سوگل طهماسبی: "زیرخاکی" را دوست دارم
سوگل طهماسبی را به نقشهای رمضانیاش میشناسیم؛ زمانی در سریال "مثل هیچکس" و زمانی هم در "بچهمهندس" و "برادر". معتقد است که تلویزیون از آن توجه به سریالسازی رمضانی فاصله گرفته است و برای بازگشت به آن روزها باید هوایِ نویسندگانش را داشته باشد.
بزرگ شده اهواز است و همان سال اول دبیرستان در اهواز موفق به دریافت جایزه از جشنواره تئاتر استان شد. به عنوان نخستین تجربه حرفهای بازیگریاش در سریال "روزگار قریب" ایفای نقش کرد. در ششمین جشنواره مردمی فیلم عمار، بهخاطر حضور در فیلم "هنگامه" موفق به کسب دیپلم افتخار بازیگری شد. در سریالهایی همچون "یوسف پیامبر"، "فاصلهها"، "ساعت فراموشی"،"بالهای خیس"،"مثل هیچکس"، "مهرآباد"، "نیلیتر از مهتاب"،"بازگشت"، "گشت ویژه"، "سلام آقای مدیر" و "سرگذشت" ایفای نقش کرد اما با بازی در مجموعههای تلویزیونی "برادر"، "کیمیا"، "بچه مهندس" و "گاندو" بیشتر سر زبانها افتاد. کربلا رفتنش سوژهای شد که با او در حال و هوای اربعین گفتوگو کردیم و ماجرای فریادهای حسین، حسین اروپاییها و آمریکاییها را مطرح کرد.
تولد و اصالتش هم موضوع دیگری بود که "سوگل طهماسبی" در گفتوگویش با خبرگزاری تسنیم دربارهاش صحبت کرد. اصالتاً اهوازی است اما بهمنماه سال 1363 در اصفهان بهدنیا آمده و خانوادهاش در زمان جنگ به اصفهان مهاجرت میکند و با پایان جنگ دوباره به اهواز برمیگردند. دغدغه دارد که فیلمها و سریالهای تلویزیونی میتواند نمایی از توجه به مذهب و دین باشد؛ همانطور که در فیلم آمریکایی میبینیم در جای جای فیلم کلیسا و نوع دعاخوانی و آداب و رسوم دینیشان را به تصویر میکشند. طهماسبی علاقه دارد نقش معصومین را ایفا کند یا در جریان سریالهای مذهبی و دینی قرار بگیرد. حتی به خبرنگار تسنیم گفته بود: "من دوست دارم اگر فیلمی درباره امام حسین(ع) ساخته شد نقش حضرت امالبنین(ع) را بازی کنم؛ خیلی به حضرت ابوالفضل و مادر گرامیشان ارادت ویژه دارم."
به بهانه حضورش در سریالهای رمضانی و ایفای نقش در دو سریال جدید "خانه امن" و "بیگانهای با من است" گفتوگویی ترتیب دادیم که مشروح آن خواندنی است:
بله از آن معصومیت در کاراکترها خیلی خارج میشود و المانهای خاکستری زیادی دارد. 4 ماهی دوستان کار دارند تا تصویربرداری به پایان برسد. نقش من هر روز نوشته میشود؛ این شخصیت در اول داستان سرگروه نبود و قرار نبود من این نقش را بازی کنم. نقش دیگری به من پیشنهاد شد اما توافق کردیم به این خاطر که آن نقش سن بالاتری دارد این نقش را بازی کنم. البته احمد معظمی هم پیشنهاد کرد این نقش منفی است و من بازی کنم؛ طبیعتاً با این اوصاف، نقش در حال پر و بال گرفتن است و نویسنده روی آن کار میکند و فیلمنامهاش زیادتر میشود. این روزها قرار است کار شروع شود. از آن سو "بیگانهای با من است" هم در شهرک غزالی دکورهایش در حال آمادهسازی است که به زودی بازیگران جلوی دوربین بروند و چند جلسه از کار من باقی مانده است.
