نباید از چاله به چاه بیفتیم
دو باشگاهی که حالا تیغ تیز کنفدراسیون فوتبال آسیا را پشت سرخود میبینند و کمی غفلت هر دو باشگاه را با خطر حذف روبرو میکند. پس موضوع از یک قصه داخلی کاملا خارجشده و بعدی فراملی پیداکرده است. البته ماههاست که این بحث در میان محافل ورزشی مطرح بوده و حتی پای سیاسیون هم به این مسئله بازشده است. همان سیاسیونی که گاهی این دو باشگاه را پلهای برای صعودهای آسانسوریشان میکردند و به طور کلی آدمهایی ابنالوقت هستند. اما این بار کاملا قضیه فرق میکند و سیاسیون تنها میتوانند به حل مسئله کمک کنند تا این گرفتاری بینالمللی بهگونهای مسالمتآمیز حل شود. در این میان پاسخ اخیر شروین اسبقیان معاون ورزش به واگذاری این دو باشگاه دوباره بر ابهامات افزوده است. این مقام مسئول تاکید کرده که واگذاری سهام این دو باشگاه قطعا سوم اردیبهشتماه انجام خواهد شد اما این که به کدام مجموعه واگذار میشود را مشخص نکرده است. این درست همان نقطه تاریک ماجراست چراکه قرار نیست از چاله به چاه بیفتیم. قرار است این که دوباشگاه به کنسرسیومی متشکل از پنج بانک واگذار شود و ظاهرا تنها راه چاره پیش روی مسئولان بوده تا بلکه بتوانند خطر حذف از آسیا را از این دو باشگاه دور کنند. کاری که دریکی دو سال اخیر هم چند بار انجام شد اما فرجام خوشی پیدا نکرد.همین یازدهم فروردینماه سال جاری بود که مدیریت عملیات بازار فرابورس ایران در اطلاعیهای اعلام کرد که مشتری جدی برای سهام 51 درصدی بلوک این باشگاه پیدا نشده است. این دو باشگاه که از بزرگترین و پرطرفدارترین باشگاههای فوتبال ایران هستند، در سال 1401 به شرکت سهامی عام تبدیل شدند و قرار بود سال 402 در راستای واگذاری داراییها و مولدسازی اموال دولت، 51 درصد از سهام آنها به صورت کنترلی و مدیریتی عرضه شود. عرضهای که البته دوسال پیش هم یک بار انجام شده و به علت نبود خریدار بینتیجه مانده بود. از سوی آیا واگذاری این دو باشگاه به کنسرسیومی شامل پنج بانک را می توان خصوصی سازی تلقی کرد؟ آیا این بانک ها از جایی جز جیب دولت تغذیه میشوند؟ به همه این مشکلات باید این را هم اضافه کرد که متاسفانه طبق استانداردهای حسابداری ایران منابع انسانی جزو دارایی شرکتها محسوب نمیشود. بنابراین خریدوفروش بازیکنان هیچ اثر سود و زیانی روی ترازنامه ندارد. پاداش حضور در مسابقات قهرمانی آسیا هم به دلیل تحریمها وارد حسابهای باشگاه نمیشود و عملا قابلاستفاده نیست. یعنی حتی باشگاه نمیتواند برای پرداخت بدهی به بازیکنان خارجی از این مبالغ خرج کند. در ایران برخلاف لیگهای حرفهای دنیا، درآمد حاصل از حق پخش تلویزیونی و تبلیغات هم صفر است که اثری روی صورتهای مالی ندارد. نکته قابل توجه بیتفاوتی تابلوی معاملات به قهرمانی در لیگ و نتیجه مسابقات است. در حالی در دنیا نتیجه گروهها و برد و باختشان بر قیمت سهام آنها موثر است در ایران به دلیل زیانده بودن دو باشگاه، نتیجه، هیچ تاثیری رو قیمت تابلوی آنها نداشت. با این شرایط واگذاری سرآسیمه سهام این دو باشگاه بدون در نظر گرفتن همه موارد ذکرشده نه تنها نمیتواند کمکی به پرسپولیس و استقلال کند بلکه حتی ممکن است برای آنها دردسرهای تازهای را به دنبال داشته باشد.