جزئیات تازه از پرونده قتل رومینا اشرفی به روایت خویشاوندان
خبر قتل رومینا دختر ۱۳ ساله به دست پدرش آنقدر تکاندهنده است که هنوز هم در باور نمیگنجد؛ ماجرایی که از عشق کودکانه یک دختربچه و البته سهلانگاری و غفلت محبوب ۲۶ ساله او شروع شده و به مرگ تراژیک و خونین رومینایی میانجامد که سرشار از زندگی است. پدر و معشوق هرکدام سهمی را در این ماجرا بر عهده دارند. چه مردی که فرزندش را از سر تعصبات کور میکشد چه جوان بالغی که عنان زندگی و قلب دختر را به دست میگیرد.
قتل رومینا اشرفی
رویداد۲۴ شادی مکی: روز اول خرداد ماه رومینا شرفی دختر ۱۳ ساله تالشی در روستای سفید سنگان بخش حویق با ضربات داس به دست پدر خود کشته میشود. قتلی که در زمره قتلهای ناموسی قلمداد شده و علت آن عشق دختر به یک مرد بزرگسال ۲۶ ساله و فرار با او بوده است.
اما و اگرها زیاد است. بهمن خاوری دوست رومینا گفته قصد ازدواج با دختر را داشته است و دختر به دلیل نارضایتی از خانواده به او پناه برده و باهم فرار میکنند. او عنوان میکند که دلیل اصلی مخالفت خانواده رومینا تفاوتهای مذهبی بوده است.
خانواده رومینا نیز پسر را متهم به سوءاستفاده کرده و میگویند او عکسهای خصوصی خودش و رومینا را درفضای مجازی منتشر کرده است.
در این بین، اما آنچه قابل تامل است برخورد پلیس بعد از یافتن رومینای ۱۳ ساله است آنهم در جامعهای که هنوز «ناموس» حرف اول را میزند، پلیس در حالی رومینا را به دست پدر میسپارد که مشخص نیست آیا در این پرونده از روانشناس و مددکار کمک گرفته یا خیر. اگر جواب مثبت است چگونه روانشناس پلیس به سهولت کودک را به تنهایی در اختیار پدر میگذارد.
دو تن از آشنایان این خانواده که هر دو اهل همین روستا هستند به شرط آنکه نامی از آنها برده نشود حاضر به گفتگو با رویداد۲۴ شدهاند. یکی از این دو فرد که از آشنایان خانواده رومیناست ماجرا را اینگونه تعریف میکند: بهمن ۲۶ ساله و رومینا ۱۳ ساله بود. بهمن بیکار و تحصیلاتش در حد سیکل است. پدر رومینا هم ۳۵ ساله و کارگر است و در باغ و مزرعه مردم کار میکرد.
او ادامه میدهد: وقتی بهمن و رومینا با مخالفت خانوادهها مواجه شدند، تصمیم به فرار گرفتند و یک هفته هم در آستارا بودند و تا جایی که میدانم در خانه یکی از اقوام پسر (بهمن) بودند. من از پدر رومینا خواستم اجازه دهد آنها ازدواج کنند، اما پدرش گفت رومینا صلاحش را نمیداند به همین دلیل هم شکایت کرد که بعد از یک هفته رومینا را پیدا کردند و بدون مشاوره تحویل خانواده داده شد.
این منبع آگاه اضافه میکند: رومینا بعد از اینکه توسط پلیس آگاهی آستارا پیدا شد، یک شب منزل خالهاش میماند و روز بعد تحویل پدر میشود؛ در حالیکه مادر هم همراهش نبوده است. کسی هم نبود پدر رومینا را راهنمایی کند که چگونه خشمش را کنترل کند.
او میگوید: پدر رومینا میگفت بهمن عکسهای دونفرهشان را منتشر کرد و پیامهایی را ارسال کرد که او را بیشتر عصبانی کرد. همچنین میگفتند بهمن فرد موجهی نبود. این عوامل در کنار اینکه پدر ناراحت را بدون مشاوره با دختر تنها گذاشتند، زمینه این قتل شد. به علاوه آنکه یکی از اقوام هم پدر رومینا را تشویق کرده بود که دخترش را به خاطر این کار بکشد.
