جوانان پشت دیوار تجربه
چندی پیش نامهای سرگشاده از سوی جوانان خطاب به حسن روحانی در رسانهها منتشر شد؛ این بار از سوی هر دو جناح، و بر این نکته تاکید داشت که روحانی دست از مخالفت با قانون ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان بردارد. در متن این نامه چنین آمده است: «هنوز زمان زیادی از بهت و حیرت همگان بابت مخالفت نماینده دولت با کلیات طرح اصلاح قانون ممنوعیت بهکارگیری بازنشستگان نمیگذرد که حالا بار دیگر این طرح برای تصویب نهایی قرار است به صحن علنی مجلس بیاید.
باورش سخت است چطور دولتی که با وعده حمایت از جوانان سر کار آمد و در پنج سال گذشته بارها شعار جوانگرایی سرداده دقیقا در میدان عمل، با تغییر عقیده مخالف جوانگرایی شده و از استمرار حضور بازنشستگان دفاع میکند. متاسفانه مطلع شدیم طی هفتههای اخیر، برخی معاونان وزرای دولت و استانداران، رایزنیهای مستمری را شروع کردهاند تا این طرح به سرانجام نرسیده و قصد کردهاند در صورت تصویب با لحاظ تبصرهها و استثناها آن را تغییر دهند تا در نهایت طرح از محتوا خالی شود». در قانون اولیه پیش از تصویب اصلاحیه آن آمده است: «از تاریخ ابلاغ این قانون، به کارگیری افرادی که در اجرای قوانین و مقررات مربوطه بازنشسته یا بازخرید شده یا بشوند، در دستگاههای اجرائی موضوع ماده (۵) قانون مدیریت خدمات کشوری مصوب ۸/۷/۱۳۸۶ و کلیه دستگاههایی که به نحوی از انحاء از بودجه عمومی کل کشور استفاده میکنند، ممنوع میباشد». و در تبصره یک آن گفته شده : «مقامات مذکور در ماده (۷۱) قانون مدیریت خدمات کشوری و همترازان آنها و ایثارگران، فرزندان شهدا و جانبازان هفتاد درصد و بالاتر، نیروهای مسلح، وزارت اطلاعات و دارندگان اجازات خاصه مقام معظم رهبری از شمول این قانون مستثنی میباشند».
طرح اصلاحیه این قانون روز گذشته در صحن علنی مجلس به رای گذاشته شد و مورد بحث و بررسی قرار گرفت و در نهایت اصلاح آن به تصویب رسید.
در اصلاحیه این قانون شمول موارد کاهش یافت و البته از استثناءها نیز کم شد: «نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جریان بررسی طرح اصلاح قانون ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان با ماده واحده این طرح با 194 رای موافق، 36 رای مخالف و 2 رای ممتنع از مجموع 240 نماینده حاضر در جلسه موافقت کردند. براساس تبصره یک ماده واحده اصلاحشده، به کارگیری بازنشستگان در سمتهای مذکور در بندهای (الف)، (ب) و (ج) شامل روسای سه قوه ، معاون اول رئیس جمهوری، نواب رئیس مجلس شورای اسلامی و اعضای شورای نگهبان، وزرا ، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و معاونین رئیس جمهوری در ماده 71 قانون مدیریت خدمات کشوری مصوب 8/7/86 و همچنین به کارگیری بازنشستگان نیروهای مسلح با تدابیر فرماندهی معظم کل قوا صرفا در دستگاه متبوع خود مجاز است. به کارگیری بازنشستگان در وزارت اطلاعات تا سقف یک درصد (1) از مجموع نیروهای شاغل رسمی این وزارتخانه در هر رده مدیریتی صرفا در وزارتخانه مذکور مجاز میباشد. دارندگان اجازات خواسته مقام معظم رهبری، جانبازان بالای پنجاه درصد (50)، آزادگان بالای سه سال اسارت و فرزندان شهدا از شمول این قانون مستثنی میباشند». با این وصف، به نظر میرسد که بخشی از مطالبات جوانان حداقل در کاهش استثنائات برآورده شده اما هنوز تا اجرای درست قانون مصوب و جوانگرایی در فضای واقعی مدیریت راه زیادی مانده است. با این حال اتحاد هر دو جناح در این مسئله توجه رسانهها را به خود جلب کرد تا از کارشناسان یا بانیان نامه بپرسند که انگیزه اصلی آنها در طرح چنین مسئلهای چه بوده است؟ آیا دولت در به کارگیری جوانان ناکارآمد بوده یا در این مورد هم نیاز به اصلاح دارد؟ چه ضرورتی برای حضور جوانان در عرصه هست که باعث شده اینبار جناحین کشور به اتفاقنظر برسند؟ به نظر میرسد که پیش از هر اقدامی باید زاویه نگاه و چگونگی سازوکار استفاده از جوانان مورد بررسی قرار گیرد و اینکه کارکرد جوانان در عرصه مدیریتی کشور چگونه است؟
در استفاده از جوانان جناحگرایی را کنار بگذاریم
علی تاجرنیا عضو اسبق جبهه مشارکت ضمن استقبال از حرکت جوانان احزاب در گفتوگو با «ابتکار» میگوید: «اینکه احزاب به ویژه شاخه جوانان تشکلها نسبت به مسائل کشور حساسند و آن را با جدیت دنبال میکنند بسیار جای خرسندی دارد. این اتفاق مثبتی است که بخشی از مطالبات جامعه جوان ما است. متاسفانه احساس میشود بعد از گذشت 40 سال از پیروزی انقلاب میانگین سنی مدیران کشور بالا رفته و ظاهرا کسانی که از نسل اول انقلاب مدیر بودند بنا ندارند که پستها را رها کنند و هر بار با یکسری از توجیهات به کار خود ادامه میدهند. البته باید این انتقال مدیریت در سطح کلان به آرامی صورت بگیرد تا برخی ضایعات که در دوران مدیریتی دولت نهم و دهم تحت عنوان جوانگرایی وجود داشت را شاهد نباشیم. ضمن اینکه بسیار مهم است در این استراتژیها نگاه شایستهسالارانه مطرح باشد. اگر قرار باشد که بحث استفاده از ظرفیت جوانان هم در قالب جوانان چند حزب یا جریان سیاسی خاص قرار بگیرد نمیتواند به اهداف مورد نظر دست یابد».
این عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی جامعه پزشکان میافزاید: «در وهله اول همانطور که خواسته اصلی جوانان بوده است دولت باید از اشغال پستها توسط بازنشستگان خودداری کند. طبعا در گام بعدی توقع نداریم که جایگزین اینها افراد بیتجربه جوان حضور یابند اما مدیران سطوح میانیتر میتوانند پستهایی را خالی کنند تا بتوان از ظرفیت جوانان در آنجا استفاده کرد. اگر ملاک موارد غیر قابل اندازهگیری که متاسفانه در گزینشهای ما ملاک قرار گرفته و این رویکرد جایگزین ملاک تخصصگرایی شده است را کنار بگذاریم و ملاکهای قابل اندازهگیری را در نظر داشته باشیم مانند: تحصیلات، سابقه مدیریتی، میزان موفقیت در سطوح مختلف، قطعا میتوانیم در سطوح میانی از جوانان استفاده بهینه کنیم». تاجرنیا تاکید دارد:«ما در بخش جوانان ظرفیتهای بسیاری داریم اما این نیاز به شناسایی دارد. آنچه مهم است این است که جوانان بابت روح لطیف تری که دارند و خیلی درگیر مسائل حاشیهای نشده و دلبستگی خاصی به ثروت و قدرت ندارند. میتوانند در بعد نظارتی و کنترل پروسهها و پروژهها نقشآفرینی کنند. درعین حال که نیاز به تجربه بیشتری هستند، میتوانند در سطوح اولیه مدیریتی مورد آزمون و خطا قرار بگیرند. این حرکت تجربه موفقی برای کشور خواهد بود چراکه نسل جوان امروز بسیار داناتر و عملگراتر از نسل اول انقلاب هستند. تاریخ کشور ما هم پر است از تجربه استفاده از جوانان، حتی در سطوح کلیدی. در