شاید برای التیام زخم خود، شاید
روز هفتم اردیبهشت یا همان 27 آوریل، «روز جهانی دیزاین» است که تا چند سال پیش با نام «روز جهانی گرافیک» از آن یاد میشد که هنوز هم در بین بسیاری از افراد این صنف، به همان روز جهانی گرافیک شناخته میشود. اما واقعیت آن است که به دلیل تحولات شتابنده جهانی که بخشی از آن متأثر از فضای دیجیتال و مجازی است، آنچه اینک فراگیر است و عرصههای مختلفی را در بر گرفته، فراتر از گرافیک و در مفهومی گستردهتر معنا مییابد که عنوان دیزاین برای آن زیبندهتر است و برای شناسایی و معرفی، نام بهتری هم هست. لازم به اشاره است که از زمان تأسیس «انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران» در مهرماه 1376 و پیوستن این انجمن به سازمان جهانی طراحی (ایکودی)، این روز، در هفتهای به نام هفته گرافیک، از سوی انجمن کشورمان جشن گرفته میشود و به همین مناسبت، نشستها و برنامههایی نیز در «خانه هنرمندان» از سوی انجمن طراحان گرافیک برگزار میشود. پس از یک دوره وقفه که ناشی از برخی مشکلات داخلی انجمن بود و سبب توقف کامل فعالیتهای انجمن شد، خوشبختانه با انتخاب هیئتمدیره جدید، فعالیتهای انجمن و به تبع آن برگزاری هفته گرافیک از سر گرفته شد که امسال رونق قابل قبولی هم داشت که لازم است بهعنوان یکی از اعضای این خانواده، از همه دستاندرکاران برگزاری شایان توجه آن تشکر و قدردانی کنم. اما آنچه سبب نوشتن این یادداشت شد، موضوعی است که به برگزاری این هفته یا زحمات و تلاشهای دستاندرکاران آن برنمیگردد و از آنجایی که موضوع این یادداشت، از نوع تعاریف خدماتی است که حرفه گرافیک ارائه میدهد، برای آنکه بعد از آن دشواریهایی که سبب توقف فعالیتهای انجمن شد (که جای گفتنش در این یادداشت نیست و شاید روزی آن را هم بنویسم)، صلاح ندانستم که موضوع را در حین برگزاری هفته گرافیک طرح کنم، تا با سوءتفاهم و سوءبرداشت روبهرو نشود.اما موضوع چیست؟ بگذارید با یک خاطره وارد مسئله شوم.
در سال 1368 و پس از دو سال کار پراکنده و غیرمستمر گرافیک، وقتی با یکی از همکلاسانم در رشته معماری (آقای فرزاد عظیمی)، «آتلیه گرافیک کبود» را راهاندازی کردیم، تا همین اکنون که از این حرفه امرار معاش میکنم، حجم اصلی سفارشهایی که داشتهام و با همکارانم در دورههای مختلف کاری در آتلیه کبود انجام دادهایم، اگر نگویم تمامی، بلکه قطعا بالای 95 درصد آن در حوزه نشر، یعنی مطبوعات و کتاب بوده است؛ همان چیزی که بهجد معتقدم به اشتباه بر آن نام «گرافیک فرهنگی» در مقابل «گرافیک تجاری» گذاشتهاند. اما چرا میگویم تقابل اشتباه؟ سالها پیش و درست در بحبوحه انجام چند سفارش در همین حوزه نشر در آتلیه کبود، یکباره لولههای ساختمان دچار ترکیدگی شد و از آنجا که نمیشد کار را تعطیل کرد، در همان شرایط انجام آن چند سفارش مجله و کتاب، از یک لولهکش خواستیم که برای انجام تعمیرات به آتلیه ما بیاید. از قضا آن جناب لولهکش، از علاقهمندان مطبوعات از کار درآمد و ضمن سؤالات متعدد از کاری که در آتلیه انجام میشد، مدام در کار ما کنجکاوی میکرد، تا کارش تمام شد و رفت. پس از رفتن او بود که مطایبهای در جمع همکارانم شکل گرفت که به طنز میگفتیم کار ما «گرافیک فرهنگی» است و کار آن آقا هم «لولهکشی فرهنگی». اما واقعیت این است که به گمان من، این مطایبه از حقیقتی پرده برمیدارد و آن هم این است که سالهای طولانی است که در بین شاغلان حرفه گرافیک از «گرافیک فرهنگی» و «گرافیک تجاری» سخن به میان میآید. و این دقیقا مانند آن است که ما در آن مطایبه، به کار آن جناب لولهکش گفتیم «لولهکشی فرهنگی». موضوع این است که طراحان گرافیک، حرفه خود را نه بر حسب شأن و شخصیت خود حرفه، بلکه بر حسب شأن و شخصیت سفارش و سفارشدهنده تعریف میکنند. برای همین هم هست که بین شاغلان این حرفه، از «گرافیک فرهنگی» و «گرافیک تجاری» سخن به میان میآید. گویی این حرفه، خود دارای شأن و شخصیتی نیست و شأن و شخصیتش را از سفارشدهنده طلب میکند؛ درحالیکه چنین نیست و خودِ حرفه گرافیک دارای شأن و شخصیت است و لازم نیست که شأن خود را از سفارشدهنده به عاریت بگیرد. چنین کاری مثل آن است که اگر یک لولهکش برای یک انتشارات لولهکشی کند، آن کارش را لولهکشی فرهنگی بنامیم و اگر برای دفتر کار یک تاجر فرش لولهکشی کند، این یکی کارش را لولهکشی تجاری نامگذاری کنیم.
ضرورت نوشتن این یادداشت هم از آنجا در ذهن من شکل گرفت که در برگزاری هفته گرافیک امسال از سوی انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران، بخشی وجود داشت به نام «در جستوجوی نسل نو» که از اعضای یک رده خاص سنی عضو انجمن خواسته شده بود که «پوسترهای
فرهنگی-اجتماعی» خود را برای برگزاری نمایشگاه به دفتر انجمن ارسال کنند. و مسئله دقیقا همینجاست. همه شاغلان این حرفه در این نکته متفقاند که گرافیک را باید در حوزه رسانه تعریف کرد و بهویژه بر این نکته تأکید میشود که «پوستر یک رسانه است»؛ همانطور که تلویزیون یک رسانه است یا روزنامه یک رسانه است؛ و دقت کنیم که کار یک رسانه، در حوزه فعالیت فرهنگی تعریف میشود و به همین دلیل که گرافیک رسانه است، همه انواع کارهای گرافیک در حوزه کارهای فرهنگی تعریف میشوند. البته شاید مشکل در این است که بعضی از فعالان این حرفه، از آنجا که به هر دلیلی نمیتوانند از سوی صاحبان سرمایههای بزرگ، سفارش دریافت کنند، شاید و فقط شاید به نوعی دچار یک نوع احساس حقارت پنهان باشند و ناخودآگاه این را برای خود یک نشانه ضعف بدانند و برای جبران این ناخودآگاه آزاردهنده، با اعلام اینکه ما کارمان فرهنگی است و گرافیک فرهنگی تولید میکنیم و شما کارتان تجاری است و گرافیک تجاری تولید میکنید، سعی میکنند زخم آن آزار ناخودآگاه را در خود التیام بخشند، شاید.
منبع: sharghdaily-929588