فرعونی که خدایان را میخورد؛ مرموزترین نوشتۀ مصر باستان چه معنایی دارد؟
فرادید| یکی از گیجکنندهترین و رازآلودترین بخشهای متون اهرام، به اصطلاح «سرود آدمخواری» مصریان باستان است که بر اساس آن، فرعون در زندگی پس از مرگ به عنوان موجودی خونآشام و درندهخوی که خدایان را میبلعد، معرفی میشود.
به گزارش فرادید؛ بیایید نگاهی عمیق به یکی از عجیبترین، خشنترین و غافلگیرکنندهترین قطعات ادبیات اولیه مصر بیندازیم.
متون اهرام و سرود آدمخواری مصریان باستان
هنوز مشخص کردن اینکه «اولین» چیزها چه زمانی در تاریخ رخ دادند، دشوار است. ما هنوز دقیقاً نمیدانیم که دین مصری از کجا و چه زمانی آغاز شده است و همین مورد در مورد متون نوشتاری هم صدق میکند. در مورد مصر، گنجینههای بی شماری وجود دارند که هنوز زیر شن پوشیده شدهاند. به همین دلیل است که، هنگامی که به اصطلاح «متون اهرام» اشاره میکنیم، اگرچه نمیتوانیم ادعا کنیم که آنها «اولین» متون مذهبی در تاریخ مصر هستند، میتوان با قطعیت گفت که آنها قدیمیترین متون مذهبی «شناختهشده» مصری هستند.
متون اهرام، بر خلاف کتابهای مصری باستان که میشناسیم بر روی پاپیروس نوشته نمیشدند بلکه در دوره پادشاهی کهن بر روی دیوارهای داخلی برخی اهرام حک میشدند. تا به امروز، مشخص شده است که یازده هرم، همۀ متون اهرام یا دستکم بخشی از آنها را دارند. این متون به دستور شش فرعون و پنج نفر از همسرانشان نوشته شدهاند.
به طور سنتی، مصرشناسان متون اهرام را به چندین «سخن» تقسیم کردهاند، زیرا بر این باور بودند که کاهنانی که مراسم تدفین را انجام میدادند، آنها را میخواندند. خود متون به چندین مضمون مذهبی در مورد دنیای پس از مرگ فرعونها یا ملکهها میپردازند. اعتقاد بر این بود که فرعون یا ملکه تنها از طریق مجموعه خاصی از اعمال به یک «اخ» (بخشی از روح، طبق اعتقاد مصریان) تبدیل میشدند و با خیال راحت به سوی زندگی ابدی سرشار از شادی پرواز میکردند.
بقایای هرم اوناس که در زمان خود یکی از بینقصترین اهرام مصر بود
سرود آدمخواری
«آسمان باران میبارد، ستارگان تاریک میشوند؛ طاقها میلرزند، استخوانهای زمین میلرزند؛ سیارات ساکن میشوند؛ با دیدن طلوع اوناس به عنوان قدرت؛ خدایی که از پدرانش زندگی میکند؛ که مادرانش را میخورد!» (سخن 273)
این قطعه نشان میدهد که اوناس قویتر از خدایان و الهههایی است که قبل از او آمدهاند. اما اوناس تنها نیست. او یاران زیادی دارد، با این حال، آنها «زیر پاهای او» هستند، یعنی قدرت آنها به اندازه اوناس زیاد نیست. متون مقبره اوناس همچنان به ذکر این موضوع ادامه میدهند که او میتواند به خدایان دیگر دستور دهد تا خواسته او را انجام دهند و در مقطعی مارهای آتشین و جوینده روح را روی پیشانی خود پرورش میدهد. در واقع، تعدادی قدرت حیوانی وجود دارد که او بر آنها تسلط دارد:
«اوناس گاو آسمان است؛ که در قلبش خشمگین است؛ که از وجود هر خدایی زندگی میکند؛ که احشاء آنها را میخورد».