"محکومین2" یا همان "سرگذشت" را کار کردم و روی آنتن رفت؛ بازخوردهای خوبی داشت و نشان داد که تلویزیون به اپیزود و سریالهای اپیزودیک نیاز و تماشایش برای بیننده جذابیت دارد. چون داستانها و بازیگران متنوعی را میبیند و این تنوع و تفاوتها برای بیننده با دقت و هوشمند ایرانی لازم است.
هر موقع ماه رمضان فرا میرسد یادِ آن سریالهای قدیمی میافتم و کارهایی که خودم برای تلویزیون داشتم. سریال خوبی به نام "برادر" و یا قدیمیتر "مثل هیچکس"- بسیاری موضوع بودجه را مطرح میکنند اما خیلی بودجهها تفاوتی نکرده بلکه عشق و علاقه یک مقداری کمتر شده است. قبلاً در کار و حرفه ما عشق و علاقه بیشتر حاکم بود و امروز دغدغه مالی جای همهچیز را گرفته است. آدمهای مادیگرایی شدیم؛ همهمان در جریانی افتادیم و از آن سادگی زندگیمان فاصله گرفتیم. ناخودآگاه، روی حرفه و طرز فکر و آیندهمان تأثیر میگذارد و حتی انتخابهایمان را نیز تحتالشعاع قرار میدهد.
قبول دارم در سالهای اخیر، سریالهایمان از فضای رمضانی دور شدهاند و سریالی که ساخته میشود فرقی نمیکند که شبهای پاییز، نوروز و یا رمضان پخش شود. چند شب پیش من و همسرم داشتیم "متهم گریخت" را میدیدیم به همسرم گفتم چقدر فضا رمضانی است. بعد از چندین سال که گذشته هنوز دلمان میخواهد آن سریالهای قدیمی را ببینیم. چقدر فضای این کارهای قدیمی مناسب بودند و مردم آن فضاها را بسیار دوست دارند. در استقبال از بازپخش سریالهای قدیمی میتوانیم به این نکته مهم پی ببریم.
سریالهای خوب. سریالی که دغدغهام باشد که ببینم. الان کمتر این اتفاق میافتد و قسمتی را نبینیم مخاطب احساس میکند چیزی از دست نداده است. اما در مقابل هنوز نمیخواهیم دیدنِ سریالهای نوستالژی را از دست بدهیم.
من فکر میکنم باید بیشتر هوایِ نویسندهها را داشته باشند؛ خانه از پایبست محکم باشد دیوار درست بالا میرود. وقتی طرحی به تلویزیون میبرند برای گرفتن تأییدیه و تصویب فیلمنامه باندبازی میشود مطمئناً این دیوار تا ثریا خوب بالا نمیرود.
بهترین خاطره این است که مهمان خانههای مردم بودیم. وقتی سفره افطار پهن است و مخاطب ما چشم از تلویزیون برنمیدارد و با خودش میگوید بگذارید این سریالها را ببینیم! این شیرینی سفره افطار در کنار دیدن سریال ما، حال و هوای من را عوض میکرد و دوست دارم هر سال تجربهاش کنم.
تیترهایی را دوستان در فضای مجازی چهار، پنج سال میزنند از خواستگاری میلیاردی گرفته تا ماجرای مقنعه؛ نمیدانم چرا هنوز این خبرها را در فضای مجازی منتشر میکنند و دست به دست میدهند. از قدیمالایام رسم بوده که دختری ازدواج میکرد دیگر این حرف و حدیثها را تمام میکردند که هنوز هم برای من خندهدار است در فضای مجازی مینویسند خواستگاری میلیاردی و هفتهای یک بار این اتفاق میافتد. یا در برنامهای صحبت شد که 16 ساله بودم و مقنعه سرم بوده و محصل بودهام؛ به دفتر فیلمی رفتم و آنجا گفتند چون مقنعه سرتان است ما نمیتوانیم باید شما را در شال روسری تصور کنیم، قرار نیست این نقش را با مقنعه بازی کنید! هنوز تیتر میزنند که من را به خاطر مقنعه کنار گذاشتند و هنوز هم ادامه دارد و انتشارهای مجدد این حاشیهها مرا آزار میدهد و ناراحت کرده است. چند بار هم نیت کردم در فضای مجازی پست بگذارم و این مطالب را توضیح بدهم اما خیلی دوست ندارم و بیشتر علاقهمندم فضای خصوصی خودم را داشته باشم.
