بیکارتر از کیم کارداشیان، مرفهتر از ایلان ماسک!
در فرهنگ جهانی امروز، «کیم کارداشیان» نماد ثروتمند بیکار و «ایلان ماسک» نماد اوج ثروت و موفقیت و رفاه است. زمانیکه در آینده دور یا نزدیک، تکنولوژی عمیقترین مشکلات بشر را حل کرده باشد، انسانها نه کاری برای انجام دادن خواهند داشت و در عین حال، اوج رفاه را تجربه خواهند کرد.
در رمان «شهر جایگشت»، نوشته گرگ ایگان، شخصیتی به نام پیر وجود دارد که در یک واقعیت مجازی، به جاودانگی دست یافته و کنترل کاملی بر آن دارد و درعینحال خودش را بهشدت بیحوصله مییابد. درنتیجه او خودش را مهندسی میکند تا هیجانات و اشتیاقهای جدیدی برای خودش ایجاد کند.
او یکلحظه مرزهای ریاضی را پشت سر میگذارد و بعد از آن سرگرم نوشتن اپرا میشود. حتی یکبار هم به زندگی بعد از مرگ علاقهمند میشود و سپس ترجیح میدهد تا درباره پایههای میز فکر کند. بیثباتی پیر، به نکات عمیقتری برمیگردد. سؤال مطرحشده این است که وقتی در آینده دور یا نزدیک، تکنولوژی عمیقترین مشکلات بشر را حل کرده باشد، دیگر انسانها چهکاری برای انجام دادن خواهند داشت.
این سؤالی است که در کتاب جدید نیک بوستروم، فیلسوف دانشگاه آکسفورد، به آن پرداخته شده. او در آخرین کتابش، احتمال نابودی بشر در ۱۰۰ سال آینده و به دلیل توسعه خطرناک هوش مصنوعی را ۱ به ۶ میداند. در آخرین کتاب آقای بوستروم به نام «آرمانشهر عمیق»، او نتیجهای متفاوت را در نظر میگیرد. اگر هوش مصنوعی فوقالعاده خوب پیش برود چه خواهد شد؟
چندین گروه در جامعه امروزی، باعث ایجاد این سؤال در ذهن ما میشوند که انسانهای آینده چگونه وقتشان را سپری خواهند کرد؟ به نظر میرسد که طبقه اشراف و بوهمیها از هنر لذت خواهند برد؛ افراد رهبانی زندگی خودشان را خواهند داشت؛ ورزشکاران زمانشان را صرف ورزش خواهند کرد و بازنشستهها، زمانشان را با بخشهایی از کارهای مختلف پر میکنند.
بازنشستگی زودرس
آیا در آینده وظایفی مانند فرزندپروری، همچنان بر عهده انسانها خواهد بود؟ آقای بوستروم دراینباره هم اطمینان چندانی ندارد. استدلال او این است که فراتر از دنیای فراکمیاب، یک دنیای «پسا ابزاری» هم نهفته است که در آن هوش مصنوعی برای مراقبت از کودکان هم وارد عمل میشود.
خود کینز دراینباره نوشته بود: «به نظر من هیچ کشور و مردمی وجود ندارد که بدون ترس به عصر فراوانی و تفریحات نگاه کند. چراکه مدتهاست اینگونه آموزش دیدهایم که برای گذران زندگی تلاش کنیم و از زندگی لذت نبریم. امروزه در هر نقطه از جهان، قضاوت رفتار و دستاوردهای طبقات ثروتمند، چشمانداز بسیار ناامیدکنندهای است. در کتاب مقدس هم دراینباره میخوانیم: «دستهای بیکار کارگاه شیطان هستند»
این پویاییها نوعی «پارادوکس پیشرفت» است. درصورتیکه اکثر انسانها در آرزوی دنیایی بهتر هستند، اما درصورتیکه تکنولوژی بیشازحد پیشرفت کند، ممکن است آنها هم اهدافشان را از دست بدهند.
آقای بوستروم بر این باور است که اکثریت مردم همچنان از فعالیتهایی مثل خوردن غذاهای خوشمزه که ارزش ذاتی دارند، لذت میبرند. معتقدان به آرمانشهرها که باور دارند که زندگی در آرمانشهرها بسیار آسان شده، شاید بخواهند خود را مثلاً با استعمار سیارهای جدید برای مهندسی مجدد تمدن از ابتدا، به چالش بکشند.
بااینوجود در برخی مواقع، حتی ممکن است چنین ماجراهایی هم دیگر ارزشی نداشته باشند. حالا این سؤال مطرح میشود که انسانها تا چه زمانی میتوانند از حرکت بین احساسات مختلف خوشحال شوند؟
دقیقاً همان کاری که پیر در رمان «شهر جایگشت» انجام میدهد. اقتصاددانان مدتها اعتقاد داشتند که انسانها خواستهها و آرزوهای نامحدودی دارند و تنوع چیزهایی که مردم دوست دارند مصرف کنند بیپایان است؛ اما با ظهور یک اتوپیای هوش مصنوعی، این ماجرا به چالش کشیده خواهد شد و نتایج زیادی در این رابطه به دست خواهد آمد.
منبع: خبرآنلاین
منبع: faradeed-184963