این فرد آگاه با بیان اینکه رضا (پدر رومینا) یک روز بعد از تحویل گرفتن رومینا او را کشت، میگوید: زمان وقوع قتل مادر در خانه نبوده است. پدر سرظهر سراغ رومینا میرود درحالیکه او در کنار برادر ۵ سالهاش دراز کشیده بوده. وقتی میبیند که رومینا بیدار است از اتاق خارج شده و مدتی بعد دوباره باز میگردد، وقتی متوجه میشود که رومینا خوابیده او را با ضربات داس میکشد. شرایط خیلی بدی بود خون رومینا روی صورت و بدن برادر کوچکش هم پاشیده بود. صحنه خیلی دلخراش بود.
این فرد محلی اضافه میکند: درحال حاضر بهمن در محل زندگی خودش است و زندگی میکند. مادر رومینا هم گفته میخواهد طلاق بگیرد. این مساله باعث شده که بین خانواده پدری و مادری رومینا اختلاف ایجاد شود تا آنجا که حتی مراسم سوگواری جداگانه گرفتند. آگهی ترحیمی که در فضای مجازی منتشر شد مربوط به خانواده پدری رومینا بود اسم دایی او هم برای رفع کدورت در آگهی آورده بودند. ریش سفید محل هم پدر رومینا را دید پدر بعد ازقتل پشیمان بود.
پدر رومینا فردی آرام بود
یکی دیگر از افراد محلی میگوید: رومینا در کلاس متوسطه اول درس میخواند و دچار احساسات این سنین شد و در نهایت بعد از فرار با پسر مورد علاقهاش و شکایت پدر، مراجع مربوطه او را پیدا و به پدر تحویل میدهند.
وی ادامه میدهد: بعد از این مدت گویا پسر پیامهایی به پدر ارسال میکرده است که باید دخترتان را به من بدهید و شرایط او طوری نیست که درخانه بماند. گویا دختر هم مرتب اصرار داشته که دوباره میرود. این درگیری خانوادگی بین دختر و خانواده وجود داشته است.
این فرد ادامه میدهد: پدر رومینا فرد آرام و سالمی است او کارگر است و سطح سواد هر دو خانواده دختر و پسر پایین است. این درگیریها ادامه داشته و حتی یکی دوباری که بین رومینا و پدر اختلاف بوده مادر وساطت میکند. اما در لحظه قتل مادر نبوده است.
پلیس باید از نیروی آموزش دیده کمک میگرفت
شیما قوشه وکیل دادگستری درباره قوانینی که برای حمایت از رومینا در زمان تحویل به خانواده باید رعایت میشده به رویداد۲۴ میگوید: در مطلبی که از یکی از مراجع قضایی استان گیلان خواندم اعلام شده بود که زمان تحویل رومینا با خانواده او صحبت شده و ظاهرا پدر خیلی آرام بوده است؛ به نحوی که مراجع ذیربط فریب خورده و با این تفکر که اتفاقی رخ نمیدهد بچه را تحویل میدهند.
وی ادامه میدهد: باید فرض را بر این بگذاریم که از رومینا و بهمن بازجوییهایی هم شده است. در قانون آئین دادرسی کیفری جدید مقرر شده که زنان و کودکان باید توسط پلیس زن و آموزش دیده مورد بازجویی و سوال و جواب قرار بگیرند. درباره این مورد خاص که رومینا هم کودک و هم زن بوده است و به طریق اولی باید در این شرایط بازجویی میشده است. آستارا شهر کوچکی نیست و برفرض هم که پلیس زن نداشتند باید پلیس آموزش دیده مسائل را بررسی میکرد.
