دیدم آنهایی که به برجامِ روحانی معترض بودند، موافق برجامِ آقای رئیسی بودند که شل و ولتر بود
یک نماینده مجلس یازدهم گفت: اگر واقعاً برجام تصمیم حاکمیت بود نه دولت چرا عدهای آن را آتش زدند و در مجلس آن را پاره کردند؟ اگر نه چرا یک عدهای گفتند تصمیم حاکمیتی است؟ دیدم آنهایی که به برجامِ روحانی معترض بودند، موافق برجامِ آقای رئیسی بودند که شل و ولتر بود. این دوگانگی و پارادوکسها برای من ایجاد شد و به خودشان هم گفتم.
جلال رشیدیکوچی، نماینده مرودشت در دوره یازدهم مجلس ( از منتقدان دولت سیزدهم و برخی از مصوبات مجلس یازدهم ) به بررسی فعالیت و عملکرد ۴ ساله یازدهمین دوره از پارلمان کشور پرداخت.
به گزارش روزنامه هم میهن بخش هایی از گفت و گوی رشیدی کوچی را در ادامه می خوانید:
- من نقاط قوت مجلس یازدهم را نسبت به برخی مجالس زیاد میبینم چون قوانین خوبی را تصویب کردیم. رتبهبندی فرهنگیان، واردات خودرو، تسهیل صدور مجوز کسبوکار، قانون راهبردی (که مورد تایید مقام معظم رهبری هم قرار گرفت)، قانون حمایت از مقابله با فساد و سوتزنی، افزایش حقوق سربازان و... قوانینی بود که در این دوره از مجلس تصویب شد. از سوی دیگر با تمام اتفاقاتی که رخ داد در این مجلس قانون شفافیت تصویب شد و هیئت عالی نظارت در مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز آن را تصویب کردند.
- اما ضعف این مجلس به جنبه نظارتی آن برمیگردد. این مجلس میتوانست نظارت دقیقتر، بیتعارفتر و بیرودربایستی داشته باشد. درست است که در این دوره از مجلس سوال، تذکر و حتی استیضاح داشتیم اما جا داشت سوالات و استیضاحهای دیگری هم داشته باشیم. نقطه ضعف بزرگتر این مجلس که در دوره بعد خود را بیشتر نشان میدهد، حاشیههایی است که از درون مجلس برای نمایندگان بهوجود میآمد.
- برخی از همکاران ما فضا و جایگاه مجلس را درست درک نکرده و تلاش میکردند با برخی از مصاحبهها و مطرح کردن طرحهایی که صرفاً زائیده ذهن یک نفر بود، فضای مجلس را به حاشیه ببرند. بیشترین آسیب از سوی این افراد به مجلس یازدهم وارد شد. تعداد این نمایندگان کم اما حواشی آنها زیاد بود. به نظرم در مجلس آینده تعداد این نمایندگان زیاد و به تبع آن حواشیشان هم زیاد است.
- دعوت نمایندگان برای حضور یک فرد در انتخابات ریاستجمهوری کار اشتباهی بود و همان موقع هم اعتراض کردیم که این بر جنبه نظارتی مجلس اثر میگذارد. آقای جلالی، نماینده رفسنجان با تفکر جبهه پایداری امضاها را جمع میکرد.
- اگر کسی به جمع کردن امضا انتقاد میکرد یا از امضا امتناع میکرد بلافاصله به او برچسب میزدند و می گفتندشما مخالف آمدن آقای رئیسی هستید و هنوز هیچ چیزی نشده با رئیسجمهوری انقلابی مخالفت میکنید؛ درحالیکه جایگاه نمایندگی برای ما مهم بود. من خودم به رئیسی رای دادم. اما این دلیل نمیشود که حتماً اقدامات او را تایید کنم. رفتار نمایندگان در این مورد درست نبود. اما اگر نمایندهای از فردی برای انتخابات ریاستجمهوری دعوت کند منافاتی با وظیفه او ندارد. اما اگر از خطای رئیسجمهوری چشمپوشی کرد یا روی آن سرپوش گذاشت، ایراد دارد.
- بعضی از نمایندگان بر خطاها سرپوش را گذاشتند و سعی کردند که رفتارهای به ضرر جامعه را توجیه کنند. هر کسی رئیسجمهوری باشد و به نفع کشور و مردم فعالیت کند، نمایندگان باید از او حمایت کنند و اگر جایی اتفاقی به ضرر کشور، جامعه و نظام است، باید به او انتقاد کنند. من در موضوعات خودرو، طرح صیانت، فیلترینگ و... انتقاد شدید به دولت کردم. البته فکر میکنم این انتقادها بیتاثیر نبود.
