یادداشتی از حجت الله عطایی
این عکس را دوست دارم
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری رویداد ایران، حجت الله عطایی یکی از اساتید قمی یادداشتی با عنوان «این عکس را دوست دارم» یادداشتی را منتشر کرد که به شرح زیر است:
این عکس را دوست دارم، به نظرم بینظیر است احساس میکنم چیز خاصی در عکس نهفته است، با این عکسها ارتباط خوبی برقرار کردم، عالی بودند. جملات و شبه جملاتی از این قبیل بیان کننده احساس و ارتباط عاطفی است که با عکس ها برقرار کرده ایم. به زبان ساده تر، این خود ما هستیم که تعیین میکنیم عکس خوب یا بد کدام است و این به توانایی و دانش ما، احساس و تجربیات شخصی ما بستگی دارد.
بیان نقادانه در مورد آثار هنری مسلماً چیزی فراتر از اظهار نظر شخصی میتواند باشد به بیان صحیحتر سخن گفتن آگاهانه مبتنی بر اصول و قواعد آن رشته بر فهم و دانش ما میافزاید و باعث خوانش صحیح آثار هنری میشود و در نهایت به ارزیابی درست از آن میانجامد.
در تاریخ 21 اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ «گالری سرو قم» پذیرای نمایشگاه انفرادی عکسهای آقای امیرعلی میقانی با عنوان «بی چگونگی» بود. بیانیه نمایشگاه گویا و کوتاه که لازمه هر نمایشگاهی میباشد در ورودی نمایشگاه در سایز قابل قبول و جای مناسب هر بیننده را وادار به خواندن میکند به دلیل اینکه بسیاری از بینندگان در حالت ایستاده با مطالعه حداقل کلمات مشکل ندارند. برای هرهنرمندی نوشتن درباره اثر خویش سخت و دشوار است با وجود این بیانیه نمایشگاه، در عین کوتاهی خود گویای واقعیت عکسهاست سیری که هنرمند انتخاب کرده و چرایی ثبت آنها به خوبی نمایان است.
در این نمایشگاه ۱۹ قطعه عکس بر روی تخته شاسی به صورت سیاه و سفید در ابعاد ۵۰ در ۷۰ و ۳۰ در ۴۵ به صورت سیاه و سفید با فاصله مناسب از هم بر روی دیوار گالری نصب شده است. فاصله عکسها و دیوار حدود ۵ سانتیمتر باعث ایجاد سایه در دو طرف عکسها شده و بر جلوه بصری عکسها افزوده است.
عکسها شماره گذاری نشدهاند. به نظر میرسد آغاز عکسها از سمت راست ورودی نمایشگاه باشد. هرچند کلیت عکسها در موضوع مشخصی است و هر عکس مستقل از کلیت عکسها خوانده میشود. زیرنویس و عنوانی در زیر عکسها دیده نمیشود همان طور که در بیانیه اشاره شد به دلیل ماهیت انتزاعی عکسها هر بیننده برداشتهای ذهنی و شخصی خود را فارغ از خالق اثر دارد.
عکاسی صریح در واقع رونویسی از واقعیتهای بیرونی است اما میتوان به دلایلی این تعریف را مخدوش کرد و واقعی بودن عکس را زیر سوال برد. دو بعدی بودن عکسها در مقابل سه بعدی بودن جهان بیرونی، واقعیت رنگی دنیا در مقابل سیاه و سفید بودن عکسها، منجمد بودن عناصر عکسها در مقابل پویایی و حرکت در جهان واقعی و استفاده از لنزها با فاصله کانونی خیلی کم و متفاوت از دید انسان ، همگی دال بر واقعی نبودن عکسها دارد و عکس به خودی خود نمیتواند واقعیت داشته باشد و به بیان درست تر خود عکس به انتزاع نزدیک شده است.ایجاد عکسهای انتزاعی به روشهای مختلفی صورت میگیرد.
در نمایشگاه حاضر عکاس با استفاده از سیاه سفید کردن عکسها، ادیت و لنز واید توانسته است به خوبی عکسهای انتزاعی بیافریند. نشانههای آشنای ذهنی موجود در عکسها و ارتباط آنی با عکسها در فهم آنچه در عکس وجود دارد بیننده را در عکس نگاه میدارد و بیننده در ورای پیچ و خم فرمهای انتزاع شده به اندیشه دیگری نیز می رسد.
هرچند این نگریستن و خواندن در بیندگان میتواند متفاوت باشد اما تداعی تصاویر واقعی و خیالی در تصاویر در مرحله دوم صورت میگیرد و هر تماشاگری با توجه به گذشته و تجربیات شخصی به فهمی قابل پذیرش دست مییابد.سایز نسبتا بزرگ عکسها و ارتباط بدون واسطه در خیال ورزی اشکال انتزاعی موجود در عکس کمک شایانی کرده است.
در ارزیابی کلی نمایشگاه میشود به این نکته اشاره کرد واقعیت عکس درارجاع به جهان بیرون وابسته است و عکس به عنوان سندی از واقعیت بیرونی تلقی میشود . عکاس در این مجموع به خوبی توانسته این وجه عکس را با استفاده از سه عنصر ادیت ، سیاه سفیدکردن عکسها و لنز مناسب برهم زده و عکسهای انتزاعی بیافریند و بینیدگان عکس را در تخیلات و خیال ورزی شخصی شان رها می سازد .