این حقوقدان خاطرنشان میکند: درباره این موضوع که آیا پلیس ملزم بوده که پرونده را به مددکار اجتماعی یا نهادی مانند بهزیستی ارجاع دهد در قوانین ما مقرراتی وجود ندارد که این موضوع یکی از خلاءهای بزرگی قانونی در کشور ماست. اما اگر پلیس آموزش دیده بود فریب رفتار آرام پدر را نمیخورد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا قوانین درباره مسائل ناموسی که ممکن است منجر به اتفاقات ناخوشایندی از طرف مردان خانواده فرد شود نگاه خاصی به فردی که بیم خطر از جانب او میرود دارد یا خیر؟ اظهار میکند: متاسفانه در این زمینه هم هیچ مقررهای وجود ندارد؛ مگر آنکه فرد شکایت کند که توسط افراد خانواده به قتل تهدید شده که ممکن است در این شرایط تضمینی گرفته شود. اما اگر چنین چیزی نباشد مقررهای وجود ندارد.
قوشه با بیان اینکه این پرونده هم در موضوع فرار دختر هم درباره بیمی که از اقوام میرفته است نباید به مددکاری ارجاع میشده است، اظهار میکند: واحد مددکاری در ادارات پلیس همه شهرها وجود ندارد و حتی در تهران هم با موارد زیادی برخورد داشتهام که واحد مددکاری درش بسته بوده است و فعالیت نمیکرده است.
وی تصریح میکند: در متون اولیه لایحه تامین امنیت زنان صرف شکایت شفاهی زن در مواردی که احساس خطر میکند مقام قضایی موظف بود که به موضوع رسیدگی کند و مکانیزمهای حمایتی نیز پیشبینی کرده بود که د رمواردی زن را در خارج محیط خانه و در خانههای امن نگهداری کنند.
رضایت کود ک ۱۳ ساله مخدوش است
این وکیل دادگستری درخصوص اظهارات بهمن درباره رضایت رومینا نسبت به فرار و همراهی با او میگوید: رضایت کودک ۱۳ ساله مخدوش است، زیرا فرد در این سن به عقل کامل نرسیده است؛ شاید بلوغ جنسی رسیده باشد یا از نظر مالی رشید باشد، اما قوه عاقله یک فرد ۱۳ ساله هنوز انقدر کامل نشده است که بتواند حسن و قبح خود را تشخیص دهد و با صحبتهای عاشقانه یک نفر و احتمالا خشونتی که در خانواده وجود داشته بخواهد فرار کند؛ بنابراین اقدام بهمن هم شاید آدمربایی بر اساس آنچه در قوانین تعریف شده است نباشد.
وی توضیح میدهد: در قوانین برای ربودن فرد زیر ۱۸ سال مجازات بیشتری در نظر گرفته شده است. اما باید دید که چقدر رضایت یک کودک ۱۳ ساله درست بوده است. اگر این کودک با فریب به فرار راضی شده است خود بهمن خاوری دوست او هم از نظر باید مورد مجازات قرار بگیرد و اگر رضایت دختر در این سن را مخدوش بدانیم میتوانیم جرم ادمربایی را هم برای بهمن لحاظ کنیم، اما بستگی به تفسیر قضات دارد، زیرا میگویند دختر ۱۳ ساله رضایتش کامل است آنچنانکه این موضوع را بهانهای برای ازدواج دختران در این سن قرار میدهند و کودک همسری را تایید میکنند.
نباید رومینا را با خانواده تنها میگذاشتند
دکتر فاطمه منفرد پویا روانشناس نیز درباره این پرونده میگوید: وقتی این اتفاق رخ داد از نظر روانشناسی که احتمالا در مرکز پلیس حضور داشته یا هر کس کار رسیدگی به این پرونده را برعهده داشته باید دقت بیشتری میشده است، زیرا گاهی افراد در مواجهه با بحران به جای بیقراری سکوت میکنند که گاهی این سکوت و آرامش از بیقراری خطرناکتر است.
او میافزاید: فرار دختر در این پرونده برای پدر یک شوک بوده و احتمالا پدر در لحظه پیدا شدن رومینا در شوک بوده لذا باید توجه بیشتری به این موضوع میشده است. همچنین باید در کنار این خانواده افراد دیگری اعم از مشاوران یا سایر افراد فامیل حضور داشتند این ماجرا میتوانست طور دیگری رقم خورده و مادر مرتکب قتل شود یا دختر خودش را بکشد یا دختر مرتکب قتل اعضای خانواده شود؛ بنابراین در این ماجرا کمی از سوی مراجع مربوطه به لحاظ مسائل روانشناختی غفلت شده است و اصلا خانواده و رومینا نباید با هم تنها میماندند، زیرا همه آنها در شرایط بحران قرار داشتند.
