جستجو
رویداد ایران > رویداد > علمی > (تصاویر) عجیب ترین خودروهای رزمی دوران جنگ جهانی دوم

(تصاویر) عجیب ترین خودروهای رزمی دوران جنگ جهانی دوم

در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ مورد از عجیب ترین خودروهای جنگی که در طول جنگ جهانی دوم ساخته شد آشنا کنیم.

در دوران جنگ، به‌ویژه جنگ هایی به فاجعه‌باری جنگ جهانی دوم، به هر چیزی و هر کسی نیاز خواهید داشت. این شامل مهندسان و طراحان صنعتی نیز می شود. با این حال، چنین نیازی می تواند منجر به خلق یک سری ایده های جالب و خاص شود.

در طول جنگی که در آن اقتصاد به سمت تولید جنگی کامل تغییر مسیر می دهد، همه برای رسیدن به یک هدف کار می‌کنند: تولید هر چیزی برای ارتش. این به معنای ادامه ساختن چیزهایی است که سربازان در حال حاضر دارند و در ادامه به مقدار بیشتری از آن ها نیاز خواهند داشت، و همچنین توسعه سلاح‌ها و ماشین‌های جدید برای ایجاد برتری در جبهه خودی نسبت به دشمن.

در دوران قبل از طراحی به کمک کامپیوتر، چنین چیزی نیاز به آزمون و خطاهای زیادی داشت که در طی آن ساختن نمونه های اولیه، تنها راه برای فهمیدن این موضوع بود که آیا یک طرح جدید به درد خواهد خورد یا خیر.

۱- Hafner Rotabuggy

گاهی اوقات بهترین راه برای توسعه یک ماشین جدید، تغییر کاربری یک ماشین موجود است. این امر برخی از حدس های مسیر توسعه را حذف می کند زیرا بخشی از آن از قبل آماده بوده و در قفسه های فروش و انبارها در دسترس است. اما باز هم، چنین مسیری همیشه جواب نمی دهد. چنین موردی در مورد Hafner Rotabuggy صدق می کرد. ایده پرواز به پشت خطوط دشمن و مجهز کردن سربازان خود به وسایل نقلیه کارآمد یک مفهوم کارآمد بوده است که امروزه همچنان مورد مطالعه قرار می گیرد.

چتربازان با دوچرخه از هواپیماها به بیرون پریده اند، اما داشتن وسیله نقلیه توانمندتر مزایای آشکاری را به همراه خواهد داشت. برای این منظور، برخی از افراد باهوش در بریتانیا راهی ابداع کردند تا یک بال چرخان را به جیپ ویلی که در آن زمان هنوز جدید بود متصل کنند، تا سربازان بتوانند آن را در آسمان میدان نبرد به پرواز در بیاورند و بتوانند با استفاده از قابلیت‌های آفرودی اش، آن را در زمین‌های ناهموار برانند.

۲- Praying Mantis

ممکن است بپرسید که یک وسیله نقلیه نظامی دوران جنگ جهانی دوم با یکی از جالب ترین نمونه های جهان حشرات، یعنی آخوندک دعاگو، چه ارتباطی دارد. اما با یک نگاه به این ماشین، دلیل نام گذاری آن کاملاً مشخص خواهد شد. این خودرو بر روی شاسی British Universal Carrier ساخته شد که یک نفربر کوچک و زرهی سبک بود که از یک موتور V8 Flathead ساخت فورد نیرو می گرفت.

راننده در قسمت جلو می نشست و توپچی به صورت دراز کشیده در جعبه کنترل قرار می گرفت در حالی که کاملاً در معرض خطر بود و با کنترلگرهایی که با پا کنترل می شدند بوم تانک را مدیریت می کرد. توپ آن روی برجکی قرار داده شده بود که می‌توانست آن را تقریباً ۴ متر در هوا بالا ببرد، و بدین ترتیب راهی برای شلیک بسیار بالاتر از سربازان داخل ماشین فراهم می کرد و در عین حال مانع از آسیب به خود تانک می شد.

این ایده بدیع نکات خوبی در زمینه طراحی و مزایای بالقوه آن در میدان نبرد داشت. با این حال، در آزمایش ها، از بسیاری جهات دارای نقص و کمبود بود. کاربران کار کردن با کنترلگرها را دشوار یافتند که استفاده از این سلاح را خسته کننده و ناخوشایند می ساخت. علاوه بر این، با وسیع شدن برجک، لگد توپ باعث تکان‌ها و تاب خوردن‌های زیادی می‌شد که باعث می گردید اپراتورهای به خاطر آن احساس دریازدگی کنند. آخوندک از مرحله آزمایش جلوتر نرفت، اگرچه برخی از ایده های این مفهوم برای طرح های موفق بعدی به کار گرفته شد.

