یادداشت
رونق اقتصادی با طعم گردشگری
یادداشتی که در ادامه مطالعه میکنید، واکنشی است نسبت به گزارشی در مورد تلاش برای بهرهگیری از موهبتها و ظرفیتهای گردشگری طبیعی موجود در فارس با بهرهگیری از مشارکت مردمی (بخش خصوصی) برای دستیابی به رونق اقتصادی فارس که بعد از رسانهای شدن توافق برای ایجاد زیرساخت گردشگری در محدوده منابع آبی شاهد آن بودهایم.
*یکم*
جمله " کاش نفت در کشورمان کشف نمی شد "!! را خوانده یا فراوان شنیده ایم.
وقتی با یکی از شهروندهای ژاپنی یا اندونزیایی یا ترکیهای با فرض موقعیتی یکسان (به لحاظ سن و سال و ... ) قیاس کنیم، واقعیت تلخ جمله بالا را بیشتر درک می کنیم.
ژاپن کشوری جزیره ای، حوالی اقیانوس آرام، بر بستری از توده سنگ های آذرین، کوهستانی، آتشفشانی و بهشدت زلزلهخیز و از نظر منابع طبیعی، مواد معدنی و ثروتهای زمینی و زیرزمینی جز فقیرترین کشورهای جهان بهشمار میآید. نکته مهم اما شناخته شدنش بعنوان یکی از قدرتهای اصلی اقتصادی جهان و سومین اقتصاد بزرگ از نظر تولید ناخالص داخلی است.
علت این تناقض ( فقر در منابع و غنی در اقتصاد ) اما خیلی ساده، تکیه بر نیروی انسانی است؛ مردمان؛ خویش را با جَبرِ اقلیمِ جغرافیا وفق داده برای گذران زندگی از دیر باز، دوران صنعتی با زور بازو و فی الحال عصر تکنولوژی با بهره از فکر و اندیشه و نیز تمرین مشارکت و کار تیمی، اقتصادشان را زبانزد کرده اند.
*دوم*
آرزوی " کاش استان فارس قطب کشاورزی نبود " به دلیل کمتر شنیده شدن، فانتزی ذهنی نیست بلکه واقعیتی تلخ است. که اگر مفتخر به تولید فلان درصد محصولات غذایی کشور نبودیم (منهای محصول استراتژیک گندم ) منابع آب تجدید پذیر استان را در قالب تولید محصولی پر آب بر چون هندوانه یا ذرت، خودخواهانه و بدون حتی نیم نگاهی به نسل آینده به تاراج نمی دادیم . منابع آب و سفره های زیرزمینی در دسترس لیک متاسفانه قدر ندانسته بدون رواداری نسل بعد، بی رحمانه برداشت کردیم و کم کم پاسخ دردناک طبیعت در قالب پدیده هایی چون فرونشست را گرفته و خواهیم گرفت.
*سوم*
فرصت از دست رفته است و اینگونه حسرت خوردن ها بدون فایده، هر چند گذشته چراغی هست برای آینده ...
از حدود دو دهه قبل محور توسعه فارس، یکی هم تغییر از قطب کشاورزی به قطب صنعتی تعریف شد اما مخاطراتش و الودگی های زیست محیطی و مشاهده دود کشهای عظیم استان های صنعتی، با طمانینه حرکت کردن را باعث شد.
*چهارم*
و اما چاره چیست!!؟
آغازی دوباره از نقطه صفر با نه که نیم نگاه بلکه تمام قد تکیه بر جاذبه های طبیعی و خدادادی گردشگری است.
پدیده هایی چون ژرف دره ( گِرَند کَنیون ) هایقر شهرستان فیروز آباد یا ژرف دره تنگ براق چسبیده به گردشگاهی منحصر بفرد در شمال فارس و شهرستان اقلید، دره هایی عمیق که با احداث پلی شناور بر روی آنها یا زیپ لاین و دیگر ورزش های سالم با طبیعتی دلپذیر ، عوایدش می تواند از کاشت و برداشت زمین کشاورزی حتی از نوع برنج بالاتر برود.
سپردن کار به دست کاردان ( سرمایه گذار بخش خصوصی) از طریق محیا شدن زیرساخت لازم با روش های استاندارد دفع فاضلاب انسانی بدون کوچکتری خطری در آسیب به اکولوژی منطقه می تواند جایگزینی خوب و مطمئن برای کشاورزی باشد.
آثار باستانی و میراث گرانبهای گذشتگان همچون پرسپولیس مرودشت و کاخ اردشیر پاپکان فیروز آباد ایضاً.
اگر سرمایه گذار پولاد کفِ سپیدان نگاهش به آسمان باشد برای باریدن برف و راه افتادن پیست اسکی اما ژرف دره های فوق الاشاره طبیعی هستند بدون هیچ وابستگی ثانوی در فصول مختلف سال تعطیل بردار نیستند و قابل اتکا، بازگشتی پر سود در سرمایه اصلی، و همگان نشسته بر خوان نعمت خدادادی ...
همانند استانی چون اصفهان که آب شربش از دریاچه سد زاینده رود تامین میشود لیک بدون نگرانی مرکز توریستی چادگان در کنارش با ورزش های آبی که با پیشرفت تکنولوژی و حتی جایگزینی قایق های برقی با گازوییلی نیز میشود از آلودگی های احتمالی آب دریاچه سدها اطمینان حاصل کرد .
آما آنجا اصفهان است و همگی دست در دست هم برای پیشرفت استانشان و اینحا فارس با صحبت و گزارش و تیتر و تصویری چالش برانگیز، خواسته یا ناخواسته تفاهم نامه گردشگری بین دستگاهی اجرایی و معاونت گردشگری استانداری را بدون تحقیق و دانستن محتوای آن زیر علامت سوال بردن است !
*نتیجه*
نسخه شفا بخش استان پهناور ما گردشگری هست ولاغیر؛ که حتی بیم ورود احتمالی نیترات موجود در کشت و زرع بالادست سدها هم با تلاش بر رونق گردشگری با استاندارد خاص خودش برای حل مشکل اقتصاد و اقناع کشاورز بر نکاشت و مشغول شدن در زیرمجوعه های گردشگری نیز رفع می شود.
به هر حال گفتمان های بدون پشتوانه علمی و پرداختن به موضوع، تنها از یک زاویه منجر به در نطفه خفه شدن تفاهم نامه صدرالاشاره خواهد شد که دور باد ....
آنکس که نداند که نداند که نداند .....
انتهای پیام