زندگی در جنوب شهر سرشار از حوادث و وقایع دراماتیک است
جلسه رونمایی از کتاب «دندان گرگ» اولین همکاری انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی و کانون کارگردانان سینمای ایران از سری نشستهای تعاملی صنوف خانه سینما در سالن سیفالله داد خانه سینما برگزار شد. پس از مراسم امضا و اهدای کتاب جلسه معرفی کتاب و پرسش و پاسخ در سالن سیفالله داد با اجرای رضا صائمی، منتقد سینما و مسئول کمیته فرهنگی انجمن منتقدان و رضا درستکار، منتقد سینما، آغاز شد.
رضا صائمی در مقدمه سخنانش برگزاری این سلسله جلسات تعاملی صنوف سینمایی را در راستای اعتلا و ارتقای سینمای ایران و صنوف سینمایی برشمرد و برای ادامه برگزاری این سلسله جلسات در سال آینده ابراز امیدواری کرد.
صائمی کتاب «دندان گرگ» را یکی از معدود آثار درخشان سینمای اجتماعی ایران دانست که جلوتر از زمانه خود ایستاده. او افزود: «با توجه به مقدمه کتاب، نادری پیش از شکلگیری رویکرد امروزی سینمای ایران این فیلمنامه را برای ساخت دومین فیلم خود به نگارش درآورده. فیلمنامه سرشتی حماسی در کوچهپسکوچههای شهر دارد و متن چنان چندلایه است که کتاب از دست خواننده بر زمین گذاشته نمیشود و یکنفس تا پایان میروی و وقتی تمام شد، بهسرعت شروع به خواندن دوباره کتاب کردم».
صائمی ادامه داد: «از لحاظ جامعهشناسی نگاه نادری به طبقه اصطلاحا جنوبشهری از جنس فرومایگی نیست. شاپور فرجام هرچه را داشته، به پای ارزشهای اخلاقیاش بهعنوان یک بزنبهادر گذاشته که اتفاقا میخواهد گذشتهاش را فراموش کند؛ اما کینهای قدیمی سرنوشت دیگری برایش رقم میزند. با توجه به اشاره نویسنده در مقدمه کتاب و از منظر من زیست نادری را در لایهلایه شهر و مردمانش با طبقات و لهجههای مختلف میتوان فهمید. همینطور عمل دراماتیک او از قصههای خیابان کمک میکند که ابژههای جامعهشناسی و انسانشناسی در قامت کاراکترها و فضاها مخاطبان را همراه کند. باید اشاره کنم که پس از خواندن این فیلمنامه سریال اخیر «پوست شیر» به ذهن شما متبادر میشود و به نظرم «دندان گرگ» از ظرفیت زیادی برای تبدیلشدن به یک فیلم یا سریال فراموشنشدنی دارد».
او ادامه داد: «خون تازهای در سینمای اجتماعی ما خواهد دمید و از خشونت و فقر ابتذال نمیسازد. تجربه من در سالها مطالعات سینمایی و جامعهشناسی و حضور در حیطه نقد سینمایی فقدان چنین آثاری را دلالت میدهد. سری فیلمهای اجتماعی دهه 90 اغلب فاقد درک و چندلایگی مخصوص ژانرهای گنگستری و نوآر است. بسیاری در سطح یک صفحه حوادث و گزارش یک جنایت در طبقه متوسط باقی ماندهاند».
سپس رضا درستکار جملاتش را با توصیف شخصیت خود نویسنده آغاز کرد. او افزود: «در طول سالها آشنایی با اولین فیلمهای کوتاه و مستند او متوجه شدم که مهدی نادری چندوجهی به سینما و هنرهای مدرن نگاه میکند و در هر بار حضورش فکر نو به سینما آورده. از اولین مستندش تا اولین فیلم سینماییاش که خون تازهای به سینمای ایران تزریق کرد. یکی از مسائل او زبان است. سالها پیش که فیلمنامهای درباره مهاجران لهستانی برای یک تیم سرمایهگذاری بینالمللی نوشت، متوجه سرعت و دقت و احاطه او به تاریخ معاصر و علاقهاش به چندزبانی در آثارش شدم. به خاطر منش اخلاقیاش متأسفانه آنچنان که باید قدر نمیبیند و به ارزشهای وجود او و امثال او در این فضای سینمای ایران توجه نمیشود. نادری اصولا آدم باارزشی است. آرزو میکنم «دندان گرگ» ساخته شود تا یک شاهکار در کنار آثار بزرگ مربوط به این طبقه ساخته شود. کتاب به شکل عجیبی از آدمها و رخدادها یک حماسه شهری میسازد که انواع تیپسازی اصیل را در آن میبینیم. قهرمانانش برای همیشه در ذهن مخاطب زندگی میکنند».