در یکی از ترکیب‌های عجیب سخت‌افزار نظامی، نیروی هوایی سلطنتی این دو خودرو را در حدود سال ۱۹۴۰ در مصر با هم ترکیب کرد. بدنه زرهی که از شاسی رولزرویس اورجینال گرفته شده بود روی شاسی فوردسان نصب شد تا یک کامیون زرهی با یک کامیون سنگین با شاسی بسیار مستحکم و سیستم تعلیق قوی ساخته شود.

این ماشین‌ها تا آن زمان دیگر فرسوده شده بودند، اما همچنان دارای روکش زرهی مناسبی بودند. برای جا دادن بدنه باید تغییراتی در ساختار بدنه فوردسان انجام می شد، اما بیشتر آن دست نخورده باقی ماند. نتیجه نهایی این ترکیب یک وسیله نقلیه عجیب و غریب بود که نمونه‌ای از ماشین‌های جنگ جهانی اول به نظر می‌رسید اما در بسیاری از مناطق اطراف خلیج عدن مورد استفاده قرار می‌گرفت و سرانجام در سال ۱۹۴۳ با ورود ۴WD GMC Otter بازنشسته شد.

نسخه های بعدی پوشش زرهی کاملی دریافت کردند که محفظه موتور را کاملاً محصور می کرد و سقفی را نیز برای خودرو ایجاد می نود. اگرچه بسیاری از نسخه های مختلف ساخته شد، اما همه آن ها تقریباً به طور انحصاری برای گشت مرزی در بریتانیا و ایرلند شمالی مورد استفاده قرار گرفتند. اسناد نشان می‌دهد که این ماشین هرگز از کانال انگلیس عبور نکرده تا بجنگد، و این احتمالاً بهترین تصمیم بود.

ای جی اسکافیلد از جنرال موتورز ولینگتون با استفاده از قطعات و موواد در دسترس جزیره نشینان نیوزیلند، تانکی را توسعه داد که از شاسی یک کامیون جنرال موتورز به عنوان پایه استفاده می کرد. با این حال، نتیجه ثابت کرد که یک طراحی عجیب و غریب است. به شاسی این کامیون غول پیکر المان‌هایی از یک وسیله نقلیه با شنی سبک اضافه شد که علاوه بر چرخ‌های استاندارد کامیونی به آن اضافه شده بودند.

با این طراحی، این تانک می توانست با استفاده از شنی بر روی زمین های ناهموار یا با لاستیک هایش روی جاده ها حرکت کند. قدرت مورد نیاز تانک از یک موتور ۶ سیلندر ۳۰ اسب بخاری تامین می شد که فقط سرعت تا حدود ۴۲ کیلومتر در ساعت را ممکن می ساخت. تانک Schofield تنها در نسخه اولیه ساخته شد. وسایل نقلیه و تجهیزات نظامی بیشتری از جانب متفقین، عمدتاً نیروهای ایالات متحده، در سال ۱۹۴۳ وارد نیوزیلند شد که نیاز به این ماشین عجیب و غریب را از بین برد. این تانک مدتی پس از پایان جنگ اسقاط شد.

قرار بود یک توپ ۳۷ میلی متری در داخل برجک وجود داشته باشد، اما مشکلات مربوط به تامین به این معنی بود که آنها نمی توانستند این توپ را تهیه کنند. در عوض، این وسیله نقلیه به دو مسلسل مجهز شد و چهار مسلسل اضافی که در هر طرف نصب شده بود. علاوه بر زره بدنه تانک، فولاد موجدار برای منحرف کردن آتش مسلسل به بیرون بدنه اضافه شد، با سیستم زرهی که به شدت مورد آزمایش قرار گرفت.

در برخی رویدادهای تبلیغاتی، سمپل این تانک را در تلاش برای بالا بردن روحیه و تقویت روحیه شهروندان به نمایش گذاشت. او در عوض به خاطر تانک عجیبش مورد تمسخر قرار گرفت. این تانک برای تولید انبوه مورد تایید قرار نگرفت و بعداً به عنوان یک ابزار سیاسی برای مخالفان سمپل برای بیرون کردن او از دولت استفاده شد.