تولد و اصالتش هم موضوع دیگری بود که "سوگل طهماسبی" در گفتوگویش با خبرگزاری تسنیم دربارهاش صحبت کرد. اصالتاً اهوازی است اما بهمنماه سال 1363 در اصفهان بهدنیا آمده و خانوادهاش در زمان جنگ به اصفهان مهاجرت میکند و با پایان جنگ دوباره به اهواز برمیگردند. دغدغه دارد که فیلمها و سریالهای تلویزیونی میتواند نمایی از توجه به مذهب و دین باشد؛ همانطور که در فیلم آمریکایی میبینیم در جای جای فیلم کلیسا و نوع دعاخوانی و آداب و رسوم دینیشان را به تصویر میکشند. طهماسبی علاقه دارد نقش معصومین را ایفا کند یا در جریان سریالهای مذهبی و دینی قرار بگیرد. حتی به خبرنگار تسنیم گفته بود: "من دوست دارم اگر فیلمی درباره امام حسین(ع) ساخته شد نقش حضرت امالبنین(ع) را بازی کنم؛ خیلی به حضرت ابوالفضل و مادر گرامیشان ارادت ویژه دارم."
به بهانه حضورش در سریالهای رمضانی و ایفای نقش در دو سریال جدید "خانه امن" و "بیگانهای با من است" گفتوگویی ترتیب دادیم که مشروح آن خواندنی است:
احمد معظمی به من گفت این نقش منفی را بازی کنم* پس در "خانه امن" از آن معصومیت کاراکترهای قبلی "سوگل طهماسبی" خبری نیست؟
بله از آن معصومیت در کاراکترها خیلی خارج میشود و المانهای خاکستری زیادی دارد. 4 ماهی دوستان کار دارند تا تصویربرداری به پایان برسد. نقش من هر روز نوشته میشود؛ این شخصیت در اول داستان سرگروه نبود و قرار نبود من این نقش را بازی کنم. نقش دیگری به من پیشنهاد شد اما توافق کردیم به این خاطر که آن نقش سن بالاتری دارد این نقش را بازی کنم. البته احمد معظمی هم پیشنهاد کرد این نقش منفی است و من بازی کنم؛ طبیعتاً با این اوصاف، نقش در حال پر و بال گرفتن است و نویسنده روی آن کار میکند و فیلمنامهاش زیادتر میشود. این روزها قرار است کار شروع شود. از آن سو "بیگانهای با من است" هم در شهرک غزالی دکورهایش در حال آمادهسازی است که به زودی بازیگران جلوی دوربین بروند و چند جلسه از کار من باقی مانده است.
"سرگذشت" نشان داد اپیزود برای تلویزیون لازم است* چندی پیش در "سرگذشت" شبکه یک سیما حضور داشتید. سریالی که بازگشت اپیزودسازی به تلویزیون را رقم زد...
"محکومین2" یا همان "سرگذشت" را کار کردم و روی آنتن رفت؛ بازخوردهای خوبی داشت و نشان داد که تلویزیون به اپیزود و سریالهای اپیزودیک نیاز و تماشایش برای بیننده جذابیت دارد. چون داستانها و بازیگران متنوعی را میبیند و این تنوع و تفاوتها برای بیننده با دقت و هوشمند ایرانی لازم است.
امروز دغدغه مالی جای همهچیز را گرفته است* درباره سریالهای رمضانی صحبت کنیم. چرا آنقدر از مناسبتیسازی و توجه به سریالسازی رمضانی فاصله گرفتهایم؟
هر موقع ماه رمضان فرا میرسد یادِ آن سریالهای قدیمی میافتم و کارهایی که خودم برای تلویزیون داشتم. سریال خوبی به نام "برادر" و یا قدیمیتر "مثل هیچکس"- بسیاری موضوع بودجه را مطرح میکنند اما خیلی بودجهها تفاوتی نکرده بلکه عشق و علاقه یک مقداری کمتر شده است. قبلاً در کار و حرفه ما عشق و علاقه بیشتر حاکم بود و امروز دغدغه مالی جای همهچیز را گرفته است. آدمهای مادیگرایی شدیم؛ همهمان در جریانی افتادیم و از آن سادگی زندگیمان فاصله گرفتیم. ناخودآگاه، روی حرفه و طرز فکر و آیندهمان تأثیر میگذارد و حتی انتخابهایمان را نیز تحتالشعاع قرار میدهد.
