باقیمانده غذاها در ایران میتواند 50 مرد گرسنه را سیر کند!
سر هارفورد جونز بریجز (۱۱۴۲-۱۲۲۵) دیپلمات و نویسنده اهل انگلستان بود. او نخستین وزیرمختار دولت بریتانیا در ایران بود. هارفورد جونز در جوانی به کمپانی هند شرقی پیوست و در جایگاه نمایندهٔ این شرکت میان سالهای ۱۱۶۱-۱۱۷۲ در بصره خدمت کرد. همچنین از ۱۱۷۶-۱۱۸۴ را در بغداد سپری کرد. او که چیرگی بسیاری در زبانهای شرقی یافته بود با پشتیبانی رابرت داندس در سمت نمایندهٔ فوقالعادهٔ بریتانیا به ایران در دوره فتحعلیشاه فرستادهشد. وی در ۱۸۳۳ کتابی را به نام دودمان قاجار که ترجمهای از کتابی دستنویس ایرانی بود را به چاپرساند. در ۱۸۳۸ نیز جزوهای را دربارهٔ علایق انگلستان در ایران منتشر کرد.
یک پسر گرجی کوچک که غلام مهماندار بود شروع به آواز خواندن کرد که بیش از یک ساعت ادامه داشت. صدای او برای اتاقی که در آن نشسته بودیم زیادی قوی بود، با این که اتاق نسبتاً بزرگی محسوب میشد. او قبل از پایان آوازش چند آواز هندی را تقلید کرد. ایرانیان اخیراً به موسیقی هندی علاقهمند شدهاند.
اغلب بزرگان ایرانی چنین پسران یا غلامانی دارند که به آنها خدمت میکنند اما شاه ایران اخیراً چنین حقی را فقط برای بزرگان و دولتمردان عالی رتبه قائل شده است. وقتی آواز خواندن پسرک خاتمه یافت، من خیلی خوشحال شدم چون مجبور شده بودم برای مدتی طولانی در آن حالت ناراحتی که قبلاً توصیف کردم، بنشینم سپس قهوهای شیرین برایمان آوردند که معمولاً پیش از آوردن غذای اصلی و در مدتی که سفره را پهن میکنند، میآورند.
این قهوه بیشتر شبیه شربتی غلیظ و مملو از انواع ادویه جات است و آن را خیلی داغ مینوشند سفره ایرانیها پارچهای و خیلی باریک و دراز است. سفرهای بالای مجلس و دو سفره دیگر در امتداد دو دیوار کناری انداخته شد که همه ما - بیست ودو نفر در طرفین آن جای گرفتیم. جلوی هر یک از ما، نان شیرینی نان شیرمال گرد و صاف، تقریباً به اندازه یک بشقاب متوسط، معمولی گذاشته شد. آنگاه غذای اصلی را آوردند که انواع خوراکیها را شامل میشد مرغ ماهی و گوشت قرمز همراه با دیسهایی پر از برنج پخته شده که مثل کله قند روی هم انباشته شده بود.
بعضی از این پلوها رنگ طبیعی خود را داشت و بعضی دیگر به رنگهای زرد بنفش و قرمز بود. زیر پلوها تکههای گوشت بره گوساله و گوشت شکار آب پز گذاشته بودند که بعضی ساده و بعضی با انواع ادویه جات پخته شده بود گوشتهای کباب شده ـ و بقیه گوشتها - را طوری آماده کرده بودند که برای تکه تکه کردن آنها کوشش چندانی لازم نبود چون ایرانیها هنگام غذا خوردن فقط از انگشتهایشان استفاده میکنند.
ایرانیها برای شیرینیهای خود مقدار زیادی شکر کشمش سایر میوه جات و مواد شیرین استفاده میکنند. خیلی کم از نمک در هنگام غذا خوردن استفاده میکنند ولی همیشه آن را سر سفره میگذارند خوراکیها با سخاوت سر سفره آورده میشد و مطمئنم که باقیمانده غذاها میتوانست پنجاه مرد خیلی گرسنه دیگر را هم سیر کند.
در ایران رسم است که در مناسبتهایی این، چنین صاحبخانه به همه خدمتکاران مهمانانش هم غذا بدهد بنابراین فکر میکنم پنج برابر غذایی که برای حاضران در مجلس آوردند، به کسانی که بیرون اتاق بودند داده شد در ایران رسم است اگر کسی بخواهد نهایت لطف و توجهش را به دیگری نشان دهد لقمهای از غذای خودش - با دست - به او میدهد و از شما انتظار میرود این لقمه را قبول کنید و مخصوصا با رضایت و لذت بخورید و رد کردن آن نهایت بی ادبی و بی فرهنگی - و حتی شاید توهین - به شمار میرود.
نصر الله خان به همین طریق لطف و علاقهاش را به سر هارفورد ابراز کرد و سر هارفورد با خونسردی و آرامشی که برای ما اعجابآور بود بدون لحظهای تعلل لقمه او را گرفت و. خورد در این مهمانی شام از جمله مهمانان فردی بود که از شیراز برای دستگیری شیخ عبدالرسول فرستاده شده بود و در ملاقاتش با سر هارفورد به خاطر رفتار نامناسبش مورد سرزنش شدیدی قرار گرفته بود که به طریقی خبرش به گوش وزیر اعظم هم رسیده بود.
سر سفره شام نصرالله خان رو به او کرد و گفت نسقچی باشی! شما باید از آقای سفیر سِر هارفورد خیلی ممنون باشید چون در بوشهر درسی به شما داد که شاید کس دیگری نمیتوانست بدهد؛ یعنی به شما یاد دادند چطور مثل آقایی محترم و مؤدب رفتار. کنید آن گاه وزیر اعظم در گوشی به سر هارفورد گفت امیدوارم از این که او را به خاطر اهانتی که از روی حماقت در بوشهر نسبت به شما مرتکب شده بود سر جای خود نشاندم راضی شده باشید ما پس از صرف شام مدت زیادی آنجا نماندیم چون هرگز سر هیچ سفره محترمی در ایران شراب نوشیده نمیشود.
منبع: انتخاب
منبع: faradeed-182618