نادری در توضیحاتش درباره زمان نگارش فیلمنامه و روند نگارش آن توضیح داد: «من یکی از فرزندان خانوادهای اهل مطالعه هستم که به موهبت وجود برادرم علیرضا نادری با ادبیات و تئاتر آشنا شدم و از آنجایی که بچه جنوب شهر تهران هستم؛ بنابراین تجربههای مختلفی در همه دوران زندگی داشتم. من از ضوابط خانواده بیرون زدم و سالها ورزش کردم و مثل 90 درصد بچههای جنوب شهری فوتبال و کشتی را در سطح آماتوری تجربه کردم. سالها در جنوب شهر در اسلامشهر باشگاهداری کردم. باشگاه بوکس ما خیلی رونق داشت. ظهرها که باشگاه خلوت بود، روی رینگ بوکس تئاتر تمرین میکردم. اغلب نمایشنامههایی براساس زندگی مردم بود. محسن تنابنده، حسن وارسته و مرحوم شهرام عبدلی عزیز. امیر سهیلی و تعدادی از آرتیستهای امروز سینما و تئاتر برای ورزش آنجا میآمدند. زندگی در جنوب شهر سرشار از حوادث و وقایع دراماتیک است که من با توجه به کتابها و نمایشنامههایی که میخواندم، نریشن ذهنی ویژهای داشتم. وقایع حوادث و آدمها را اینگونه میدیدم».
او ادامه داد: «دلایل ساختهنشدن هر فیلمی هم متفاوت است. من خسته نمیشوم از هیچ وضعیتی. پیگیر و مصمم هستم. شاید آقای پرستویی از زبان خودشان بهتر توصیف کنند که این فیلمنامه چرا تا به حال ساخته نشده». در ادامه بحث، رضا صائمی موضوع بیهویتی در سینمای اجتماعی ایران را از منظر جامعهشناختی بررسی کرد و از نمایش فقر در سینمای اجتماعی بهعنوان فرومایگی انتقاد کرد.
در ادامه این نشست فریدون جیرانی به مسئله گفتمان غالب هر دوران اشاره کرد و کیارستمی و مجیدی و فرهادی را حاصل همین گفتمان دانست که از گفتمان پرسشگرانه امروز جدا شده و مورد انتقاد قرار میگیرند. جیرانی تنها فیلم صاحب گفتمان در دهه اخیر را «برادران لیلا» ساخته سعید روستایی دانست.
در پایان رضا درستکار از حاضران و مخاطبان دعوت کرد که فیلمنامه «دندان گرگ» را بخوانند و از منظر زبان و لحن آن را با وجود تفاوت موضوعی با نثر ابراهیم گلستان و نویسندگان و دیالوگنویسانی مثل فریدون گله و مسعود کیمیایی و نمایشنامههای علیرضا نادری مقایسه کنند.
با درخواست فریدون جیرانی صحبتهای پرویز پرستویی پخش شد که به تلاشهای 10ساله نادری برای ساخت «دندان گرگ» پرداخت و اینکه عدم درک زمانه از سوی سرمایهگذاران و تهیهکنندگان موجب شده که به نادری ظلم شود و فیلمنامهای با این ارزشها سلاخی و ذبح شود. پرستویی در پایان اظهار امیدواری کرد که این فیلم بهزودی ساخته خواهد شد و من وظیفهام را در قبال آن انجام خواهم داد، چراکه بسیار به شخصیت اصلی بهعنوان یک الگوی قهرمان علاقه و اعتقاد دارم و اگر خوب چشم باز کنیم، این آدمها را در اطراف خودمان خواهیم دید.
از حاضران در جلسه میتوان به فریدون جیرانی، علی دهکردی، محمد آقازاده، حبیب احمدزاده، محسن امیریوسفی، مجید برزگر، جابر قاسمعلی، اصغر نعیمی، علی شفیعزاده، رضا سبحانی، نیما عباسپور، وحید موسائیان، حمیدرضا قطبی، علی نیکرفتار، مهرداد غفارزاده، نادر مقدس، نیما نادری، قدرتالله صلحمیرزایی، محمد عربزاده و جمعی از اهالی سینما و علاقهمندان اشاره کرد.
منبع: sharghdaily-923878