- به خودم میگویم: «خدا را شکر که در مجلس نیستم. چون چهار سال مجبور میشدم با آنها کلنجار بروم و این کار بسیار سخت و طاقتفرساست.»
- رفتارهای ناصواب و رقابتهای زشتی از برخی نمایندگان دوره جدید شاهد بودیم که بیشتر درونحزبی بود اما در مجلس دوازدهم استمرار خواهد داشت. ضرر آن را مردم و نظام میدهند. هرچند که مردم خود را جدا کردند و این پنجه کشیدن به صورت آنها را تماشا میکنند.
- اگر من با گشت ارشاد مخالفم دنبال ولنگاری و بیبندوباری نیستم، از سر دلسوزی میگویم این روش جواب نداده است. وقتی مردم را بیاعتماد میکنیم.
- تمام صنعت خودروی ما را دو نفر بسیار عامیانه تعریف کردند؛ یکی مدیر ایرانخودرو که گفت: «پژو پارس 20 سال است که (آدم) میکشد 6 ماه دیگر هم بکشد.» دوم رئیس قطعهسازی که به نظرم خوشحال بود از ردصلاحیت من و با ذوق گفت: «ما ارز برای شیرخشک نداریم چرا باید ماشین وارد کنیم.» در خوشبینانهترین حالت این نهایت نافهمی و کجفهمی یک فرد است. اما بعید است این افراد ندانند اگر صنعت خودرو درست شود بسیاری از مشکلات حلوفصل میشود.
- وقتی یک مسئول میداند با گفتن یک حرف اکثریت جامعه را نسبت به حاکمیت یا حکومت خشمگین میکند، با گفتن آن دشمنی میکند. حتماً نباید فردی از موساد و MI6 باشید، یک حرف که باعث خشم میشود هم دشمنی محسوب میشود.
- اگر مشارکت تهران در انتخابات را از 70 درصد در نظر بگیریم، آرای باطله و برگه سفیدها را جدا کنیم، در مرحله دوم انتخابات مجلس 4 تا 5 درصد در تهران مشارکت داشتند. آرای سفید به معنای آن است که مردم رای دادن را فریضه میدانند و به ما میگویند ما انتخابات را قبول داریم اما شما را قبول نداریم. این شرایط نگرانکننده است. اما 8 ماه پیش گفتم که عدهای با ایجاد دوقطبی بهدنبال آن هستند که با افزایش نارضایتیها طرفداران خود را پای صندوقهای رای آورده و با رای حداقلی وارد مجلس شوند.
- در حال حاضر 8 تا 15 درصدی که وارد مجلس شدند قدرت دارند و قانون تصویب میکنند. آنها میتوانند قوانینی تصویب کنند که به ضرر مردم باشد یا حداقل با وجود آن قوانین حال مردم خوب نیست.
- مخالفت تعدادی از نمایندگان با طرح صیانت باعث شد که این طرح در مجلس یازدهم رای نیاورد. من هم جزو مخالفان بودم. چند وقت قبل هم این طرح در دستورکار مجلس قرار گرفت اما با کمک همکارانم و رسانهها اجازه ندادیم در مجلس یازدهم تصویب شود. کمااینکه فضا هم برای تصویب آن فراهم بود و ما تلاش بسیاری کردیم که نمایندگان را قانع کنیم تا کمیسیون اصل 85 آن ملغی و این طرح بایکوت شود. اما حسی به من میگوید طرح صیانت در مجلس دوازدهم به احتمال زیاد تصویب شود.
- مهمترین مشکل طرح صیانت عدم آگاهی مردم بود. ایراد این بود که برای تصویب طرحی که با زندگی 80 میلیون ارتباط دارد، حداقل باید به مردم آگاهی داد و نگرانی و دغدغه را از ذهن آنها پاک کرد تا مشخص شود که قرار است ما در جزئیترین شئونات زندگی شما دخالت کنیم یا خیر. ایراد مهم دیگر این بود که مردم نسبت به چنین طرحهایی ذهنیت بدی داشتند و اعتمادشان از بین رفته بود.
- ایرادات شکلی قانونی هم به طرح صیانت مطرح شد. یکی از موضوعات طرح صیانت بحث ایجاد فضای راحتتر برای فیلتر بود اما در حوادث بعدی این فیلتر انجام شد. ضمن آنکه برخی این طرح را بهعنوان طرح حاکمیت مطرح کردند درصورتیکه واقعاً اینگونه نبود. هیچکدام از ما مخالف قانونمند کردن فضای مجازی نیستیم اما نباید به بهانه قانونمند کردن در جزئیترین رفتار و زندگی مردم ورود کنیم. من خوشحالم که طرح صیانت نرسید.
