ما درون خمره گیر افتادهایم
خمره, داستانی است پیرامون دونیم شدن ناگهانی خمره گران قیمت ارباب که برای جمع آوری زیتون سفارش داده است.
ارباب خشمگین از آسیبی که به خمره جدیدش وارد آمده است, دیوانه میشود. موقعیتی که خود او نمی داند آن را چگونه بوجود آورده، اما همه اطرافیان و مردم به آن وقوف دارند. در حقیقت خمره حکایت گسست بین حاکمان و مردم است.
واقعیت این است که بین داستانها، فرهنگ و آداب و رسوم ایتالیا با ایران قرابت های فراوانی را می توان یافت.در داستان خمره شاهد موقعیتهای پارادوکسی هستیم که در نتیجه محدودیتهای عجیب و دور از ذهن اتفاق می افتد. این موقعیتهای عجیب و دشوار وقتی در برابر ذهن پیراندللو قرار می گیرد در نهایت با طنازی پرداخت میشود. ظرافتهایی که نویسندگان ایرانی نیز از آن برخوردارند و در بازنویسی اثر نیز مشهود است.
«خشم» و «بیاعتمادی» درون مایه اصلی نمایشنامه است و این موضوعات چنان در داستان گنجانده شده اند که علیرغم اغراق آمیز بودن باور پذیر هستند. درونمایه ای که با جامعه معاصر ما همخوانی داشته و می تواند دریچه ای برای نقد حال و روز ما باشد.
جالب اینکه نمایش بعد از پایان اجرای عمومی اش در سالن جمیله شیخی مجموعه تئاتر محراب؛ به دعوت جوزپه پرونه سفیر ایتالیا در تهران در اقامتگاه او نیز اجرا شد.
در این خصوص سفیر ایتالیا پرونه در تهران در صفحه اینستای سفارت اعلام کرد:برداشت بدیعی به زبان فارسی از نمایش «خمره» اثر لوئیجی پیراندللو که بیانگر نوگرایی خیره کننده نویسنده سیسیلی است به روی صحنه رفت .
همچنین پرونه در ادامه به بازیگران تاثیرگزار گروه تئاتر متد برای اجرای تحسین برانگیز و تعهد مستمرشان به ارتقای روابط ایران و ایتالیا تبریک گفته بود.
قصه از آنجا شروع می شود که دن لوو، ارباب مستبد و خودرای دهکده، خمره جدید و گران قیمتی را برای نگهداری روغن زیتون خریداری کرده است. او در محافظت از خمره جدید به توصیه های زیردستانش هیچ توجهی نمی کند و آن را در جای مناسبی قرار نمی دهد. از قضا خمره ترک برمی دارد و هیچکس مسوولیت شکسته شدن آن را به گردن نمی گیرد. عاقبت رعیا و زیردستان دن لولو او را مجاب می کنند تا تعمیر کاری به نام زی دیما لیکازی را برای تعمیر خمره به کار بگمارد. اما دن لولو به توصیه های زی دیما درخصوص تعمیر خمره گوش نمی دهد و در کار او هم دخالت می کند و این باعث روی دادن فجایع خنده داری می شود. فجایعی که مخاطب ایرانی می ماند بخندد یا گریه کند.
نکته جالب نمایش این است که ارباب به زی دیما که مخترع چسب بندزنی قوی ای است هیچ اعتمادی ندارد مدام به او دستور می دهد تا با آهن خمره را بند بزند, این کشمش باعث می شود تا زی دیما وارد خمره شکم گنده و گردن باریک شود و آنرا از درون بند بزند و درون خمره اسیر شود.
نمایش خمره در این جا به اوج خود می رسد ارباب از زی دیما میخواد تا وجه خمره پرداخت کند و آن را بشکند و خارج شود ولی دایی دیما با خونسردی از پرداخت وجه سرباز می زند.
این خونسردی و رفتار مدنی، خون ارباب را به جوش می آورد . ارباب خمره با دست خودش می شکند و زی دیما آزاد و پیروز از آن خارج می شود. ارباب هم دستمزد زی دیما را داده است هم از پول و خمره گرانبهایش خبری نیست
با آنکه داستان خمره برای اولین بار در سال ۱۹۰۶ نوشته شد و در سال ۱۹۱۷ پیراندللو از این داستان نمایشنامه ای در یک پرده ساخت که بر روی صحنه رفت، اما با گذشت بیش از یک قرن همچنان تازگی خود را دارد و انتخاب مناسبی برای اجرا محسوب می شود.
بسیاری از نمایشنامههای پیراندللو در ایران توسط مترجمانی همچون بهمن محصص، داریوش مودبیان، بهمن فرزانه، ایرج انور، اثمار موسوی نیا، نسترن شیرازی از زبانهای ایتالیائی و انگلیسی و فرانسه به فارسی ترجمه شدهاست. برخی از کارگردانهای تئاتر ایران از جمله پری صابری، ایرج انور، مجید زارع زاده اجراهای موفقی از نمایشنامههای او در ایران داشتهاند.
در اجرای اختصاصی این نمایش در سفارت ایتالیا، محمدعلی محبوبی، مجید زارع زاده، محمدهادی مشکی، ساسان دزواریی، امیرعباس صالح، حسین جعفرپور، آیدا برنجی، مریم رضایی، امیرعلی زمان نژاد، امید شیری، الینا حاتمی، محمدرضا حاجی محمدی، امیرمهدی علیزاده، به ایفای نقش پرداختند.
منبع: sharghdaily-923931