاره به اینکه بیشتر این کودکان از فردی که آنها را به کار گمارده است میترسند، افزود:« این افراد کودکان را مجبور میکنند که روزانه مبلغی را درآمد داشته باشند و به آنها تحویل دهند و بقیه درآمدشان مال خودشان باشد. تعداد زیادی از این کودکان به شکل گروهی و فامیلی به سر چهارراهها میآیند. ۶۰ درصد غیر ایرانی نیز به راحتی جرات نمیکنند که سر چهارراهها مشغول کار شوند و بيشك کسی آنها را راهنمایی میکند. حال که بیشتر این افراد اتباع غیر ایرانی هستند، اداره اتباع باید وارد این موضوع شود و بررسی کند که آیا این افراد به شکل مجاز وارد کشور شده و یا قاچاق شدهاند؟ هیچ جای دنیا اجازه داده نمیشود فردی حتی در صورت اینکه مجاز وارد کشوری شده باشد، سر چهارراه مشغول به کار شود». زهرا رحیمی درباره رویکردی که بهزیستی درباره این کودکان دارد و راهکارهایی که باید برای کنترل این موضوع انجام داد، گفت: «ما درباره بچه های زباله گرد هیچ راهی نداریم جز اینکه این شکل کار را حذف کنیم. نمی توانیم بیاییم به آنها دستکش کار بدهیم و ساعت کاری شان را کنترل کنیم. اما حذف این نوع کار کودک نباید به قیمت حذف تمام صورت مساله انجام شود. نباید به بچه ها بگوییم تو دیگر نمی توانی در اینجا کار کنی و سرنوشت و فقر تو هم به ما هیچ ربطی ندارد. آنوقت بچهها جذب مراکز کار زیرزمینی و کار سیاه می شوند یا سراغ خلاف می روند. این خطرناک تر از حضور آنها در کارگاه های کار و زبالهگردی است. ما در جمعیت امام علی(ع) کار کودک را به این قیمت حذف میکنیم که پدر و مادرشان را سر کار ببریم. یعنی اشتغالزایی برای والدین به شرط اینکه بچه هایشان کار نکنند. در این طرح والدین به شرطی حقوق میگیرند و کار می کنند که بچه هایشان کار نکنند. اگر با حضور بچهها در محیط های کاری برخورد شود، آنها مجبورند به کار خلاف پناه ببرند».وي افزود: معاون سازمان بهزیستی اعلام کرده که تجربیات موفقی در شهرهایی مانند مشهد درباره کار کودک داشته كه درست نیست. براي مثال بچهها روزنانه بفروشند چیزی شبیه به جوک می ماند چون این کار مناسب بچه ها نیست. گفته اند که از کشورهای غربی الگوبرداری کرده اند. ممکن است در کشورهایی بچه هایی باشند که برای پول توجیبی خودشان روزی دو ساعت را در خیابان روزنامه بفروشند اما بچه هایی که در ایران هستند باید خرج یک خانواده را با روزنامه فروشی بدهند؛ این ها با هم خیلی تفاوت دارد. ما اگر میخواهیم بچه های 15 تا 18 ساله را وارد چرخه کار کنیم، باید به آنها کارهای مهارتی را آموزش بدهیم تا سرمایه و اندوختهای برای آیندهشان محسوب شود. نه اینکه وارد کارهایی مانند دستفروشی و مشاغل کاذب شوند. اما موضوع مهم این است که ثابت شده خیابانهای ما امنیت لازم برای حضور بچه ها را ندارد چون یکی از بزرگ ترین مسائلی که ما درباره کار کودکان در خیابان با آن مواجه هستیم، ناامنی و خطرات آن است. ساده ترین این خطرها تصادف هایی است که با آن مواجه هستند. در کنار این ها باید آزارجنسی را هم مطرح کنیم که کودکان قربانی آن می شوند. مسعودی، معاون سازمان بهزیستی با بیان اینکه مراکز سازمان بهزیستی بر اساس قانون متعلق به کودکان ایرانی است، ادامه داد: بحثی که با اداره اتباع داریم این است که دستکم برگهای به سازمان بهزیستی داده شود که این کودک « تایید شده »یا دستکم شناسایی شده است. در این حالت میتوانیم او را بپذیریم اما در حال حاضر ۱۲۰ کودک غیر ایرانی و افغانستانی در مراکز سازمان بهزیستی هستند که در شبه خانوادهها نگهداری میشوند. در مرکز یاسر و بعثت نیز تعداد زیادی از این کودکان نگهداری میشوند در صورتیکه کودکی پدر و مادر نداشته باشد، آنها را میپذیریم. سال گذشته تعدادی از این کودکان وارد سیستم بهزیستی شدند.
