جستجو
رویداد ایران > رویداد > چرا از خاتمی انتقاد می‌شود؟

چرا از خاتمی انتقاد می‌شود؟

چرا از خاتمی انتقاد می‌شود؟
صادق زیباکلام به تازگی در گفتگویی مانند کرباسچی به خاتمی تاخته و گفته است: «ما خبط و خطا کم نداشته‌ایم و یک جا‌هایی باید محکم‌تر می‌ایستادیم و یک جا‌هایی باید یک کار‌هایی را می‌کردیم، ولی خطای اصلی این بود که ما بعد از ۲۲ سال نتوانستیم به مردم بگوییم که ما به دنبال چه هستیم.
 اگر آقای خاتمی امروز همه‌کاره مملکت شده بود و قدرت می‌داشت، مقام معظم رهبری به ایشان چک سفید می‌دادند و می‌گفتند سید هرکاری خواستی انجام بده و به اطلاعات و سپاه و قوه و قضائیه و همه می‌گفتند که هیچ‌کس حق ندارد معترض این‌ها شود، آقای خاتمی می‌خواست چه‌کار کند؟ ما نتوانستیم این را بگوییم که چه‌کار می‌خواهیم بکنیم. ما فقط کلمات زیبا گفته‌ایم... وقتی شما استراتژی نداشته باشید، نمی‌توانید پاسخ‌گوی مردم باشید. من به‌شخصه استراتژی داشتم. من در انتخابات سال ۹۶، نزدیک به سه ماه از کار و زندگی‌ام و زن و بچه‌ام زدم و شهربه‌شهر و استان‌به‌استان و دانشگاه‌به‌دانشگاه رفتم و برای شرکت مردم در انتخابات کمپین ایجاد کردم تا به آقای روحانی رأی بدهند. از ۲۹ اردیبهشت ۹۶ تا امروز بیشترین انتقادات و حملات گزنده را من از آقای روحانی کرده‌ام، این یعنی داشتن یک استراتژی! شما می‌گویید که این‌ها در آبان ۹۸ چه‌کار کردند، من می‌گویم شما از آقای خاتمی و رهبری اصلاح‌طلبان یک سؤال ساده بکنید که ما ۲۴ میلیون نفری که آمده‌ایم و رأی داده‌ایم، آقای روحانی در برابر مطالبات ما چه گامی را در این سه سال برداشته است؟ چه کسی باید پاسخ‌گو باشد؟ آقای خاتمی باید پاسخ‌گو باشد، آقای عارف باید پاسخ‌گو باشد، آقای سعید حجاریان، موسوی‌لاری، مصطفی تاجزاده و صادق زیباکلام باید پاسخ‌گو باشند. ما باید پاسخ‌گو باشیم، چون ما بودیم که آن ۲۴ میلیون نفر را به رأی‌دادن ترغیب کرده‌ایم. ما یک‌بار گفته‌ایم که نظرمان نسبت به روحانی چیست؟ اصلا انگار نه انگار آن ۲۴ میلیون نفری که به او رأی داده‌اند یک مطالباتی هم داشته‌اند. این‌ها نقص‌های فاحش اصلاح‌طلبان بوده است».
زیباکلام همچنین یکی از معایب جریان اصلاحات را رهبری آن دانست و گفت: «یکی از معایب اصلاحات رهبری اصلاحات است. ما ۲۲ سال است که رهبری نداشته‌ایم. ما با یک شخصیت وجیه‌المله که نمی‌توانیم رهبری کنیم. زبان من مو درآورد آن‌قدر که گفتم ما باید یک جمع ۵ تا ۱۵ نفره را که در آن دموکراسی باشد به‌عنوان رهبری اصلاحات مشخص کنیم و این چند نفر تحت یک مکانیسم انتخاب شوند. فکر نمی‌کنم برای انجام‌دادن این کار ما را به اوین ببرند و ممنوع‌الملاقات کنند، یعنی ما می‌توانیم این کار را انجام دهیم؛ مثلا الان چه کسی سخنگوی اصلاحات است؟ در مسائل خیلی مهم آقای حجاریان یک چیزی را می‌گوید و آقای تاجزاده یک چیز دیگر، کارگزاران یک چیز دیگر می‌گوید، این‌طور که نمی‌شود. ما یک حداقلی به‌عنوان رهبری اصلاحات نتوانستیم درست کنیم. فقط یک‌سری چهره‌ها داریم. اگر یک سخنگو داشتیم، یک چیز واحدی گفته می‌شد».
چنین انتقاد‌هایی پیش‌تر هم ازسوی حزب کارگزاران و خاصه غلامسحین کرباسچی به خاتمی ارائه شده است؛ چنانکه در مردادماه سال گذشته کرباسچی در گفتگو با روزنامه متبوع حزبی‌اش یعنی «سازندگی» گفته بود: «جریان اصلاحات نه در گذشته که در وضعیت فعلی نیز به معنای واقعی رهبر نداشته و ندارد، اما نیازمند رهبری است که برنامه، خط‌مشی و استراتژی آن را تعیین کند».