بعد تجربه باید بگویم آنچنان که باید و شاید به جوانان ما اهمیت ندادهاند و خیلی از آنها با وجود داشتن دانش کافی از تجربه کافی برخوردار نیستند. اگر تصمیم براین باشد که از ظرفیت آنها استفاده شود بدون شک من فکر میکنم یک روح تازه ای به ساختار مدیریتی کشور که سراسر رخوت و بیانگیزگی و بیعملی است، دمیده میشود». تاجرنیا ملاک جوانگرایی را صرفا سن پایین نمیداند: «سن یکی از مولفه های جوانی است بخش مهمی از آن داشتن نشاط و انگیزه برای کارکردن است. ما میبینیم چهرههایی را که از نظر سنی بالاترند اما از انگیزه و نشاط بالایی برای کارکردن برخوردارند. باید بدانیم که ما نباید به صورت لحظهای بخواهیم که کل مدیران ولو شایسته ما بابت سن کنار بروند تا فضا برای جوانان باز باشد. این یک پروسه است برای اداره یک سازمان ممکن است یک جوان بسیار کارآمدتر باشد اما برای ریاست جمهوری اعتماد به او سختتر از سایر گزینهها باشد. در بحث جوانگرایی مهمتر از سن این است که ما در مدیریتهای پرسابقه همراه با رکود و رخوت یک تحولی ایجاد کنیم. جوانگرایی بیشتر به این معناست تا اینکه ما بخواهیم از افرادی با سن کمتر استفاده کنیم».
باید به چرخش نخبگان تن دهیم
عطا طهرانچی رئیس شاخه جوانان یکی از احزابی است که نامه به رئیسجمهوری را امضا کردهاند. او به عنوان رئیس شاخه جوانان حزب ندای ایرانیان در گفتوگو با «ابتکار» درباره انگیزه نوشتن این نامه میگوید: «باتوجه به زمان تصویب کلیات این بحث در مجلس در دولت فشارهایی وارد میشد که این پروژه به نتیجه نهایی نرسد، در نتیجه شاخههای جوانان احزاب اصلاحطلب و اصولگرا متفقالقول این دیدگاه را داشتند که ورود یک نسل جدید به بدنه مدیریتی کشور لازم است. براساس اطلاعاتی که وجود دارد بیش از 1200 نیروی بازنشسته در عرصه حضور دارند که این نیاز به تحول دارد. البته باید بگویم که لزوم تغییر بازنشستگان به معنای استفاده صرف از جوانان تلقی نخواهد شد. کسی که با20 سال سابقه کار با سن 50 سال هم در بدنه دولت مشغول به کار است او هم چنین حقی را دارد که از سهمیه خالی شده مدیران فرسوده استفاده کند اما موضوع اصلی این است که باید یک چرخش نخبگانی اتفاق بیفتد، اگر در یک نظام سیاسی و اداری نقطهای مشاهده شود دال براینکه چرخش نخبگان متوقف شده است این انگیزهها را میکشد و افراد امکان رشد و شکوفایی را از دست خواهند داد. ما به دنبال شکستن تصلب در استفاده از مدیران سالخورده هستیم».
او نافی تجربهگرایی نیست و تاکید دارد که قصد ما کنار زدن مجربها نیست: «متاسفانه بخشی از مدیران اداری و دولتی به نوعی روی این موضوع تبلیغات میکنند که گویی افرادی با سن 20 و 25 سال بدون کمترین تجربه و سابقهای باید سمتهای مدیریتی را بگیرند در حالیکه ما بحثمان این است که افرادی با حداقل ده سال سابقه کاری در بدنه دولت، ایدههای نویی دارند که شنیده نمیشود. ما در پنج دولت گذشته شاهد این هستیم که تعدادی از وزرا در دورههای مختلفی تکرار شدهاند. معاونتها تکرار شدهاند ما تقریبا شاهد حلقه بستهای از مدیران هستیم فارغ از این که چه جناحی در کشور دست بالا را در مدیریت داشته باشند. این تابو باید بشکند. باید روزی فرا برسد که افراد بتوانند این امید را داشته باشند که امکان رشد و پیشرفت در سیستم مدیریتی کشور را دارند.