این روانشناس سلامت تصریح میکند: در زمان بحران قسمت فورونتال مغز انسانها کار نمیکند بلکه قسمت هیجانهای آنها فعالیت میکند و به آنها فرمان میدهد. وقتی قتل رخ میدهد بلافاصله پدر بیرون آمده و ماجرا را اعلام میکند این مساله نشان میدهد که لحظه اول پشیمان شده است، زیرا به محض اینکه هیجان به اوج خود میرسد تازه قسمت منطقی مغز فعال میشود که این چه کاری بود کردم این فرایند. در عصبانیتهای معمولی هم به چشم میخورد.
منفردپویا درباره لزوم آموزش جنسی کودکان عنوان میکند: از زمانی که هورمونهای جنسی در دختر و پسر شروع به فعالیت میکنند گرایش به جنس مخالف هم شروع میشود. این مساله غریزی بوده و ربطی به دین و اخلاق ندارد. یکی از مواردی که در فرهنگ ما بهویژه در گذشته از آن دوری میکنند، آن است که اگر در این موارد با فرزند صحبت نکنیم ذهن کودکانمان پاکتر رشد میکند. در حالیکه این رویکرد اشتباه است.
او ادامه میدهد: وقتی بسیاری از قضایا را برای کودکانمان توضیح نمیدهیم بچهها در زمان مواجهه با آن پردازش سنگینی دارند. وقتی برای دخترمان توضیح دهیم که پدیده عشق به خاطر فعالیت یکسری مادههای شیمیایی در مغز است که باعث ایجاد گرایش به جنس مخالف میشود باعث آرامش و گذرسالم او از این مرحله میشویم، اما وقتی چنین آموزشهایی به فرزندمان نمیدهیم یک دختر ۱۳ ساله با احساس حالت عشق گمان میکند که حتما باید با آن فرد ازدواج کند. زیرا نمیداند که این پدیده زودگذر بوده و تمام میشود و ممکن است زمانی دیگر از فردی دیگر خوشش بیاید.
این روانشناس تصریح میکند: وقتی آموزش و پرورش ما و خانوادههای ما این مسائل را به بچهها آموزش دهند و به آنها آگاهی دهند که این مسائل در سن بلوغ طبیعی است بچهها مشکلات کمتری را تجربه میکنند. وقتی به فرزندانمان آگاهی نمیدهیم نتیجه آن میشود که وقتی به دخترمان حس عاشقی دست میدهد زیاد احساس خرج عشقش میکند. کار بهمن دوست رومینا اشتباه بوده است، اما اگر به فرزندمان آموزش دهیم هرکسی از راه برسد نمیتواند آنها را گمراه کند.
وی با تاکید براینکه این ویژگی در دختران وجود دارد که دختران کم سن عاشق مردان بزرگ میشوند و از طرف دیگر پسرهای کم سن عاشق زنان بزرگسال میشوند. این هم باید آموزش داد. خصوصا در خانوادههایی که مهر پدری کمتر است دختران به مردان با سن بالاتر گرایش بیشتری پیدا میکنند و در خانوادههایی که مهر مادری کمتر است پسرها به زنان بزرگسال گرایش مییابند.
این روانشناس درباره رفتار بهمن درخصوص ارتباط با یک دختربچه میگوید: در روانشناسی گفته میشود که هر فردی که در سن قانونی یعنی بیش از ۱۸ سال باشد با فردی که زیر ۱۸ سال است ارتباط جنسی داشته باشد تجاوز است. چه دختر باشد چه پسر. اگر پسر و دختر زیر ۱۸ سال با یکدیگر در ارتباط جنسی باشند تجاوز نیست.