برخلاف بقیه ادبیات مصری که در آن موضوع مرگ پادشاه یا خدایان به کلی نادیده گرفته میشود، سخنان 273 و 274 متون اهرام، که به درستی «سرود آدمخواری» نامیده میشوند، کاملاً صریح هستند. او همه چیز را که خدایان برای ارائه دارند میخورد، او «جادوی آنها را میخورد، روح آنها را میبلعد». خدای خونس به دستور اوناس گلوی چندین خدا را میبرد و احشاء آنها را در یک ظرف غذاخوری برای پادشاه سرو میکند. در سرود آدمخواری به وفور به بریدن اعضای بدن و خوردن اندامها اشاره میشود. اما بدون شک بحثبرانگیزترین و مرموزترین بخشهای این «سرود» در انتهای سخن 274 یافت میشود:
«او استخوانها و مغز را له کرده است؛ او قلب خدایان را تصاحب کرده است؛ او سرخ را خورده، سبز را بلعیده است؛ اوناس از ریههای خردمندان تغذیه میکند؛ دوست دارد از قلبها و جادوی آنها زندگی کند».
معنای این سخن حتی امروز هم روشن نیست. اما ممکن است بحث در مورد برخی از تفاسیر موجود مفید باشد.
آیا آدمخواری در مصر باستان وجود داشته است؟
در اوایل قرن بیستم، ارنست آلفرد والیس، مصرشناس، یکی از مشهورترین کارشناسان متون مصری باستان بود. مشهورترین یافته او به اصطلاح «پاپیروس آنی» بود که حاوی یکی از زیباترین نسخههای کتاب مردگان بود. او همچنین حدود 150 کتاب در مورد موضوعات مختلف منتشر کرد.
اثر او در سال 1911 با عنوان «اوزیریس و رستاخیز در مصر» ادعای جسورانهای را مطرح کرد: مصریان اسطوره اوزیریس را اختراع کردند تا جمعیت را مجبور به ترک عادت قدیمی خود یعنی «آدمخواری» کنند. منبع اصلی این نظریه سرود آدمخواری بود، جایی که به نظر میرسد آدمخواری به طور مفصل شرح داده شده است. به گفته او، بنابراین، کاهنان دولتی پادشاهی کهن شروع به روایت داستان مرگ و تکه تکه شدن اوزیریس به عنوان راهی برای ممنوع کردن چنین اعمالی کردند. دیگر اجساد مرده برای خوردن مجاز نبودند، بلکه باید به طور کامل مومیایی میشدند و برای زندگی پس از مرگ محافظت میشدند.
تفاسیر بهتر (و جدیدتر) از سرود آدمخواری مصریان باستان
در ابتدا، به نظر میرسید که دانشمندان از ایدههای والیس حمایت میکنند، اما به زودی مشخص شد که شواهد ارائه شده توسط او برای ادعای قاطعانه مبنی بر اینکه مصریان در مقطعی از تاریخ خود آدمخواری میکردهاند، کافی نیست. مطالعات و تفاسیر جدیدتر از متون اهرام بر این نکته تأکید دارند که محتوای آنها به واقعیت مربوط نمیشود، بلکه بسیار استعاری است. در این معنا، آدمخواری به عنوان تأکیدی بر قدرت اوناس به عنوان حاکم در آسمان و تجسم اوزیریس دیده میشود. تغذیه و قدرت او از ارواح خدایان همکارش ناشی میشود، زیرا او اکنون در میان آنها در آسمان زندگی میکند.
در نهایت، همانطور که میریام لیختهایم ثابت کرده است، هنگامی که گفته میشود اوناس «سرخ را خورده است»، متن به «تاج سرخ» مصر سفلی اشاره دارد؛ در حالی که «سبز» همان الهه بزرگ مصر علیا یعنی واجت است. سرود آدمخواری به جای اینکه مدرکی از آدمخواری در مصر باستان باشد، جشنی از «اتحاد دو سرزمین» مصر علیا و سفلی تحت حاکمیت خدا است که حتی از تخت خود در آسمان نیز قادر به حکومت بود.
منبع: faradeed-189798