او ادامه داده بود: «رهبری مفهوم مشخصی دارد. رهبری این نیست که فقط به صورت نمادین بگوییم آقای خاتمی رهبر تشکیلاتی اصلاحات است. آقای خاتمی فردی شناخته‌شده، مورد احترام و فرهیخته است و از بهترین شخصیت‌هایی است که در عرصه سیاسی فعالیت می‌کند، اما موضوع رهبری یک جریان سیاسی امری متفاوت و نیازمند سازوکار تشکیلاتی در جبهه اصلاحات است. اصلاحات از ابتدا تاکنون رهبری نداشته که اکنون بگوییم نیازمند رهبری جدید است. آقای خاتمی مورد احترام همه بوده و هستند، اما آیا به‌واقع آقای خاتمی اصلاحات را رهبری می‌کنند؟ اینکه زمانی در جریان انتخابات یا در مسئله‌ای در حوزه دیگری ایشان اظهارنظری کنند و همه به نظر ایشان احترام بگذارند، به معنی رهبری نیست. رهبری یعنی ورود به مسائل، مدیریت و ساماندهی آنها».
کرباسچی همچنین درباره مختصات رهبری یک جریان سیاسی این‌گونه موضع خود را اعلام کرده بود: «رهبری یعنی اینکه اگر زمانی به مشکلی برخورد کردیم، او بیاید و مشکل را حل‌وفصل کند. اگر نقصی وجود دارد، رفع آن نقص توسط رهبری جریان انجام شود. اگر لازم باشد، در نقاط حساسی حضور یا عدم حضور افراد را مدیریت کند. قبول مسئولیت در زمان‌های حساسی که باید عواقب یک تصمیم برعهده گرفته شود از نقش‌های مهم رهبر یک جریان است. رهبری تنها وجه علاقه و احترام از طرف اعضا و گروه‌ها نیست و باید تمامی جنبه‌ها را دنبال کند. نه آقای خاتمی هرگز چنین ادعایی داشته‌اند که رهبر مجموعه جریان اصلاحات هستند و نه جریان اصلاحات با هم بر سر رهبری جریان اصلاحات توافق کرده‌اند. گروه‌های جریان اصلاحات به آقای خاتمی بسیار علاقه‌مند هستند، اما این‌گونه نیست که همه با هم توافق کرده‌اند که در شرایط فعلی ایشان رهبر جریان اصلاحات تلقی شوند. شاید جمله درست‌تر این باشد که جریان اصلاحات پیش از آنکه به رهبر جدید نیاز داشته باشد، از اساس نیازمند رهبر است».
دبیرکل حزب سازندگی اخیرا دوباره این موضوع را به نحو دیگری تکرار کرده است. او چندروز پیش در گفتگو با روزنامه «جهان صنعت» گفت: «با شخصیت‌های محترم سیاسی هم رودربایستی نداشته باشیم. مثلا اینکه آقای دکتر عارف یک وقتی نامزد ریاست‌جمهوری شدند و اصلاح‌طلبان به‌هردلیلی دنبال آقای روحانی رفتند نباید باعث این شود که بخواهیم جبران کنیم و بگوییم که او حتما رئیس شورای عالی باشد. آقای عارف اگر می‌تواند در شورای عالی اصلاحات، فراکسیون امید یا هر جایی نقش برجسته ایفا کند باید از او حمایت کنیم، اما اگر در عمل دیدیم که شخصیت اجرائی با توانایی برقرارکردن یک سازوکار فعال را ندارد باید تعارف را کنار بگذاریم... درباره بقیه بزرگان هم همین‌طور است. حتی دیگر کسانی که شاید برای ما کاریزما بوده و شخصیت مورد علاقه ما باشند. حالا آقای خاتمی یا هر کدام از رفقا. اگر به خاطر شخصیت‌های بزرگوار و خصلت‌های قابل تحسینی که دارند، به خاطر اینکه نمی‌توانند به هیچ‌کسی نه بگویند و... نباید تعارف داشته باشیم. ما باید به فکر مجموعه کشور، مردم و نظام باشیم. ما به همه شخصیت‌ها احترام گذاشته و دستشان را می‌بوسیم، اما در عرصه سیاست به این شکل نمی‌توان پیش رفت».
چنین اظهارنظر‌هایی درحالی است که اصلاح‌طلبان همواره و به‌خصوص در انتخابات اسفندماه مجلس با مانعی مهم به نام ردصلاحیت‌ها روبه‌رو بودند؛ از سوی دیگر، بالابردن سطح انتظارات از خاتمی در حالی است که او هم در سال‌های اخیر با محدودیت‌های زیادی مواجه بوده است؛ مشخصا آنکه سیدمحمد خاتمی چندسالی است ممنوع‌التصویر است و بازتاب اظهاراتش به‌سختی رخ می‌دهد، اما به‌هرحال باید دید که هدف برخی از اصلاح‌طلبان از انتقاد به خاتمی که مورد اقبال بخش زیادی از جامعه است، چیست؟

برچسب ها
نسخه اصل مطلب