سینمای اجتماعی مرده است؟
اکران نوروز و عید فطر یکی شده است و سینماها آن طور که از آمار و ارقام مشخص است روزهای خوبی را سپری میکنند. فروش فیلمها یا بهتر است بنویسیم یک فیلم (تمساح خونی) به گیشهها رونق بخشیده است. تا به اینجا فیلم «تمساح خونی» به کارگردانی جواد عزتی با بیش از هفتاد و هفت میلیارد تومان فروش با نزدیک به یک میلیون و دویست هزار مخاطب، پرفروشترین فیلم اکران نوروزی بوده است. «تمساح خونی» همان راهی را میرود که «فسیل» سال گذشته رفته، فیلم «فسیل» پرفروشترین فیلم نوروز سینماها، چهل و دو میلیارد تومان فروخته بود، فروشی که برای اکران نوروزی یک رکورد محسوب میشود و نقطه اشتراک این دو فیلم ژانر آن، کمدی است. «تمساح خونی» کمدی اکشنی است که این روزها سینماها را تصاحب کرده و مخاطبان را به سینما میکشاند در کنار اولین فیلم جواد عزتی، فیلمهایی همچون «پرویزخان» در ژانر بیوگرافی - ورزشی، «آسمان غرب»، در ژانر دفاع مقدس، «بیبدل» در ژانر جنایی، «آپاراتچی» درام، «نوروز» و «ایلیا در جستجوی قهرمان» کودک و نوجوان اکران شدهاند و غیبت یک ژانر مهم و اثرگذار کاملا به چشم میخورد؛ ژانر اجتماعی.
سال گذشته انبوهی از فیلمهای ژانر اجتماعی که میتوانست گیشه را با این ژانر سینمایی آشتی دهد قاچاق شد فیلمهایی از فیلمسازان نامی سینمای اجتماعی ایران که هیچ جایگاهی در گیشه سینماها ندارند و سینمای ایران تبدیل به کمدی خانهای شده که هرازگاهی فیلمی کمدی اکران میشود و میفروشد و دوباره گیشه را به کمدی بعدی واگذار میکند. سال گذشته «فسیل» جای خود را به «هتل» داد و «هتل» جای خود را به «تمساح خونی» و این چرخه در اکران تکرار میشود، گویی سینمای ایران همین چند کمدی نازلی است که فقط برای خنداندن ساخته شدهاند. ظاهرا سینمای اجتماعی ایران مرده است، شواهد آن را میتوان از وضعیت اکران فیلمها و فروششان متوجه شد. کمدی بدنه سینما را تصاحب کرده و دیگر کسی برای اندیشیدن به سینما نمیرود و سینمای ایران تبدیل شده به تماشاخانه خنداندن، خنداندن مردمی که در میان مشکلات به پرده نقرهای سینما پناه میآورند و سینما تنها هنرش خنداندن آنهاست و نه دعوت به اندیشیدن و تفکر!