درباره رومینا نمیدانیم ارتباط جنسی رخ داده است یا نه. اما بحران عشقی برای هر دو طرف رخ داده است و وقتی فرد دچار حس عشق شده و مادههای شیمیایی مربوطه در مغز شروع به فعالیت میکند قسمت منطقی مغز متوقف میشود در این حالت همه چیز بسیار رویایی دیده میشود وقتی آموزش زیاد نباشد افراد مسائل را جدی گرفته و به جای کنترل و مدیریت آن برای گذر از شرایط دست به اقدامات غیرمنطقی میزنند که منجر به ایجاد چنین وضعیتهایی میشود.
رویداد۲۴ شادی مکی: روز اول خرداد ماه رومینا شرفی دختر ۱۳ ساله تالشی در روستای سفید سنگان بخش حویق با ضربات داس به دست پدر خود کشته میشود. قتلی که در زمره قتلهای ناموسی قلمداد شده و علت آن عشق دختر به یک مرد بزرگسال ۲۶ ساله و فرار با او بوده است.
اما و اگرها زیاد است. بهمن خاوری دوست رومینا گفته قصد ازدواج با دختر را داشته است و دختر به دلیل نارضایتی از خانواده به او پناه برده و باهم فرار میکنند. او عنوان میکند که دلیل اصلی مخالفت خانواده رومینا تفاوتهای مذهبی بوده است.
خانواده رومینا نیز پسر را متهم به سوءاستفاده کرده و میگویند او عکسهای خصوصی خودش و رومینا را درفضای مجازی منتشر کرده است.
در این بین، اما آنچه قابل تامل است برخورد پلیس بعد از یافتن رومینای ۱۳ ساله است آنهم در جامعهای که هنوز «ناموس» حرف اول را میزند، پلیس در حالی رومینا را به دست پدر میسپارد که مشخص نیست آیا در این پرونده از روانشناس و مددکار کمک گرفته یا خیر. اگر جواب مثبت است چگونه روانشناس پلیس به سهولت کودک را به تنهایی در اختیار پدر میگذارد.
دو تن از آشنایان این خانواده که هر دو اهل همین روستا هستند به شرط آنکه نامی از آنها برده نشود حاضر به گفتگو با رویداد۲۴ شدهاند. یکی از این دو فرد که از آشنایان خانواده رومیناست ماجرا را اینگونه تعریف میکند: بهمن ۲۶ ساله و رومینا ۱۳ ساله بود. بهمن بیکار و تحصیلاتش در حد سیکل است. پدر رومینا هم ۳۵ ساله و کارگر است و در باغ و مزرعه مردم کار میکرد.
او ادامه میدهد: وقتی بهمن و رومینا با مخالفت خانوادهها مواجه شدند، تصمیم به فرار گرفتند و یک هفته هم در آستارا بودند و تا جایی که میدانم در خانه یکی از اقوام پسر (بهمن) بودند. من از پدر رومینا خواستم اجازه دهد آنها ازدواج کنند، اما پدرش گفت رومینا صلاحش را نمیداند به همین دلیل هم شکایت کرد که بعد از یک هفته رومینا را پیدا کردند و بدون مشاوره تحویل خانواده داده شد.
این منبع آگاه اضافه میکند: رومینا بعد از اینکه توسط پلیس آگاهی آستارا پیدا شد، یک شب منزل خالهاش میماند و روز بعد تحویل پدر میشود؛ در حالیکه مادر هم همراهش نبوده است. کسی هم نبود پدر رومینا را راهنمایی کند که چگونه خشمش را کنترل کند.
او میگوید: پدر رومینا میگفت بهمن عکسهای دونفرهشان را منتشر کرد و پیامهایی را ارسال کرد که او را بیشتر عصبانی کرد. همچنین میگفتند بهمن فرد موجهی نبود. این عوامل در کنار اینکه پدر ناراحت را بدون مشاوره با دختر تنها گذاشتند، زمینه این قتل شد. به علاوه آنکه یکی از اقوام هم پدر رومینا را تشویق کرده بود که دخترش را به خاطر این کار بکشد.
