با رسیدن به اوج فناوری در آینده، چه کاری برای انسانها باقی میماند؟
امروزه دامنهی هوش مصنوعی به همهجا گسترش یافته است؛ از حوزهی پزشکی که به کمک الگوریتمها، انواع سرطان را سریعتر و دقیقتر از پزشکان تشخیص میدهد تا نگارش مقالات علمی و حتی خلق آثار هنریای که بسیاری از ما از تولید آنها عاجزیم! این فناوری نهتنها به سختترین سؤالات ما پاسخ میدهد، بلکه بهتدریج تمام اجسام اطراف ما را هوشمند میکند. این روزها، برخی از افراد به زندگی در خانه هوشمند عادت کردهاند، اما در آینده تقریباً اکثر ما در خانههایی زندگی خواهیم کرد که همهچیز در آن بدون دخالت از سوی ما مطابق میلمان تنظیم میشود.
در دههی آینده، خودروهای خودران کاملاً فراگیر میشوند و اصلاً بعید نیست که تا پیش از آغاز نیمهی دوم قرن فعلی، راندن وسایل نقلیه توسط انسان ممنوع شود! شاید وقتی بشنوید که خودروهای خودران فعلی که هنوز جای پیشرفت بسیاری دارند، بیش از ۹۰ درصد از تصادفات رانندگی را کاهش دادهاند، شما نیز طرفدار ممنوعیت رانندگی انسانها شوید!
البته مزایای فناوری و در رأس آن هوش مصنوعی به این موارد محدود نمیشود. هوش مصنوعی میتواند حباب بازارهای مالی را پیشبینی و از زیانهای هنگفت آن جلوگیری کند، محصولات بینقصی بسازد و کارهایی را که زمانی برای ما پیچیده بودند، بهتنهایی انجام دهد. هوش مصنوعی برخلاف انسانها از دخالت احساسات و تصمیمات هیجانی در امان است و شاید زمانی بهقدری پیشرفته شود که بتوان قضاوت را نیز به آن سپرد.
ممکن است تا ۲۵ سال دیگر، رانندگی انسانها در جاده ممنوع شود!
اما اگر پیشرفت فناوری اینگونه پیش برود، دیگر چه کاری برای ما انسانها باقی میماند؟ شاید آن زمان بهجای فکر و خیال و برنامهریزیهای پراسترس، تنها برنامهمان این باشد که فردا از خواب بیدار شویم! این سناریو چندان هم آیندهی بدی نیست.
مثلاً مشاغل سختی همچون کارگری در خط تولید را در نظر بگیرید. طبق مطالعات اخیر، اتوماسیون بهزودی چیزی حدود ۱۴ تا ۴۷ درصد از مشاغل را حذف میکند؛ این یعنی در آینده، افراد بهجای فعالیت در شغلهای کسالتبار یا پرریسک، خود را برای حضور در مشاغل دیگری آماده میکنند؛ اما وکلا، معلمان، جراحان، هنرمندان و مفسران ورزشی که در معرض بیکاری از سوی هوش مصنوعی هستند، خود را برای چه شغل جایگزینی آماده خواهند کرد؟ برخی از این افراد عاشق شغل خود هستند و بخش عظیمی از هویت خود را در آن میبینند.
کالاهای موقعیتی همچون بلیتهای مسابقات، در آینده نیز ارزش خود را حفظ خواهند کرد
در سال ۱۹۷۷، اقتصاددانی به نام فرد هیرش در کتابی به نام «محدودیتهای اجتماعی رشد» استدلال کرد که با افزایش ثروت، تمایل انسان به تصاحب کالاهای موقعیتی و زمان صرفشده برای رقابت در تصاحب آنها افزایش مییابد. بدین ترتیب قیمت چنین کالاهایی دائماً افزایش مییابد و سهم آنها از تولید ناخالص داخلی بالاتر میرود. این الگو ممکن است در مدینهی فاضلهای که برای آیندهی هوش مصنوعی متصور هستیم، ادامه یابد.
