130 سال قبل چه اتفاقی افتاد که «گوسفندها» دیوانه شدند؟!
فرادید| شب ۳ نوامبر ۱۸۸۸ مانند هر شب دیگر در جنوب انگلستان به نظر میرسید و حیوانات مزرعه مثل هر غروب به سمت آغلهایشان هدایت شده بودند. با این حال، حوالی ساعت ۸ شب، مردم اطراف آکسفوردشایر صدایی شنیدند که انتظارش را نداشتند: صدای بسیار بلند رم کردن گوسفندان که از بیرون خانههایشان به گوش میرسید.
به گزارش فرادید؛ اگر کسی جرأت میکرد از پنجره خود به بیرون نگاه کند تا علت این سروصدا را بفهمد، با یکی از عجیبترین رویدادهایی که میشد تصور کرد مواجه میشد. جنون بزرگ گوسفندی در سال ۱۸۸۸ یکی از آن اتفاقات عجیبی است که تا به امروز بسیاری را متحیر کرده است.
وحشت بزرگ گوسفندی در سال ۱۸۸۸
در آن شب، دهها هزار گوسفند ناگهان از خود بیخود شدند و انگار برای نجات جانشان شروع به فرار کردند. گوسفندها در آغلهایشان وحشی شده بودند، طوری از حصارها رد میشدند که انگار حصارها کاغذی بودند، از روی دیوارهای سنگی میپریدند و در حین این یورش به همه چیز آسیب میزدند.
روز بعد، کشاورزان وقتی فهمیدند خبری از گلههای گوسفندانشان نیست، حیرتزده شدند. دهها هزار گوسفند همه جا پراکنده شده بودند، در برخی موارد فرسنگها دورتر از مزارع خودشان. گزارش شد که کشاورزان گوسفندانشان را در حالی یافتند که برخی زیر بوتهها پنهان شده بودند یا در خیابانها ایستاده و از ترس نفسنفس میزدند. باقی گوسفندان به صورت گروهی در هر گوشهای از مزارع که پیدا کرده بودند، دور هم جمع شده بودند.
روز بعد از وحشت بزرگ گوسفندان در سال ۱۸۸۸، یک کشاورز محلی این رویداد را به یک مجله علمی گزارش داد. کشاورز نوشته بود تمام گوسفندان منطقه از چیزی وحشتزده شده بودند که برای فرار از آن به خیابانها و مزارع شهر پناه برده بودند.
نکته جالب گزارش این کشاورز، اطلاعات او درباره میزان وحشت گوسفندان بود: «شدت این واقعه را میتوان زمانی قضاوت کرد که بگوییم هر کشاورزی از والینگفورد از یک سو تا تویفورد از سوی دیگر گزارش داده بود که گوسفندانش به همین شدت ترسیده بودند و با دو یا سه استثناء، به نظر میرسید در اصل که منطقه شمال رود تیمز تحت تأثیر قرار گرفته بود.» هر چیزی که سبب وحشت گوسفندان شده بود در منطقهای به مساحت ۵۲۰ کیلومتر مربع رخ داده بود.
کشاورزانی که گوسفندانشان قربانی وحشت بزرگ آن سال شده بودند نتوانستند دلیل این وحشت را بفهمند. این اتفاق نظر وجود داشت که بچههای دردسرسازی که معمولاً مقصر ترس گوسفندان هستند، امکان نداشت عامل وحشت بزرگ آن سال باشند. چگونه امکان داشت کودکان چندین روستا همزمان گوسفندها را به حدی عصبانی کنند که همهشان با هم از شدت وحشت حصارها را بشکند و از ترس جانشان فرار کنند؟
آلپین با شاهدانی صحبت کرده بود که همگی گفته بودند سال ۱۸۸۸ هوا از ساعت ۸ شب تا ۹ شب به شکل غیرقابل باوری تاریک شده بود. تودههای ابر از شمال غربی به جنوب شرقی حرکت کرده بود و نور ماه را کاملاً از بین برده بود.
آلپین معتقد بود گوسفندها با اینکه میتوانند در تاریکی ببینند، اما وقتی هوا فوقالعاده تاریک شود، ممکن است احساس کنند در دام افتادهاند و بترسند. آلپین توضیح میدهد همه گوسفندانی که در یک آغل دور هم جمع میشوند احساس ترس میکنند و شروع به حرکت میکنند، اما با این کار به گوسفندان دیگری که همین کار را انجام میدهند یا به اشیای درون آغل برخورد میکنند.
فقط کافی بود یک گوسفند از ترس شروع به دویدن کند و خیلی زود یک اثر دومینویی ایجاد شود. تمام گله وحشتزده میشوند و برای فرار از خطری که احساس میکردند دنبالشان است، میشتابند.
علت دقیق وحشت بزرگ گوسفندان در سال ۱۸۸۸ هنوز یک راز باقی مانده است. نظریه آلپین میتواند ترس یک گله را توضیح دهد، اما توضیح نمیدهد که چرا بسیاری از گلههای گوسفندان در یک منطقه وسیع، همگی دقیقاً در یک زمان وحشتزده شدند. این هنوز یک راز است که چرا دهها هزار گوسفندی در یک شب ناگهان از خود بیخود شدند.
مترجم: زهرا ذوالقدر
منبع: faradeed-185767