اشتغالزایی برای خانواده ها به جای کار کودک
اینکه ما فکر کنیم که یک شبه میشود موضوع کار کودک را در کشور حل کرد، درست نیست. موضوع دیگر این است که آیا بهزیستی به تنهایی می تواند ماجرای کار کودک را در کشور حل کنند یاخير. زهرا رحیمی درباره این موضوع نیز میگوید:« وضعیت اقتصادی جامعه ما بهگونهاي است که خانوادههايي كه در مناطق حاشیهنشین ميخواستند بچه هایشان درس بخوانند، دیگر پشیمان شده اند. حتی عده ای به این فکر افتاده اند که حالا که اوضاع اقتصادی آنقدر خراب شده،چراحداقل دو ساعت هم که شده بچهشان را به خیابان نفرستند تا پولی به خانه بیاورد. اولویت های خانواده ها در این شرایط جا به جا میشود و به مراتب خانوادههایی که وضعیت شکنندهتری دارند، آسیب بیشتری میبینند. اینجا بیشتر فشار به بچهها میآید چون خدماتی که در خانه به آنها میدادند یکی یکی حذف میشود. انگار ما سیستمی داریم که مدام در حال تولید کودک کار است. این سیستم تولید کودک کار را آیا بهزیستی می تواند ساماندهی کند یا خير؟ در طرح جمع آوری کودکان کار که در آن تعداد زیادی از کودکان را دستگیر کردند، آنهايي که پدر و مادر نداشتند، شناسایی شدند. در تمام سال هایی که با بچههای کار در ارتباط بودیم ما چیزی به عنوان باند کودکان کار ندیدیم. اغلب کودکان خانواده دارند و از سوی خانواده هایشان مجبور به کار میشوند. چون مشکلات معیشتی بسیار زیادی دارند. اما درباره کودکان زباله گرد این طور نیست. چون کودکان افغان به تنهایی از مرز فرستاده شده اند پیش فامیلهایشان تا در کنار آنها کار کنند. به فرض مثال بچه 12 ساله به تنهایی از افغانستان به تهران آمده است». مسعودی فرید درباره ایدههای تازه برای کار کودک در شهرهایی مانند مشهد گفت: در برخی استانها مثل مشهد این طرح اجرا شد.کلیات این طرح را قبول داریم و معتقدیم کودکان باید کارهای مناسب سنین ۱۵ تا ۱۸ سال را انجام دهند. کارهای آنها باید کارهای سالمی باشد که هم شأنشان حفظ شود و هم احساس تکدی گری نکنند؛ اما قرار نیست این کودکان فکر کنند که باید تا آخر عمرشان روزنامه بفروشند بلکه باید آنها را به سمت مشاغل سطح بالاتر هدایت کنیم. برای مثال در همان مشهد تعدادی از این کودکان را به سمت شغل تراش سنگهای زینتی هدایت کردیم. اجرای این سیاست همچنان در دستور کار قرار دارد اما به طور کامل اجرا نمیشود. با اين حال سیاست بعدی ما این است که آنها به سمت مشاغل سطح بالاتري بروند.