ما اگر راههای صحیح برای رشد افراد را ببندیم بلای رانت گریبانگیر کشور میشود. این مسئله میتواند برای جوان انگیزه ایجاد کند برای اینکه در مسیر کارآمدی حرکت کند. با خود بگوید که اگر من پارتی خاصی ندارم یا روابط خانوادگی یا ژن خوب ندارم میتوانم این شانس را داشته باشم که اگر خودم را نشان بدهم و نبوغ و تواناییام را به منصه ظهور برسانم به مراتب بالای مدیریتی دست پیدا کنم. این انگیزه مرده است و جوان ما با خود میگوید که باید خودم را به کسی یا طیفی وصل کنم».
جوانان اسیر رانت و خودرایی نیستند طهرانچی میافزاید: «کسانی که در سن پایینتری به مقامات بالا دست مییابند به مانند آقای طیبنیا که در دهه چهارم زندگانیاش به وزارت رسید معمولا دو ویژگی دارند: یکی اینکه درگیر مافیای فساد در میان دولتمردان نشدهاند و جسارت بیشتر برای تحولات دارند که در تعارض با منافعی است که اجازه تغییر را نمیدهند. دوم مشورت پذیرترند و میپذیرند که من به عنوان دانای کل در اینجا ننشستهام و ممکن است روشهایی باشد که کارشناسان دیگر بهتر از من بدانند. آقای طیبنیا به عنوان یک وزیر با رویکرد جوانانه کارنامه خوبی از خود به جا گذاشت؛ در زمان او شورای رقابت بسیار فعال بود، دائما در کارها از مشاورین استفاده میکرد و بخش خصوصی تقریبا از ایشان رضایت داشت. حتی در زمان احمدینژاد زمانی که وزیر بهداشت 41 ساله را به عرصه آورد. فارغ از عملکرد در همان زمان خود توانسته بود بیشتر از مابقی وزرا ارتباط مستقیم با افکار عمومی جامعه برقرار کند و اینها نشان میدهد که جوانان پاکتر و جسورتر قدم بردارند».
او البته جوان بودن را تنها ملاک برای رسیدن به مناصب مدیریتی نمیداند و تاکید دارد که: «اهلیت بسیار مهم است، فقط سن پایین شرط نیست. ما مدیران جوانی در دولت داریم که بسیار ناکارآمدند. پس این مسئله شرط لازم نیست هرچند که شرط کافی باشد». با توجه به تصمیم مجلس هرچند که استثنائات کمتر شده باشد اما در عرصه عمل هنوز بین آنچه که تصویب میشود و آنچه واقعا انجام میشود فاصله وجود دارد. با این حال وحدت جوانان دو جناح نشان از دغدغهای مهم و اساسی دارد که میتواند آینده ایران را به شکل مطلوبتری رقم بزند و مسئولان چنانچه صدای این نسل را نشوند این امکان وجود دارد که نظام جمهوری اسلامی با چالشی مهم دست به گریبان شود.
طرح اصلاحیه این قانون روز گذشته در صحن علنی مجلس به رای گذاشته شد و مورد بحث و بررسی قرار گرفت و در نهایت اصلاح آن به تصویب رسید.