در سرعت‌های پایین در زمین‌های ناهموار، چرخ جلو به هدایت فرمان کمک می‌کرد، اما در موقعیت‌های دیگر، مانند هر تانک دیگری، شنی ها حرکت جهتی را با ترمز دیفرانسیل انجام می‌دادند. Kettenkrad یکی از عجیب‌ترین خودروهای جنگ جهانی دوم است، اما برخلاف بسیاری دیگر، طراحی موفقی داشت و هزاران دستگاه از آن تولید شد.

این خودرو به طور ویژه در عملیات های شمال آفریقا که در آن شنی ها کشش عالی را روی شن و ماسه ایجاد می کردند، بسیار محبوب بود. علاوه بر این تعداد زیادی از این خودروها حفظ شده و امروزه می توان آنها را برای استفاده در زمین های شخصی خریداری کرد.

این موتور یک موتور دو زمانه شش اینچ مکعبی بود که می‌توانست با یک مخزن تا ۴۸ کیلومتر در ساعت و مسافت ۱۲۶ کیلومتر را بپیماید. برای جمع و جو نگه داشتن آن، مخزن سوخت در یک قاب بسیار کم ارتفاع ساخته شده، و قرار بود فشرده سازی شود تا نیازی به پمپ سوخت نداشته باشد. یک بادامک پمپ دستی کوچک به این قاب وصل شده است. این دوچرخه هوشمندانه کوچک نقش مهمی در رهایی اروپا از استبداد نازی ها داشت. پس از جنگ نیز Welbike یک حیات غیرنظامی داشت. شرکت آمریکایی تولید موتورسیکلت ایندین با افت تولیدات خود شروع به واردات آنها کرد و نسخه‌ای از آنها را برای سال‌ها به نام Papoose فروخت.

۱۰- Alkett VsKfz 617 / NK-101 Minenräumer

مین ها در طول جنگ جهانی دوم یک مشکل بزرگ بودند و تلاش هایی از سوی هر دو طرف برای مقابله و اصلاح این مشکل انجام شد. از جمله راه حل های پاکسازی میدان های مین می توان به Alkett VsKfz 617 / NK-101 Minenräumer اشاره کرد که توسط آلمان در سال ۱۹۴۲ ساخته شد. این خودرو غول‌پیکر بیش از هر چیز شبیه یک تراکتور زرهی به نظر می‌رسید، هرچند که در عمل نیز همین بود. این خودرو با یک شاسی سه چرخ ساخته شده بود که توسط دو نفر، یک راننده و یک توپچی اداره می شد. یک برجک متعلق بهتانک Panzer I با دو مسلسل برای اهداف دفاعی در بالای خودرو نصب شده بود، اما بدنه به روکش فولادی تا ضخامت ۴۰ میلی متر مجهز شده بود.

قرار بود این خودرو به عنوان پیشاهنگ عملیات های تهاجمی و ضربتی وارد شود تا راه را برای بقیه تجهیزات و پیاده نظام باز کند تا در مسیر آن حرکت کنند. بنابراین، باید در برابر شلیک مستقیم از مقاومت و انعطاف پذیری بالایی برخوردار می بود. این خودرو دارای دو چرخ محرک بزرگ در جلو برای کشیدن ماشین به سمت جلو، به همراه چرخ سوم در عقب بود. یک موتور Maybach V12 که در وسط بدنه قرار داشت نیروی لازم را تامین می کرد و تعیین مسیر با ترمز گرفتن روی یک چرخ انجام می‌شد.

عجیب ترین خودروهای نظامی جنگ جهانی دوم

روشی که این دستگاه ۵۰ تنی برای پاکسازی مین ها به کار می گرفت، غلتیدن روی آنها بود. چرخ‌ها با صفحات فولادی پوشانده شده‌ بودند که وقتی به پایین‌ترین موقعیت چرخانده می‌شدند، در حالت سه تایی قرار می‌گیرفتند تا حداکثر پوشش منطقه‌ای را فراهم کنند که باعث می شد با ماشه مین تماس برقرار کرده و انفجار را جذب نمایند.

اگرچه کند و سنگین بود، اما به نظر می‌رسید که این خودرو در پاکسازی مین‌ها مؤثر باشد. با این حال، وفور سیستم های توپخانه در میدان نبرد که به راحتی می توانست سوراخی را در بدنه آن ایجاد کند، مانع از ساخت بیش از یک نمونه اولیه از این ماشین شد. یک نسخه از این مین روب هنوز هم در موزه تانک کوبینکا در روسیه موجود است.

منبع: روزیاتو

منبع: faradeed-187279

برچسب ها
نسخه اصل مطلب