ممکن است رقابت انسانها برای تصاحب کالاهای موقعیتی، در آینده پابرجا بماند
بوستروم خاطرنشان میکند که برخی از انواع رقابتها ارزشی در ذات خود ندارند و دلیل تداوم آنها تنها «شکست انسانها در هماهنگی برای دست کشیدن از آنها» است! در واقع اگر تمام انسانها موافق باشند که رقابت را متوقف کنند، قطعاً میتوانند برای کارهای بهتر دیگری وقت بگذارند و رشد بیشتری را تجربه کنند. با این حال، برخی از انواع رقابتها همچون ورزش، ارزش ذاتی دارند و بهتر است حفظ و نگهداری شوند و البته با حذف بسیاری از رقابتها، شاید بشر دیگر کار بهتری برای انجام دادن نداشته باشد.
از زمانی که کامپیوتر دیپ بلو IBM توانست نخستین بار گری کاسپاروف، قهرمان شطرنج جهان را در سال ۱۹۹۷ شکست دهد، علاقه به شطرنج در سطح جهان افزایش یافت و صنعت جدید ورزشهای الکترونیکی پدید آمد؛ در نتیجه، حتی اگر کامپیوترها بتوانند بهراحتی انسان را در رقابتی شکست دهند، مانعی برای لذت بردن انسان از رقابت وجود ندارد. بوستروم پیشبینی میکند که درآمد این صنعت طی دههی آینده با نرخ سالانه ۲۰ درصد رشد کند و تا سال ۲۰۳۲ به حدود ۱۱ میلیارد دلار برسد.
بازنشستگی پیش از موعد برای بشریت؟
آیا وظایفی همچون فرزندپروری، پناهگاه انسان برای حفظ هویت و شادی در برابر طوفان پوچی و بیکاری خواهند بود؟ نمیتوان چندان مطمئن بود. بوستروم در این مورد استدلال میکند که فراتر از دنیای پسا کمبود، دنیای «پسا ابزار» نهفته است که در آن هوش مصنوعی در مراقبت از کودک نیز ماهرتر از خود انسان ظاهر میشود. کینز میگوید: «به نظر من هیچ کشور و ملتی وجود ندارد که بتواند بدون ترس به عصر فراغت و فراوانی بنگرد؛ چرا که بشر برای مدتی طولانی آموزش دیده است که تلاش کند و لذت نبرد. با نگاهی به رفتار و دستاوردهای طبقات ثروتمند امروزی در هر نقطه از جهان، به نظرم چشمانداز آیندهی پر از فراغت بشریت، بسیار ناامیدکننده است!» نظر انجیل در این مورد بسیار مختصرتر و جدیتر است: «دستهای بیکار، کارگاه شیطان هستند.»
مینارد کینز: با نگاهی به رفتار و دستاوردهای طبقات ثروتمند، چشمانداز آیندهی پر از فراغت بشریت، بسیار ناامیدکننده است!
اینها همگی مواردی از «پارادوکس پیشرفت» است. اگرچه بیشتر انسانها خواهان دنیایی بهتر هستند، پیشرفت بیشازحد فناوری ممکن است هدف اصلی خود را نقض کند. بوستروم معتقد است که بیشتر مردم همچنان از فعالیتهایی همچون خوردن که ارزش ذاتی دارند، لذت میبرند. ممکن است آرمانشهرهای آینده زمانی که متوجه شوند زندگی بیش از حد آسان شده است، درست همانند پیر چالشی جدید برای خود طراحی کنند و مثلاً تصمیم بگیرند سیارهای جدید را استعمار و تمدن را از صفر تا صد در آن مهندسی کنند. با این حال ممکن است پیشرفتها آنقدر زیاد و ماورای تصور باشند که در برخی مواقع، حتی چنین ماجراجوییهایی نیز کاملاً بیارزش قلمداد شوند.
انسانها تا چه زمانی میتوانند مانند شخصیت پیر در «شهر جایگشت»، از جستوخیز بین احساسات مختلف لذت ببرند؟ اقتصاددانان مدتها بر این باور بودند که انسانها خواستهها و آرزوهای نامحدود دارند و فهرست علایق آنها پایانی ندارد. با ساخت نخستین آرمانشهر هوش مصنوعی، این عقیدهی هزارانساله به بوتهی آزمایش گذاشته خواهد شد تا صحت آن معلوم شود. آیا جوهر معنابخش زندگی در جایی غیر از «فاصلهی میان حل یک مشکل تا مواجهه با مشکل بعدی» نهفته است؟
منبع: خبرآنلاین
منبع: faradeed-194070