بیوگرافی اروین یالوم؛ نویسنده محبوب رمانهای روانشناسانه
اروین د یالوم (Irvin D Yalom)، روانپزشک و نویسنده آمریکایی را بیشتر شما با رمان «وقتی نیچه گریست» میشناسید. آنچه باعث شده تا آثار یالوم در دنیا پرمخاطب و محبوب شود تلاش او برای روایت مفاهیم پیچیده روانشناسی در قالب داستانهای همهفهم و ساده است. در این نوشتار به بیوگرافی اروین یالوم در کودکی، جوانی، زندگی خانوادگی، فعالیتهای شغلی و آثار منتشر شده او میپردازیم.
فهرست مطالب
کودکی اروین یالوم در محلهای فقیرنشین
یالوم در ۱۳ ژوئن سال ۱۹۳۱ اندکی پس از جنگ جهانی اول در واشنگتن دیسی ایالاتمتحده آمریکا متولد شد. خانواده او حدود ۱۵ سال پیش از آنکه یالوم به دنیا بیاید به آمریکا مهاجرت کردند. پدرش در شهر واشنگتن دیسی مغازه خواربارفروشی داشت و خانه شان همان بالای مغازه بود. خانواده او مذهبی بودند و سوادی نداشتند اما او عاشق کتاب خواندن بود.
محلهشان فقیرنشین بود و پر از آسیبهای اجتماعی و یالوم به محیط امن خانه و کتابخوانی در آن پناه میآورد. او هفتهای دو بار به کتابخانه مرکزی واشنگتن میرفت تا کتابهای موردعلاقهاش را پیدا کند. هیچ مشاور و راهنمایی هم نداشت.
اروین یالوم جوان در دانشکده پزشکی
زمانی که یالوم از دبیرستان فارغالتحصیل شد گزینههای زیادی برای انتخاب شغل آینده پیش رو نداشت. اکثر هم سن و سالهای او شغلهای خانوادگیشان را ادامه میدادند یا شانس خود را برای ورود به دانشکده پزشکی امتحان میکردند. او احساس میکرد که رفتن به دانشکده پزشکی باعلاقهاش به تولستوی و داستایوفسکی هماهنگی بیشتری دارد و به همین خاطر تصمیم گرفت که درزمینه روانپزشکی تحصیل کند. یالوم به دانشگاه جورج واشنگتن رفت و در سال ۱۹۵۲ مدرک کارشناسی خود را گرفت و بعد برای گذراندن دکترای پزشکی به دانشکده پزشکی دانشگاه بوستون رفت و در سال ۱۹۵۶ فارغالتحصیل شد.
دوره کارآموزی خود را در بیمارستان مانت سایتای نیویورک گذراند و در سال ۱۹۶۰ رزیدنتی خود را در کلینیک روانپزشکی هنری فیپس، در بیمارستان جان هاپکینز بالتیمور به پایان رساند. یالوم به مدت دو سال در بیمارستان ارتش کار کرد و سپس در دانشگاه استنفورد مشغول فعالیتهای دانشگاهیاش شد. او در سال ۱۹۶۳ عضو هیئتعلمی دانشگاه شد. یالوم با آموزش رواندرمانی گروهی و توسعه الگوی خود از رواندرمانی وجودی توانست موفقیتهای چشمگیری به دست آورد.
ازدواج اروین یالوم با یک نویسنده
یالوم با مریلین کونیک که نویسنده، تاریخشناس و استاد دانشگاه استنفورد بود، ازدواج کرد. خواهران خون، تاریخچه سینه، تاریخچه همسر، تولد ملکه شطرنج برخی از آثار مریلین هستند. مریلین در نوامبر ۲۰۱۹ بر اثر بیماری سرطان درگذشت.
یالوم و همسرش کتاب مشترکی با نام «مسئله بودن و نبودن» نوشتند که خواندن آن چشماندازی از زندگی مشترک این روانپزشک پرآوازه و همسر نویسندهاش پیش روی ما می گذارد. آن دو پس از اطلاع از ابتلای ماریلین به بیماری لاعلاج، دست به کار نوشتن این کتاب شدند. این کتاب بازتابی است از چگونگی عشق ورزیدن و بدون حسرت زیستن آنان. اروین یالوم تمامی زندگی خود را وقف درمان روان کسانی کرده که از اضطراب مرگ و سوگواری در عذاب بودهاند. اما او خود هرگز در موقعیتی قرار نگرفته بود که نیازمند رواندرمانی باشد تا وقتی که تشخیص داده شد همسرش به سرطان مبتلاست. در کتاب «مسئله بودن و نبودن»، یالوم و همسرش از چالش های عمیق جدیدی در زندگی شان پرده برمیدارند: ماریلین از چگونه آسوده مردن میگوید و یالوم از سوگواری و زندگی بدون ماریلین مینویسد. این کتاب روایتی است صادقانه و هدیهای است به آنان که در پی حمایت عاطفی، غمگساری و زندگی پر معنا هستند و درصدد است تا هستی، صمیمیت، عشق و سوگواری را از منظری کاملا انسانی بررسی کند.
