(تصاویر) بررسی فیلم وینی پو: خون و عسل ۲
دنباله فیلم اسلشر زباله «وینی پو: خون و عسل» از راه رسید؛ اثری که سال گذشته در نقد و بررسی آن به نویسنده و کارگردان توصیه کردیم در مدرسه فیلم ثبتنام کند تا شاید بتواند اولین نکات تولید یک اثر سینمایی را یاد بگیرد. اکنون با دیدن این دنباله باید بگویم که به نظر میرسد او در این راستا گام مثبتی برداشته است؛ ولی بازهم نتیجه اثری ضعیف است.
خب نکته جالب پیرامون قسمت اول وینی پو: خون و عسل آن بود که این فیلم که در 10 روز (و با 50 هزار دلار) فیلمبرداری شد، بیش از 5 میلیون دلار فروش کرد. اما نظر کارشناسی این فیلم به تمام معنا اثری بد با حداقل تعداد لوکیشن و کیفیت بصری و ساخت جلوههای تصویری بود. وحشی گری وینی پو و دوستانش در فیلم اول با این واقعیت توضیح داده شد که در زمستانی گرسنه، این موجودات برای زندهماندن دست به این کشتار زدند. اکنون در قسمت دوم کارگردان سعی میکند به این آشفتگی مسخره معنی تازهای بدهد و این قسمت به طور کلی به دنبال عمق بخشیدن به داستان است.
در یک نگاه کلی میتوان گفت که وینی پو: خون و عسل ۲ بر اساس اصولی ساخته شده است که اکثریت قریب به اتفاق فیلمهای ترسناک مدرن نیز به همین شکل ساخته شدهاند. این یعنی جایی که قسمت اول از همان ثانیههای نخست به خود اجازه داد تا در جنون و خشونت فرو رود، در مقابل این دنباله با خویشتنداری با شخصیتهایش رفتار میکند. نتیجه یک فیلم ترسناک آشناتر و حتی استانداردتر است، اما اصلا کیفیت بالایی ندارد.
حتی در مقام مقایسه با قسمت اول، با کمال تعجب، عملاً هیچ شوخی در این فیلم وجود ندارد و همه چیز بسیار جدی است. هرچند با توجه به ویژگیهای داستان و شخصیتها، طنز حداقل به شکلی خود را نشان میدهد که این بٰرآمده از یک فیلمسازی درست نیست. به نظر من قسمت اول با جنون و حماقتش خنده دار بود، اما قسمت دوم وانمود میکند که این اتفاق نیفتاده است. در واقع سازندگان این فیلم خودشان را عجیب جدی گرفتهاند. اما تصور کسی که داستان رابطه کریستوفر رابین و خرس انساننما را جدی بگیرد، سخت است.
حتی به نظر من جدی بودن فیلم در 10 دقیقه اول سوالاتی را برمیانگیزد. چرا همه فکر میکنند که کریستوفر رابین از قسمت اول دخترها را کشته است، اما کسی از او بازجویی نمیکند؟ چرا اگر کریستوفر قاتل است وینی پو و همه مردم را در این مدت طولانی نکشت؟ چرا جغد در قسمت اول نبود، اما اینجا ظاهر شد، و حتی انگار همیشه آنجا بوده است؟! البته انتظار منطق از چنین زبالهای داشتن بد و بیراه گفت به شعور خودمان استو ولی وقتی فیلمی در هر ژانری ساخته میشود به خصوص در گونه جنایی کارآگاهی، باید حداقل به چاله و چولهها داستان توجه کوچکی داشته باشد.
اگر بخواهیم از این نکات ساختاری در طرح و منطق داستان جدا شویم و به سمت کیفیت تولید برویم، بازهم هیچ چیز تقاوتی نمیکند. چرا که مدل تولید و طراحی شخصیتهای عروسکی این فیلم کماکان فاجعه کامل است. برای مثال شمایل ببر در بهترین حالت شبیه گربه است، جغد تلاقی بین یک کلاغ و یک کرکس است. اگر این جغد را به یک فرد تحت تاثیر داروهای بیهوشی نشان دهید و از او بخواهید حدس بزند که چه نوع پرندهای است، او هرگز با این کار در زندگی خود کنار نمیآید. شاید او حتی شروع به گفتن کند که این اصلاً پرنده نیست.
در پایان باید گفت: شاید در ظاهر شخص ریس فریک-واترفیلد به عنوان کاگردان و صاحب این اثر میتواند با درگیر شدن در فیلمبرداری بیپایان فیلمهای ترسناک زباله، حرفهاش را به خطر بیندازد، اما بعید است، چون عنوان مسخره فیلمهای او عدهای جوان کنجکاو را برای دیدن و مسخره کردن آن اثر روانه دیدن فیلم میکند و همین باعث شکل گرفتن یک درآمد خوب برای این فیلمساز و آثارش به نسبت بودجه تولیدی آنها میشود.
حرف نهایی من نسبت به این فیلم همان کلام پایانی نقد فیلم اول است: وینی پو: خون و عسل ۲ فیلمی است که برای مخاطبان مختلف معنای متفاوتی از بد بودن خواهد داشت، این فیلم قابل دیدن نیست و من اصلا آن را توصیه نمیکنم. حتی زمانی که مفهوم وینیپو قاتل شما را بسیار کنجکاو میکند، در آن صورت من بازهم میگویم این احتمال وجود دارد که بیشتر از دیدن فیلم ناامید شوید.
وینی پو اکنون همراه فرانکنشتاین، مرد گرگنما، مایکل مایرز و دیگر شخصیتهای غم انگیز فیلمهای ترسناک اسلشر به موجودی شر تبدیل شده است که نمیتواند از کشتن خودداری کند؛ اما اگر بتوان مشکلات قسمت اول را به بودجه محدود نسبت داد، قسمت دوم فقدان ایده را نشان میدهد. گویی تمام پتانسیل فکری در همان ایده وینی پو روانی هدر رفته است. اکنون پس از نمایش این زباله تنها کاری که باید انجام دهیم این است که منتظر بمانیم تا بامبی مهمترین داستان کودکانه خیلیها به درد وینی پو دچار شود. این یعنی کودکی همه ما در حال نابودی است.
منبع: ویجیاتو
منبع: faradeed-194439