این فرد آگاه با بیان اینکه رضا (پدر رومینا) یک روز بعد از تحویل گرفتن رومینا او را کشت، میگوید: زمان وقوع قتل مادر در خانه نبوده است. پدر سرظهر سراغ رومینا میرود درحالیکه او در کنار برادر ۵ سالهاش دراز کشیده بوده. وقتی میبیند که رومینا بیدار است از اتاق خارج شده و مدتی بعد دوباره باز میگردد، وقتی متوجه میشود که رومینا خوابیده او را با ضربات داس میکشد. شرایط خیلی بدی بود خون رومینا روی صورت و بدن برادر کوچکش هم پاشیده بود. صحنه خیلی دلخراش بود.
این فرد محلی اضافه میکند: درحال حاضر بهمن در محل زندگی خودش است و زندگی میکند. مادر رومینا هم گفته میخواهد طلاق بگیرد. این مساله باعث شده که بین خانواده پدری و مادری رومینا اختلاف ایجاد شود تا آنجا که حتی مراسم سوگواری جداگانه گرفتند. آگهی ترحیمی که در فضای مجازی منتشر شد مربوط به خانواده پدری رومینا بود اسم دایی او هم برای رفع کدورت در آگهی آورده بودند. ریش سفید محل هم پدر رومینا را دید پدر بعد ازقتل پشیمان بود.
پدر رومینا فردی آرام بود
یکی دیگر از افراد محلی میگوید: رومینا در کلاس متوسطه اول درس میخواند و دچار احساسات این سنین شد و در نهایت بعد از فرار با پسر مورد علاقهاش و شکایت پدر، مراجع مربوطه او را پیدا و به پدر تحویل میدهند.
وی ادامه میدهد: بعد از این مدت گویا پسر پیامهایی به پدر ارسال میکرده است که باید دخترتان را به من بدهید و شرایط او طوری نیست که درخانه بماند. گویا دختر هم مرتب اصرار داشته که دوباره میرود. این درگیری خانوادگی بین دختر و خانواده وجود داشته است.
این فرد ادامه میدهد: پدر رومینا فرد آرام و سالمی است او کارگر است و سطح سواد هر دو خانواده دختر و پسر پایین است. این درگیریها ادامه داشته و حتی یکی دوباری که بین رومینا و پدر اختلاف بوده مادر وساطت میکند. اما در لحظه قتل مادر نبوده است.
پلیس باید از نیروی آموزش دیده کمک میگرفت
شیما قوشه وکیل دادگستری درباره قوانینی که برای حمایت از رومینا در زمان تحویل به خانواده باید رعایت میشده به رویداد۲۴ میگوید: در مطلبی که از یکی از مراجع قضایی استان گیلان خواندم اعلام شده بود که زمان تحویل رومینا با خانواده او صحبت شده و ظاهرا پدر خیلی آرام بوده است؛ به نحوی که مراجع ذیربط فریب خورده و با این تفکر که اتفاقی رخ نمیدهد بچه را تحویل میدهند.
وی ادامه میدهد: باید فرض را بر این بگذاریم که از رومینا و بهمن بازجوییهایی هم شده است. در قانون آئین دادرسی کیفری جدید مقرر شده که زنان و کودکان باید توسط پلیس زن و آموزش دیده مورد بازجویی و سوال و جواب قرار بگیرند. درباره این مورد خاص که رومینا هم کودک و هم زن بوده است و به طریق اولی باید در این شرایط بازجویی میشده است. آستارا شهر کوچکی نیست و برفرض هم که پلیس زن نداشتند باید پلیس آموزش دیده مسائل را بررسی میکرد.
این حقوقدان خاطرنشان میکند: درباره این موضوع که آیا پلیس ملزم بوده که پرونده را به مددکار اجتماعی یا نهادی مانند بهزیستی ارجاع دهد در قوانین ما مقرراتی وجود ندارد که این موضوع یکی از خلاءهای بزرگی قانونی در کشور ماست. اما اگر پلیس آموزش دیده بود فریب رفتار آرام پدر را نمیخورد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا قوانین درباره مسائل ناموسی که ممکن است منجر به اتفاقات ناخوشایندی از طرف مردان خانواده فرد شود نگاه خاصی به فردی که بیم خطر از جانب او میرود دارد یا خیر؟ اظهار میکند: متاسفانه در این زمینه هم هیچ مقررهای وجود ندارد؛ مگر آنکه فرد شکایت کند که توسط افراد خانواده به قتل تهدید شده که ممکن است در این شرایط تضمینی گرفته شود. اما اگر چنین چیزی نباشد مقررهای وجود ندارد.
