در باب درنگکردن
بحران انسان معاصر در ادراک زمان مسئلهای است که بیونگچول هان در کتاب «رایحه زمان: جستاری فلسفی در باب درنگکردن» مطرح میکند که اخیرا با ترجمه فریدا فرنودفر در نشر چرخ منتشر شده است. چول هان که به جستارهای کوتاه فلسفیاش شهرت دارد، در 12 جستار این کتاب ادعا میکند که ما زمان را ناپیوسته، نابهنگام و بیرایحه درک میکنیم و از آنجا که این زمان فاقد هرگونه ضرباهنگ و کشش روایی است نمیتواند به زندگی ما معنا ببخشد. «نابهنگام»، «زمان بیرایحه»، «شتاب تاریخ»، «از عصر قدمرو رفتنها تا عصر چرخیدنهای بیهدف»، «تناقض زمان حال»، «بلور معطر زمان»، «عصر فرشته»، «ساعت معطر: سفری کوتاه به چین باستان»، «رقص دوار جهان»، «رایحه چوب درخت بلوط»، «ملال ژرف» و «زندگی نظرورزانه» عناوین جستارهای کتاب «رایحه زمان»اند. چول هان در این کتاب که از ویژگیهای آن ارجاعات به آثار ادبی ازجمله به کار پروست، موریس بلانشو و پیتر هانتکه است، ریشه بحران کنونی را در ادراک زمان بهویژه در مطلقسازی زندگی عملورزانه میداند؛ بحرانی که به پرتحرکی در زندگی روزمره منجر شده و توان هر نوع درنگکردن را از زندگی سلب کرده است. او چاره کار را احیای زندگی نظرورزانه میداند.
چول هان معتقد است در جهان دادهگرا، دموکراسی جای خود را به اینفوکراسی دادهمحور میدهد و تحلیل داده به کمک هوش مصنوعی جایگزین فضای گفتمان عمومی میشود؛ فرایندی که در نهایت پایان دموکراسی را رقم میزند. او از فروپاشی فضای عمومی سخن میگوید که به دلیل حجم چشمگیر اطلاعات و پیچیدگی روزافزون جامعۀ اطلاعاتی کنش ارتباطی را منسوخ کردهاند. او از هربرت سیمون نقل میکند که معتقد است اطلاعاتی که باید پردازش شود آنقدر زیاد است که از «عقلانیت محدود» افراد فراتر میرود و در نتیجه ارتباط بین افراد هر روز دچار وقفه میشود. به این ترتیب، شهروند معاصر نمیتواند وجود یک فضای مشترک برای بحث را باور کند و فضای عمومی که آرنت و هابرماس بهعنوان یک ایدهآل در نظر داشتند، حتی امکان شکلگیری پیدا نمیکند. هابرماس خود نیز با تحلیل رفتن کنش ارتباطی روبهرو شده و بهطور علنی به شکست خود اعتراف کرده بود. چول هان معتقد است دادهگرایان از نوعی از عقلانیت معاصر سخن میگویند که بدون کنش ارتباطی کار میکند. برای آنها کارکرد کلانداده و هوش مصنوعی، معادل کارکرد گفتمانی حوزۀ عمومی است که اکنون در حال فروپاشی است و بهاینترتیب، نظریۀ کنش ارتباطی هابرماس دیگر منسوخ شده و گفتمان جایش را به داده داده است. پایان گفتمان، یکی از مهمترین ادعاهای چول هان در این کتاب است که جهان دیگر را پیشروی ما ترسیم میکند که به نوع دیگری از سیاست نیاز دارد. چول هان این عقلانیت جدید را که کارش را بدون گفتمان و ارتباط انجام میدهد، «عقلانیت دیجیتال» مینامد که درست برخلاف کنش ارتباطی عمل میکند که بناست گفتمان را هدایت کند. بهاینترتیب، پایان کنش ارتباطی یا منسوخشدن گفتمانسازی در سیاست که دست بر قضا در کشور ما نیز حامیان پروپاقرصی دارد، از نکات مهمی است که چول هان در کتابش مطرح میکند و جهانی تازه را ترسیم میکند که در آن گویی عهد پرشوری که به آزادی و دموکراسی میاندیشید به سر آمده و دموکراسیخواهی چهبسا دیگر صدای محوی از عصری سپریشده باشد.
منبع: sharghdaily-926008