تبعید گیتاریست ٥٠ ساله به منطقه بد آب و هوا
این حکمی است که دادگاه جنایی پایتخت برای این گیتاریست آزارگر صادر کرده است. این مرد ٥٠ساله، وقتی علاقه دختر همسایهشان به گیتار را دید، به بهانه تدریس گیتار و ضبط صدا در استودیو دختر نوجوان را مورد آزار و اذیت قرار داد. درحالی که گیتاریست میانسال جرم خود را انکار میکند، نظریه پزشکی قانونی جرم او را تأیید کرد.
ماجرا از چندماه پیش آغاز شد. دختر نوجوان در یکی از آپارتمانهای محلهای در شرق تهران زندگی میکرد که همسایهای جدید به مجتمعشان نقلمکان کرد. دختر نوجوان هیچ شناختی از این همسایه جدید نداشت. مردی ٥٠ساله بود که تنها زندگی میکرد و گاهی دختر و پسرش به او سر میزدند. البته افرادی ناشناس هم هر ازگاهی به خانه او رفتوآمد میکردند؛ شنیدن صداهایی از خانه این مرد، توجه دختر نوجوان را جلب کرده بود. صدای موسیقی زیبا و نواختن گیتار باعث شد که دختر ١٦ساله به این موسیقی علاقه پیدا کند تا جایی که هر روز از اتاقش به این صدا دقت میکرد و سعی داشت آن را گوش کند تا اینکه یک روز به مادرش گفت میخواهد گیتار یاد بگیرد و میتواند از همسایه جدیدشان کمک بخواهد. دختر نوجوان بهعنوان هنرجوی این مرد که مشخص شد استاد گیتار است، به خانهاش میرفت تا اینکه هدف نقشهای شوم قرار گرفت و قربانی شد. بعد از این ماجرا بود که مادر و دختر برای شکایت به پلیس مراجعه کردند.
مادر این دختر در توضیحات بیشتر ماجرای پیشآمده برای دخترش به ماموران پلیس گفت: «یک روز دخترم گفت میخواهد گیتار یاد بگیرد. او از من خواست با همسایه جدید صحبت کنم تا گیتار را به او آموزش دهد. من هم با آن مرد صحبت کردم. از آنجا که شاگردان زیادی داشت و مرد محترمی به نظر میرسید، قبول کردم که دخترم برای یادگیری گیتار به خانهاش رفتوآمد کند. دخترم هرچند روز یکبار به خانه این مرد میرفت و گیتار تمرین میکرد. من هم از اینکه دخترم به این موسیقی علاقه پیدا کرده و روزبهروز پیشرفت میکند، خوشحال بودم. دخترم هرشب تمرین میکرد تا اینکه یک روز وقتی به کلاس رفت، خیلی دیر برگشت. وقتی به خانه آمد، سر و وضع نامناسبی داشت و مشخص بود کلی گریه کرده است. نگران شدم و از او سوال کردم، اما حرفی نزد. چند روز افسرده بود، تا اینکه بالاخره گفت استادش یعنی همسایهمان به بهانه ضبط صدا او را به خارج از شهر برده و او را مورد آزار و اذیت قرار داده است.»
با شکایت این مادر و دختر، مرد گیتاریست دستگیر شد، ولی در بازجوییها جرم خود را انکار کرد و سعی در اثبات بیگناهی خود داشت، اما نظریه پزشکی قانونی همه چیز را تغییر داد. پزشکی قانونی تأیید کرد که دختر نوجوان مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. برای همین پرونده در شعبه هفتم دادگاه کیفری استان تهران بررسی شد. قاضی کیخواه و مستشارش، جلسه رسیدگی به این پرونده را به صورت غیرعلنی و پشت درهای بسته
برگزار کردند.
در این جلسه دختر نوجوان، درحالی که اشک میریخت، به هیأت قضائی گفت: «بهعنوان استادم به او علاقهمند شده بودم و تشویقهایش باعث میشد در این کار پیشرفت کنم تا اینکه یک روز این مرد گفت برای ضبط صدا به استودیوی موسیقیاش برویم. خیلی خوشحال شدم و تصور میکردم پیشرفت قابل توجهی برایم خواهد بود، ولی این مرد مرا به خارج از شهر برد. در یک خانه که نمیدانم کجا بود، مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. خیلی ترسیده بودم تا اینکه در خیابان رهایم کرد و من هم به خانه برگشتم. من به او اعتماد کرده بودم و اصلا تصور نمیکردم که چنین کاری کند.»
در ادامه متهم وقتی در برابر هیأت قضائی قرار گرفت، بار دیگر جرم خود را انکار کرد و در اینباره گفت: «وقتی این دختر هنرجویم شد، بعد از مدتی رفتارش تغییر کرد. احساس کردم به من علاقهمند شده است. یک روز گفت مرا به استودیوی ضبط صدا ببر. من وقتی اشتیاق و علاقهاش را دیدم، به اصرار خودش او را به آنجا بردم، اما او را آزار ندادم و نمیدانم چرا چنین دروغی گفته است. این دختر به من علاقهمند شده بود و فکر میکنم به خاطر همین به من تهمت زده است.»
در پایان نیز با وجود انکار متهم، درحالی که تمام شواهد و مدارک بر علیه او بود، هیأت قضائی براساس همین شواهد و مدارک، این مرد را به ١٠٠ ضربه شلاق و دوسال تبعید به یک منطقه بد آب و هوا محکوم کردند.