چهار فرزند یالوم و مریلین در سانفرانسیسکو زندگی میکنند و در رشتههایی مثل پزشکی، عکاسی، نویسندگی خلاق، کارگردانی تئاتر و روانپزشکی بالینی مشغولاند.
اروین یالوم نویسنده
نخستین تجربه نویسندگی اروین یالوم در مجلات حرفهای روانشناسی بود. نخستین کتاب او به نام «نظریه و عمل رواندرمانی گروهی» به طور گسترده برای آموزش درمانگران در ۷۰۰ هزار نسخه به چاپ رسید. این کتاب به ۱۲ زبان ترجمه شده و بارها به چاپ رسیده است. این کتاب که نظر منتقدین را جلب کرد به عنوان یکی از کتابهای مؤثر در آموزش رواندرمانی گروهی به کار گرفته میشود و همچنان یک منبع درسی معتبر است که به طور گسترده در سراسر جهان به آن استناد میشود. برخی از منتقدین یالوم را به داستانسرایی متهم کردهاند و بر این باورند که برخی از گفتههای وی در آثارش شامل شواهد تجربی نیست و زاییده ذهن یالوم است.
اولین کتابی که اروین یالوم به شکل یک رمان منتشر کرد «هر روز نزدیک تر از پیش» نام داشت؛ کتابی که آن را به همراه جینی الکین، یکی از بیماران درمان شدهاش نوشت. این کتاب اولین کتابی است که تفکرات و برداشتهای هم روانکاو و هم بیمار را بدین شکل نقل کردهاست. الکین، نویسندهای جوان و بااستعداد اما با مشکلاتی فراوان بود که جهان روانپزشکی او را فردی اسکیزویید در نظر میگرفت. جینی پس از آزمودن طیفی از درمانهای مختلف، به درمان خصوصی توسط دکتر یالوم در دانشگاه استنفورد وارد شد. آنها به عنوان بخشی از کار مشترکشان، پذیرفتند که هر کدام، یادداشتی جداگانه از هر جلسه بنویسند. کتاب «هر روز نزدیک تر از پیش»، نتیجه این توافق میان آنهاست؛ اثری که یالوم و الکین، توصیفات و احساسات خود را نسبت به رابطه درمانیشان در آن ثبت و ضبط کردهاند.
آثار اروین یالوم
یک جستجوی کوچک در اینترنت لیست بلند و بالایی از آثار اروین یالوم جلوی چشم شما میگذارد. یالوم در رشته تخصصی خود روانپزشکی و روانکاوی آثار زیادی تالیف کرده است اما بیشترین شهرت او به خاطر رمانهای روانشناسانهای است که با بهرهگرفتن از تخصص و دانش خود و نیز توان و خلاقیت نویسندگی و داستانسراییاش نوشته است. در یک تقسیمبندی کلی آثار او را به دو بخش داستانی و غیرداستانی تقسیم میکنند.
کتابهای غیر داستانی:
تئوری و عمل در رواندرمانی گروهی(1970 )
رواندرمانی اگزیستانسیال (1980)
رواندرمانی گروهی بستری(1983)
خواننده یالوم (1996)
یالومخوانان – گلچینی از مشهورترین آثار (1997)
هنر درمان – نامهای سرگشاده به نسل جدید رواندرمانگران و بیمارانشان (2001)
خیره به خورشید نگریستن – غلبه بر وحشت از مرگ (2008)
من چگونه یالوم شدم (2017)
مسئله مرگ و زندگی (2021)
کتابهای داستانی
هر روز نزدیکتر از پیش (1974)
جلاد عشق و دیگر داستانهای روان درمانی (1989)
وقتی نیچه گریست (1992)
دروغگویی روی مبل (1996)
مامان و معنی زندگی (1999)
پلیس را خبر میکنم (2004)
درمان شوپنهاور (2005)
مسئله اسپینوزا (2012)
خلقشدگان در یک روز و داستانهای رواندرمانی دیگر (2015)
چگونه پروانه شدم (2017)
وقتی نیچه گریست؛ مشهورترین اثر اروین یالوم
«وقتی نیچه گریست» یکی از مشهورترین کتابهای روانشناسی است که شهرت زیادی نیز برای یالوم آورد. این کتاب که در سال 1992 منتشر شد برنده جایزه انجمن روانپزشکی آمریکا نیز شده است.