قوشه با بیان اینکه این پرونده هم در موضوع فرار دختر هم درباره بیمی که از اقوام میرفته است نباید به مددکاری ارجاع میشده است، اظهار میکند: واحد مددکاری در ادارات پلیس همه شهرها وجود ندارد و حتی در تهران هم با موارد زیادی برخورد داشتهام که واحد مددکاری درش بسته بوده است و فعالیت نمیکرده است.
وی تصریح میکند: در متون اولیه لایحه تامین امنیت زنان صرف شکایت شفاهی زن در مواردی که احساس خطر میکند مقام قضایی موظف بود که به موضوع رسیدگی کند و مکانیزمهای حمایتی نیز پیشبینی کرده بود که د رمواردی زن را در خارج محیط خانه و در خانههای امن نگهداری کنند.
رضایت کود ک ۱۳ ساله مخدوش است
این وکیل دادگستری درخصوص اظهارات بهمن درباره رضایت رومینا نسبت به فرار و همراهی با او میگوید: رضایت کودک ۱۳ ساله مخدوش است، زیرا فرد در این سن به عقل کامل نرسیده است؛ شاید بلوغ جنسی رسیده باشد یا از نظر مالی رشید باشد، اما قوه عاقله یک فرد ۱۳ ساله هنوز انقدر کامل نشده است که بتواند حسن و قبح خود را تشخیص دهد و با صحبتهای عاشقانه یک نفر و احتمالا خشونتی که در خانواده وجود داشته بخواهد فرار کند؛ بنابراین اقدام بهمن هم شاید آدمربایی بر اساس آنچه در قوانین تعریف شده است نباشد.
وی توضیح میدهد: در قوانین برای ربودن فرد زیر ۱۸ سال مجازات بیشتری در نظر گرفته شده است. اما باید دید که چقدر رضایت یک کودک ۱۳ ساله درست بوده است. اگر این کودک با فریب به فرار راضی شده است خود بهمن خاوری دوست او هم از نظر باید مورد مجازات قرار بگیرد و اگر رضایت دختر در این سن را مخدوش بدانیم میتوانیم جرم ادمربایی را هم برای بهمن لحاظ کنیم، اما بستگی به تفسیر قضات دارد، زیرا میگویند دختر ۱۳ ساله رضایتش کامل است آنچنانکه این موضوع را بهانهای برای ازدواج دختران در این سن قرار میدهند و کودک همسری را تایید میکنند.
نباید رومینا را با خانواده تنها میگذاشتند
دکتر فاطمه منفرد پویا روانشناس نیز درباره این پرونده میگوید: وقتی این اتفاق رخ داد از نظر روانشناسی که احتمالا در مرکز پلیس حضور داشته یا هر کس کار رسیدگی به این پرونده را برعهده داشته باید دقت بیشتری میشده است، زیرا گاهی افراد در مواجهه با بحران به جای بیقراری سکوت میکنند که گاهی این سکوت و آرامش از بیقراری خطرناکتر است.
او میافزاید: فرار دختر در این پرونده برای پدر یک شوک بوده و احتمالا پدر در لحظه پیدا شدن رومینا در شوک بوده لذا باید توجه بیشتری به این موضوع میشده است. همچنین باید در کنار این خانواده افراد دیگری اعم از مشاوران یا سایر افراد فامیل حضور داشتند این ماجرا میتوانست طور دیگری رقم خورده و مادر مرتکب قتل شود یا دختر خودش را بکشد یا دختر مرتکب قتل اعضای خانواده شود؛ بنابراین در این ماجرا کمی از سوی مراجع مربوطه به لحاظ مسائل روانشناختی غفلت شده است و اصلا خانواده و رومینا نباید با هم تنها میماندند، زیرا همه آنها در شرایط بحران قرار داشتند.