- اتفاقات 1401 حاصل دسترنج دو گروه بود؛ گروهی که در خارج از کشور بودند و گروه دیگر افرادی که در داخل کشور فضا را برای خارج فراهم کردند.فعالیت و نوع برخورد گشت ارشاد را در اتفاقات سال 1401 بسیار اثرگذار بود و خوراک لازم برای رسانههای خارجی و براندازان توسط گشت ارشاد ایجاد شد. نگرانی من از این است که این اتفاقات دوباره در حال تکرار است. ویدئوهایی که آن زمان مردم از برخورد نامناسب برخی در مجموعه گشت ارشاد با دختران و زنان میگرفتند، در حال تکرار است. به نظر من آنها دولبه یک قیچی بودند و آن اتفاقات ناگوار افتاد، دو قطبی ایجاد شد و خشم جامعه خود را نشان داد و باعث شد که بسیاری آسیب ببینند. من یکطرفه به این موضوع نگاه نمیکنم. آن جوانی که پای ماهواره نشسته و ذهنش توسط اخبار درست و غلط به شدت بمباران میشود، یک لحظه دچار جنون میشود، چاقو را برمیدارد و دو بسیجی که برای تامین امنیت آمدهاند را به شهادت میرساند و خودش هم اعدام میشود.
- در آن شرایط همه از جمله نیروهای امنیتی، بسیج، مردم، جوانهایمان آسیب دیدند. از همه مهمتر ناامیدی ایجاد و شکاف و گسل بیاعتمادی عمیق شد، حرمتهایی شکسته شد و اتفاقات تلخ، تأسفبار و ترسناکی از هر دو طرف رخ داد؛ از جمله آسیبهای جدی اتفاقات سال 1401 بود. در این میان بیانیهای توسط نمایندگان مجلس امضا شد که یک عبارت نادرست وجود داشت که گفتم آن را حذف کنند.در این بیانیه نوشته بود: «کسانی که دست به اسلحه شدند، محارب بوده و باید قصاص شوند.» معتقد بودم که وظیفه مجلس تشخیص محارب و صدور حکم نیست بلکه در حیطه وظایف قوهقضائیه است. اما این عبارات حذف نشد و ذهنیتهایی ایجاد شد. البته این را هم بگویم که کمیسیون امور داخلی که من عضو آن هستم راجع به اتفاقاتی که افتاد بهویژه فوت خانم امینی گزارش دقیقی را ارائه کرد. من این موضوع را گفتم و بسیاری به من حمله کردند.
- مقوله حجاب که کاملاً فرهنگی و اجتماعی بود با رفتار نادرست برخی از مسئولان حجاب به یک مشکل سیاسی – امنیتی تبدیل شد. مشکل اجتماعی و فرهنگی با کار سرهنگی درست نمیشود. من به نیروی انتظامی حق میدهم چون به آنها دستور میدهند و باید اجرا کند. اما بقیه نهادها چه کار کردند؟ اول باید حجاب را بهعنوان یک معروف جا بیاندازیم بعد به آن امر کنیم؟ آیا اقدامات سلبی که انجام شده اثربخش بوده یا خیر؟ اگر اثربخش بوده ادامه دهیم اما اگر اثربخش نبوده چرا باید ادامه دهیم؟
- کار ایجابی هم بلد نیستیم چون عموم جامعه را درک نکرده و نفهمیدیم. من گفتم عدهای از مسئولان ما نمیخواهند مشکلات مردم را بفهمند و بپذیرند، چون برخی از منافع آنها به خطر میافتد که تنها منافع مالی هم نیست. بنابراین برای چیزی که نفهمیدند و نپذیرفتند راهکار ارائه میدهند که خطاست.
- قصه برجام طولانی و پیچیده است تا جایی که دیگر برجام آقای روحانی و برجام آقای رئیسی هیچ فرقی با هم نمیکند. آقای روحانی گفته بود امضای کری تضمین است اینها گفتند مصاحبه بایدن هم تضمین است. مسئله این است که چرا منافع ملی را در مسائل باندها و مسائل حزبی سیاسی قربانی میکنیم؟
- اگر واقعاً برجام تصمیم حاکمیت بود نه دولت چرا عدهای آن را آتش زدند و در مجلس آن را پاره کردند؟ اگر نه چرا یک عدهای گفتند تصمیم حاکمیتی است؟ دیدم آنهایی که به برجامِ روحانی معترض بودند، موافق برجامِ آقای رئیسی بودند که شل و ولتر بود. این دوگانگی و پارادوکسها برای من ایجاد شد و به خودشان هم گفتم.
منبع: etemadonline-661341