یالوم در کتاب «وقتی نیچه گریست» داستان خیالی ملاقات دو شخصیت مهم حوزه فلسفه و روانشناسی، یعنی فردریش نیچه، فیلسوف آلمانی، و یوزف برویر، روانشناس اتریشی، در وین را روایت میکند. داستان از آنجایی شروع میشود که لو سالومه برای ملاقات دکتر یوزف برویز به وین سفر میکند و برای دکتر برویر در یادداشتی درباره یکی از دوستان خود، فردریش نیچه، مینویسد و با ابراز نگرانی درباره وضعیت این دوست بیان میکند که «آینده فلسفهی آلمان در خطر است». پس از آن، دکتر برویر تلاش میکند تا بدون اینکه نیچه از صحبت میان او و لو سالومه آگاه شود و از نیت آنها باخبر باشد، او را به شروع درمان ترغیب کند ولی در این مسیر با سختیهایی روبهرو میشود؛ نیچه فردی نیست که بهراحتی روان خود را به دست دکتر برویر بسپارد.
ملاقاتهای متعددی بین نیچه و دکتر برویر رخ میدهد که در آن مکالمات عمیقی حول مباحثی چون رنج انسان، نقش ضمیر ناخودآگاه و معنای زندگی در بینشان شکل میگیرد. دکتر برویر با ایدهای تلاش به درمان نیچه میکند و آن ایده این است که خود در مقام یک مددجو در مقابل نیچه قرار بگیرد و از او کمک بگیرد و در خلال مکالماتی که با او خواهد داشت به درمان او به روش بیاندرمانی تلاش کند. ایدهای مناسب که البته روند کار در آن کمکم تغییر میکند و دکتر برویر ناگهان خود را در جایگاهی میبیند که با بیاندرمانی توسط نیچه در حال درمان شدن است. در پی این مکالمات و ملاقاتها هریک از این دو به کشف نقاط تاریک ناخودآگاه خود میپردازند.
این رمان علاوه بر اینکه بهعنوان یک اثر ادبی بسیار خواندنی است، یک رمان آموزشی تمامعیار در حوزه رواندرمانی نیز به حساب میآید و یالوم از این ابزار بهخوبی بهره گرفته است و مفاهیم مهمی در این حوزه را در قالب داستانش به مخاطب ارائه میدهد که خواندن آن را جذاب تر می کند.
از این کتاب ترجمههای مختلفی صورت گرفته که از جمله آنها می توان به ترجمه ساناز علمی اشاره کرد که توسط نشر علم منتشر شده است.
جملاتی خواندنی از اروین یالوم
* ما انسانها آنقدر درگیر گذشته و آینده هستیم که فقط میتوانیم در لحظه حال اندکی پرسه بزنیم.
* اکثر رنجهای ما ناشی از این است که با تمایلات و خواستهها برانگیخته میشویم و بعد، وقتی خواسته ای برآورده میشود، از لحظه ارضای آن لذت میبریم. لحظه ای که خیلی زود تبدیل به دلزدگی و کسالت میشود و سپس این دلزدگی با بروز و سر برآوردن خواستهای دیگر متوقف میشود. شوپنهاور فهمید چرخه خواستن مداوم، ارضای لحظه ای، دلزدگی و خواسته بعدی، بیماری بشر در این جهان است.
* تمام زندگی مانند نمایشی گذرا است.
* آرامش کسی نمیتواند توسط دیگری به هم بریزد. این فقط خود هر کس است که میتواند مزاحم آرامش خودش شود.
* فقط باید به زمان حال عادت کنیم. دیروز و فردا وجود ندارد. خاطرات گذشته و آرزوهای آینده فقط ناآرامی ایجاد میکنند. راه رسیدن به تعالی فکری و آرامش در نگاه به زمان حال قرار دارد و اینکه اجازه دهیم زمان حال بدون مزاحمت در درون رود آگاهیمان جریان یابد.
* پیام نیچه به ما این بود که زندگی را به گونهای زندگی کنیم که تا ابد بخواهیم آن را تکرار کنیم.
زندگیتان را به کمال زندگی کنید و در وقت مناسب بمیرید... هیچ جایی از زندگی را بدون زیستن پشت سر نگذار.
* انسان در درجه اول اشتیاق خود را دوست دارد، بعد شخصی را که مشتاق اوست.
* من باید قبل از گام برداشتن به سمت «ما» ، «من» میشدم.
سخن آخر
علاوه بر خواندن کتابهای بسیار اروین یالوم؛ اعم از کتابهای داستانی و غیرداستانیاش اگر علاقمند به شنیدن پادکست درباره او هستید، پیشنهاد میکنیم که اپیزود شانزدهم پادکست انسانک با نام «استاد یالوم؛ اجازه؟» را هم گوش کنید. حسام اپیکچی در این اپیزود به معرفی کتاب «رواندرمانی اگزیستانسیال» نوشته اروین یالوم پرداخته است.