من رنگ این پول را نمی بینم
نزدیک عید که می شود همه با ذوق به دنبال خانه تکانی هستند، می پرسند:" کسی را می شناسی که کارش را خوب بلد باشد؟" موج کارگران به خصوص زنان به درون خانه ها سرازیر میشوند. اما برای من، استخدام کارگر برای نظافت منزل همیشه سخت است. چرا که اکثر اوقات چنان داستان هایی با خود دارند که سنگ آب می شود و این داستان مریم است.
داستان مریم
مریم 35 ساله، هر چه برای تمیز کردن خانه مردم می گیرد، مستقیم به شوهرش می دهد و رنگ دستمزدش را نمی بیند.
با اندام نحیفش بالای نردبان می رود. دخترش کنار پنجره، روی سرامیک با موبایل بازی می کند. موقع تمیز کردن پنجره، جای کبودی روی ساق دستناش مشخص می شود.
مریم: می سوزم و می سازم
اهل خراسان است، شوهرش می دهند و بعد به تهران می آید. شوهرش در بخش خدماتی یک شرکت کار می کند و درگیر اعتیاد است. روزهای اول مریم را به زور کتک برای کار می فرستاد، اما مریم دیگر عادت کرده است. اجاره خانه 50 متریشان، ماهی 8 میلیون است، حقوق شوهرش 7 میلیون، چاره ای جز کار کردن ندارد. اما رنگ این پول را نمی بیند. دلش می خواهد حرف بزند، اما باز هم ترسیده است.
می گوید:
" اسم طلاق را بیارم؛ بابام سرم رو می بره! میسوزم و میسازم."
خشونت اقتصادی چیست؟
خشونت اقتصادی یکی از ابعاد خشونت خانگی است. مریم علاوه بر خشونت فیزیکی، تحت خشونت اقتصادی هم قرار دارد. محدودیت و یا خشونت اقتصادی در میان ابعاد مختلف خشونت خانگی، از جمله خشونت فیزیکی، روانی، کلامی و جنسی، نادیده گرفته شده است.
در بحث خشونت اقتصادی، آزارگر تلاش میکند فرد کاملا از نظر مالی به او وابسته باشد و از این طریق استقلال مالی او را میگیرد. کننرل حسابهای بانکی، ممانعت از اشتغال یا تحصیلی از اشکال خشونت اقتصادی در چارچوب خانواده است.
زیر سقف خانههای لوکس
خشونت خانگی منحصر به اقشار کم در آمد نیست. گاهی زیر سقف یک خانه لوکس، زنان شاغل و تحصیل کرده هم در معرض انواع مختلف خشونت خانگی از جمله خشونت اقتصادی هستند.
فاطمه مدرک دکتری داشت، کار می کرد و درآمدش هم خوب بود. اما اجازه نداشت که هیچ بخشی از درآمدش را خودش خرج کند. کنترل حسابهایش کاملا در دست همسرش بود. همه اموال به اسم همسرش بود و هیچ کس نمیدانست که پشت در این خانه چه میگذرد.
فاطمه خوش شانس بود، بالاخره خانوادهاش، کنارش ایستادند و او با فرزندش از چرخه خشونت خارج شد.
وقتی خشونت اقتصادی به چشم نمیاید
زهرا سالها زیر خشونت شدید فیزیکی، روانی، کلامی و جنسی با همسر سابقش زندگی کرد. تا اینکه بعد از 3 دهه بالاخره توانست در یک خانه امن پناه بگیرد. اجازه کار بیرون خانه را نداشت و خانهدار بود. میزان خشونت فیزیکی که زهرا با آن مواجه بود، چنان شدید بود که خشونت اقتصادی،لابه لای داستان کتک هایش به چشم نمی آمد. اما به گفته خودش مسئله مالی و خرجی خانه همیشه یکی از دلایل اصلی اختلاف هایشان بوده است.
"همیشه با هم سر تامین هزینهها یکی به دو داشتیم که منجر به کتک می شد. انقدر ما را تامین نمی کرد که بچه من از سوء تغذیه ناخنش افتاد."
زهرا افتخار زاده، رئیس خانه امن آتنا است. به گفته او:
" اقشاری که متعلق به طبقه متوسط و متوسط به بالا هستند، خیلی سختتر برای این موضوعات (خشونت خانگی) مراجعه می کنند. آبرو و موقعیت اجتماعی برای این اقشار پررنگتر است، از سوی دیگر نوع مواجهه "مرتکبِ خشونت" در این اقشار خیلی متفاوت است. آنها اغلب دارای نفوذ و روابط هستند و می توانند کاری کنند که خانوم حتی نتواند یک ریال از حقوقش را بگیرد. با این حال اکثر مراجعین از طبقه پایین اجتماعی هستند. . همه تلاش ما این است که کسی به خاطر غم نان مجبور نشود برگشته و تحت خشونت قرار بگیرد."
استقلال اقتصادی
درباره خشونت اقتصادی علیه زنان در خانواده کمتر صحبت شده است. خشونت اقتصادی ظرفیت قربانی را برای حمایت از خود کاهش داده و او را به شریکش وابسته تر میکند. پژوهشها نشان میدهد، یکی از متغیرهای مهم در کاهش خشونت علیه زنان دستیابی به استقلال اقتصادی است. رسیدن به هویت اقتصادی مستقل می تواند ظرفیت قربانی را برای حمایت از خود افزایش دهد، تا بتواند خود را از چرخه خشونت دور کند.
منبع: sharghdaily-922257