از مهاجرت داخلی تا تشدید مشکلات اقتصادی
مهاجرت پدیدهای است که همواره در جوامع وجود داشته و این پدیده بهشدت تأثیرپذیر از شرایط اقتصادی و اجتماعی است. بدون شک رونق اقتصادی، فرصتهای شغلی جدیدی ایجاد و مراکز عرضه کار و فعالیت را به کانونهای عمده جذب جمعیت تبدیل میکند و رکود اقتصادی، بیتحرکی و پویا نبودن جمعیت را در پی دارد و چنانچه به مرحله بحرانی برسد مسیرهای مهاجرتی را تغییر میدهد. در سهماهه اول سال گذشته گزارشی از مرکز پژوهشهای مجلس منتشر شد که از افزایش مهاجرت و جابهجایی جمعیت بهویژه از مناطق مرزی کشور به سمت مرکز و بهویژه پایتخت خبر میداد. بر اساس این گزارش سالانه یک میلیون نفر در دهههای اخیر از استانی به استان دیگر مهاجرت کردهاند. سیر مهاجرت در سالهای گذشته صعودی بوده است. اما چرا مهاجرت بین استانی رخ میدهد و چگونه میتواند تبعات نامطلوب خود را بر جای بگذارد. تا پیشازاین مهاجرت از روستا به شهرها دغدغه اصلی محسوب میشد و در سطحی کلانتر مهاجرت نخبگان به خارج از مرزها دیگر معضل پیش روی بود؛ اما دراینبین مهاجرت میان استانی نیز داستانی دیگر دارد، شاید این نوع از مهاجرت چندان بااهمیت به نظر نرسد؛ اما در واقعیت اهمیت بسیار زیادی دارد. دور از انصاف نیست اگر توسعه ناهمگون ثروت و امکانات را مهمترین عامل اینگونه از مهاجرتها عنوان کنیم درحالیکه بند ۹ اصل سوم قانون اساسی بر رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، در تمام زمینههای مادی و معنوی تأکید دارد بندی از قانون اساسی که به نظر میرسد به حاشیه رانده شده است. درصورتیکه گفتگویی با بخش اهم مهاجران داشته باشید خواهید دانست که پیداکردن شغل را مهمترین دلیل و انگیزه برای مهاجرت میدانند. مهاجرت جمعیتی خاص از استانی به استان دیگر میتواند موجب کمبود نیروی کار در استان مبدأ و افزایش بیکاری در استان مقصد شود. اما نمیتوان تنها از بعد اقتصادی به این معضل نگاه کرد؛ بلکه از لحاظ اجتماعی و فرهنگی و زیستمحیطی نیز این پدیده میتواند تأثیرات منفی خود را نشان دهد. هجوم مهاجرین به یک استان میتواند تخریب محیطزیست را در پی داشته باشد از سوی دیگر افزایش جمعیت در یک منطقه نیازمند گسترش مراکز و نیروهای انتظامی، خدمات بهداشتی و دولتی و بخش خصوصی، و دیگر امکانات متناسب با آن جمعیت هست که در حال حاضر نمیتواند با سرعت مهاجرتها در کشور ما هماهنگ شود و اما خالیشدن شهرها هم از جمعیت افتادن از آنسوی بوم است. اما از لحاظ فرهنگی نیز گاها تداخل چند بافت جمعیتی بافرهنگ و آدابورسوم مختلف با یکدیگر میتواند موجب افزایش تناقضات فکری و چهبسا اختلافات را به همراه داشته باشد. در ادامه نیز یکی از مهمترین مؤلفهها زیرساختها است که گنجایشپذیرش بخش اعظم جمعیت مهاجرها را نمیتواند به خود بپذیرد. بههرحال همیشه تعادل برای استمرار حیات یک جامعه لازم است و ایجاد این تعادل با برنامهریزی و دقت به بندهای پیشبینیشده در قانون اساسی است تا جامعهای امن و پویا داشته باشیم.