قبول دارم در سالهای اخیر، سریالهایمان از فضای رمضانی دور شدهاند و سریالی که ساخته میشود فرقی نمیکند که شبهای پاییز، نوروز و یا رمضان پخش شود. چند شب پیش من و همسرم داشتیم "متهم گریخت" را میدیدیم به همسرم گفتم چقدر فضا رمضانی است. بعد از چندین سال که گذشته هنوز دلمان میخواهد آن سریالهای قدیمی را ببینیم. چقدر فضای این کارهای قدیمی مناسب بودند و مردم آن فضاها را بسیار دوست دارند. در استقبال از بازپخش سریالهای قدیمی میتوانیم به این نکته مهم پی ببریم.
جای سریالهای خوب خالی است* جای چه چیزهایی در تلویزیون خالی است؟
سریالهای خوب. سریالی که دغدغهام باشد که ببینم. الان کمتر این اتفاق میافتد و قسمتی را نبینیم مخاطب احساس میکند چیزی از دست نداده است. اما در مقابل هنوز نمیخواهیم دیدنِ سریالهای نوستالژی را از دست بدهیم.
باید بیشتر هوایِ نویسندهها را داشته باشند* مدیران تلویزیون برای بازگشت به آن دوران طلایی سریالسازی باید چه قدمهایی بردارند؟
من فکر میکنم باید بیشتر هوایِ نویسندهها را داشته باشند؛ خانه از پایبست محکم باشد دیوار درست بالا میرود. وقتی طرحی به تلویزیون میبرند برای گرفتن تأییدیه و تصویب فیلمنامه باندبازی میشود مطمئناً این دیوار تا ثریا خوب بالا نمیرود.
وقتی مهمان خانههای مردم میشدیم، بهترین خاطره رمضانی است* وقتی یادِ سریالهایی میافتید که خودتان بازی کردید و رمضان از تلویزیون پخش شده، چه خاطرههایی برایتان تازه میشود؟
بهترین خاطره این است که مهمان خانههای مردم بودیم. وقتی سفره افطار پهن است و مخاطب ما چشم از تلویزیون برنمیدارد و با خودش میگوید بگذارید این سریالها را ببینیم! این شیرینی سفره افطار در کنار دیدن سریال ما، حال و هوای من را عوض میکرد و دوست دارم هر سال تجربهاش کنم.
دلخوری خانم بازیگر از حاشیهسازیهای اینستاگرامی* در فضای مجازی هنوز چند خبر قدیمی از شما منتشر میشود و شنیدم که شما را ناراحت کرده است؟
تیترهایی را دوستان در فضای مجازی چهار، پنج سال میزنند از خواستگاری میلیاردی گرفته تا ماجرای مقنعه؛ نمیدانم چرا هنوز این خبرها را در فضای مجازی منتشر میکنند و دست به دست میدهند. از قدیمالایام رسم بوده که دختری ازدواج میکرد دیگر این حرف و حدیثها را تمام میکردند که هنوز هم برای من خندهدار است در فضای مجازی مینویسند خواستگاری میلیاردی و هفتهای یک بار این اتفاق میافتد. یا در برنامهای صحبت شد که 16 ساله بودم و مقنعه سرم بوده و محصل بودهام؛ به دفتر فیلمی رفتم و آنجا گفتند چون مقنعه سرتان است ما نمیتوانیم باید شما را در شال روسری تصور کنیم، قرار نیست این نقش را با مقنعه بازی کنید! هنوز تیتر میزنند که من را به خاطر مقنعه کنار گذاشتند و هنوز هم ادامه دارد و انتشارهای مجدد این حاشیهها مرا آزار میدهد و ناراحت کرده است. چند بار هم نیت کردم در فضای مجازی پست بگذارم و این مطالب را توضیح بدهم اما خیلی دوست ندارم و بیشتر علاقهمندم فضای خصوصی خودم را داشته باشم.