جستجو
رویداد ایران > رویداد > اجتماعی > پسر بیمار، پدرش را کشت

پسر بیمار، پدرش را کشت

پسر بیمار، پدرش را کشت
پسری که پدرش را کشته است، مدعی شد او را زوج دیگری بزرگ کرده بودند و پدرش آنها را به قتل رسانده بود. این پسر به ‌زودی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه می‌شود.
 یک سال قبل دختر جوانی آشفته و پریشان به خیابان آمد و از مردم درخواست کمک کرد و گفت پدرش زخمی شده است. زمانی‌ که مأموران به محل رفتند، تحقیقات گسترده‌ای را در این خصوص آغاز کردند و متوجه شدند مرد مجروح جانش را از دست داده است. با انتقال جسد این مرد به پزشکی قانونی، بررسی‌های مأموران وارد مرحله‌ای تازه شد. دختر جوان به پلیس گفت: برادرم عامل قتل پدرم است. برادرم در اتاقش با صدای بلند موسیقی گوش می‌کرد، پدرم اعتراض کرد و از او خواست صدا را کم کند، اما برادرم عصبانی شد و با چاقو به دنبال پدرم افتاد و درحالی‌که پدرم داشت فرار می‌کرد، او را در راه‌پله به قتل رساند.
 
مأموران پسر جوان را بازداشت کردند. او به قتل پدرش اعتراف کرد، اما مدعی شد علت این قتل صدای بلند موسیقی نبود. متهم گفت: پدر و مادرم من را به دنیا آوردند، اما آنها مرا بزرگ نکردند و دو نفر دیگر من را بزرگ کردند که من خیلی آنها را دوست داشتم. پدرم به آنها حسادت می‌کرد، به همین دلیل یک روز به خانه‌شان رفت و آنها را به قتل رساند. من بابت این موضوع از دست پدرم عصبانی بودم و او را به‌خاطر اینکه ناپدری و نامادری‌ام را کشته بود به قتل رساندم.
 
وقتی پسر جوان چنین ادعایی را مطرح کرد، مادر و خواهر او یک‌بار دیگر مورد بازجویی قرار گرفتند، اما آنها گفتند این جوان دچار بیماری روانی است. مادر پسر جوان گفت: پسرم دچار بیماری روانی است و چندین‌بار در بیمارستان بستری شده است. البته مدتی بود حالش خوب شده بود. آخرین‌بار که به بیمارستان رفت، وقتی برگشت، به من و پدرش گفت شما من را به یک خانواده دیگر سپرده‌اید و آنها در این مدت از من به خوبی مراقبت کردند. درحالی‌که چنین زن و مردی وجود نداشتند و ما همیشه خودمان از فرزندمان مراقبت می‌کردیم.
 
این زن ادامه داد: پسرم فکر می‌کرد ما باعث شدیم از ناپدری و نامادری‌اش جدا شود. پزشکان هم می‌گفتند چنین حرف‌هایی ناشی از بیماری اوست. روز حادثه شوهرم به پسرم گفت کمی صدای موسیقی را کم کند. درگیری‌ای بین آنها نبود، اما یک‌دفعه دیدم پسرم به آشپزخانه رفت و با عصبانیت و درحالی‌که چاقو دستش بود، از آشپزخانه خارج شد و به دنبال پدرش افتاد. شوهرم که می‌دانست پسرم دچار بیماری روانی است، فرار کرد و از طبقه پایین به سمت بالا دوید و می‌خواست خودش را نجات بدهد،  اما در طبقه دوم پسرم با چاقو او را زد و روی زمین انداخت.
این زن گفت: به‌خاطر شرایط روانی‌ای که پسرم داشت، ما هیچ‌کدام سربه‌سر او نمی‌گذاشتیم و جروبحث نمی‌کردیم. در این مدت که از بیمارستان مرخص شده بود هم وضعیت خوبی داشت، فقط فکر می‌کرد او را زن و مرد دیگری بزرگ کرده‌اند و همیشه با احترام درباره آنها صحبت می‌کرد درحالی‌که ما هر دو فرزندمان را خودمان بزرگ کردیم. بعد از گفته‌های این زن، پرونده پزشکی پسر جوان مورد بررسی قرار گرفت و متخصصان پزشکی قانونی برای بررسی دقیق وضعیت این جوان تشکیل جلسه دادند و تأیید کردند که او دچار بیماری روانی است.
 
بعد از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست علیه متهم، با توجه به اینکه اولیای‌دم نیز اعلام گذشت کرده‌اند، پرونده برای رسیدگی به اتهام این جوان به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و متهم به‌ زودی پای میز محاکمه می‌رود. 
 
 

برچسب ها
نسخه اصل مطلب