این روانشناس سلامت تصریح میکند: در زمان بحران قسمت فورونتال مغز انسانها کار نمیکند بلکه قسمت هیجانهای آنها فعالیت میکند و به آنها فرمان میدهد. وقتی قتل رخ میدهد بلافاصله پدر بیرون آمده و ماجرا را اعلام میکند این مساله نشان میدهد که لحظه اول پشیمان شده است، زیرا به محض اینکه هیجان به اوج خود میرسد تازه قسمت منطقی مغز فعال میشود که این چه کاری بود کردم این فرایند. در عصبانیتهای معمولی هم به چشم میخورد.
منفردپویا درباره لزوم آموزش جنسی کودکان عنوان میکند: از زمانی که هورمونهای جنسی در دختر و پسر شروع به فعالیت میکنند گرایش به جنس مخالف هم شروع میشود. این مساله غریزی بوده و ربطی به دین و اخلاق ندارد. یکی از مواردی که در فرهنگ ما بهویژه در گذشته از آن دوری میکنند، آن است که اگر در این موارد با فرزند صحبت نکنیم ذهن کودکانمان پاکتر رشد میکند. در حالیکه این رویکرد اشتباه است.
او ادامه میدهد: وقتی بسیاری از قضایا را برای کودکانمان توضیح نمیدهیم بچهها در زمان مواجهه با آن پردازش سنگینی دارند. وقتی برای دخترمان توضیح دهیم که پدیده عشق به خاطر فعالیت یکسری مادههای شیمیایی در مغز است که باعث ایجاد گرایش به جنس مخالف میشود باعث آرامش و گذرسالم او از این مرحله میشویم، اما وقتی چنین آموزشهایی به فرزندمان نمیدهیم یک دختر ۱۳ ساله با احساس حالت عشق گمان میکند که حتما باید با آن فرد ازدواج کند. زیرا نمیداند که این پدیده زودگذر بوده و تمام میشود و ممکن است زمانی دیگر از فردی دیگر خوشش بیاید.
این روانشناس تصریح میکند: وقتی آموزش و پرورش ما و خانوادههای ما این مسائل را به بچهها آموزش دهند و به آنها آگاهی دهند که این مسائل در سن بلوغ طبیعی است بچهها مشکلات کمتری را تجربه میکنند. وقتی به فرزندانمان آگاهی نمیدهیم نتیجه آن میشود که وقتی به دخترمان حس عاشقی دست میدهد زیاد احساس خرج عشقش میکند. کار بهمن دوست رومینا اشتباه بوده است، اما اگر به فرزندمان آموزش دهیم هرکسی از راه برسد نمیتواند آنها را گمراه کند.
وی با تاکید براینکه این ویژگی در دختران وجود دارد که دختران کم سن عاشق مردان بزرگ میشوند و از طرف دیگر پسرهای کم سن عاشق زنان بزرگسال میشوند. این هم باید آموزش داد. خصوصا در خانوادههایی که مهر پدری کمتر است دختران به مردان با سن بالاتر گرایش بیشتری پیدا میکنند و در خانوادههایی که مهر مادری کمتر است پسرها به زنان بزرگسال گرایش مییابند.
این روانشناس درباره رفتار بهمن درخصوص ارتباط با یک دختربچه میگوید: در روانشناسی گفته میشود که هر فردی که در سن قانونی یعنی بیش از ۱۸ سال باشد با فردی که زیر ۱۸ سال است ارتباط جنسی داشته باشد تجاوز است. چه دختر باشد چه پسر. اگر پسر و دختر زیر ۱۸ سال با یکدیگر در ارتباط جنسی باشند تجاوز نیست.
درباره رومینا نمیدانیم ارتباط جنسی رخ داده است یا نه. اما بحران عشقی برای هر دو طرف رخ داده است و وقتی فرد دچار حس عشق شده و مادههای شیمیایی مربوطه در مغز شروع به فعالیت میکند قسمت منطقی مغز متوقف میشود در این حالت همه چیز بسیار رویایی دیده میشود وقتی آموزش زیاد نباشد افراد مسائل را جدی گرفته و به جای کنترل و مدیریت آن برای گذر از شرایط دست به اقدامات غیرمنطقی میزنند که منجر به ایجاد چنین وضعیتهایی میشود.