در اصلاحیه این قانون شمول موارد کاهش یافت و البته از استثناءها نیز کم شد: «نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جریان بررسی طرح اصلاح قانون ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان با ماده واحده این طرح با 194 رای موافق، 36 رای مخالف و 2 رای ممتنع از مجموع 240 نماینده حاضر در جلسه موافقت کردند. براساس تبصره یک ماده واحده اصلاحشده، به کارگیری بازنشستگان در سمتهای مذکور در بندهای (الف)، (ب) و (ج) شامل روسای سه قوه ، معاون اول رئیس جمهوری، نواب رئیس مجلس شورای اسلامی و اعضای شورای نگهبان، وزرا ، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و معاونین رئیس جمهوری در ماده 71 قانون مدیریت خدمات کشوری مصوب 8/7/86 و همچنین به کارگیری بازنشستگان نیروهای مسلح با تدابیر فرماندهی معظم کل قوا صرفا در دستگاه متبوع خود مجاز است. به کارگیری بازنشستگان در وزارت اطلاعات تا سقف یک درصد (1) از مجموع نیروهای شاغل رسمی این وزارتخانه در هر رده مدیریتی صرفا در وزارتخانه مذکور مجاز میباشد. دارندگان اجازات خواسته مقام معظم رهبری، جانبازان بالای پنجاه درصد (50)، آزادگان بالای سه سال اسارت و فرزندان شهدا از شمول این قانون مستثنی میباشند». با این وصف، به نظر میرسد که بخشی از مطالبات جوانان حداقل در کاهش استثنائات برآورده شده اما هنوز تا اجرای درست قانون مصوب و جوانگرایی در فضای واقعی مدیریت راه زیادی مانده است. با این حال اتحاد هر دو جناح در این مسئله توجه رسانهها را به خود جلب کرد تا از کارشناسان یا بانیان نامه بپرسند که انگیزه اصلی آنها در طرح چنین مسئلهای چه بوده است؟ آیا دولت در به کارگیری جوانان ناکارآمد بوده یا در این مورد هم نیاز به اصلاح دارد؟ چه ضرورتی برای حضور جوانان در عرصه هست که باعث شده اینبار جناحین کشور به اتفاقنظر برسند؟ به نظر میرسد که پیش از هر اقدامی باید زاویه نگاه و چگونگی سازوکار استفاده از جوانان مورد بررسی قرار گیرد و اینکه کارکرد جوانان در عرصه مدیریتی کشور چگونه است؟
در استفاده از جوانان جناحگرایی را کنار بگذاریم
علی تاجرنیا عضو اسبق جبهه مشارکت ضمن استقبال از حرکت جوانان احزاب در گفتوگو با «ابتکار» میگوید: «اینکه احزاب به ویژه شاخه جوانان تشکلها نسبت به مسائل کشور حساسند و آن را با جدیت دنبال میکنند بسیار جای خرسندی دارد. این اتفاق مثبتی است که بخشی از مطالبات جامعه جوان ما است. متاسفانه احساس میشود بعد از گذشت 40 سال از پیروزی انقلاب میانگین سنی مدیران کشور بالا رفته و ظاهرا کسانی که از نسل اول انقلاب مدیر بودند بنا ندارند که پستها را رها کنند و هر بار با یکسری از توجیهات به کار خود ادامه میدهند. البته باید این انتقال مدیریت در سطح کلان به آرامی صورت بگیرد تا برخی ضایعات که در دوران مدیریتی دولت نهم و دهم تحت عنوان جوانگرایی وجود داشت را شاهد نباشیم. ضمن اینکه بسیار مهم است در این استراتژیها نگاه شایستهسالارانه مطرح باشد. اگر قرار باشد که بحث استفاده از ظرفیت جوانان هم در قالب جوانان چند حزب یا جریان سیاسی خاص قرار بگیرد نمیتواند به اهداف مورد نظر دست یابد».
این عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی جامعه پزشکان میافزاید: «در وهله اول همانطور که خواسته اصلی جوانان بوده است دولت باید از اشغال پستها توسط بازنشستگان خودداری کند. طبعا در گام بعدی توقع نداریم که جایگزین اینها افراد بیتجربه جوان حضور یابند اما مدیران سطوح میانیتر میتوانند پستهایی را خالی کنند تا بتوان از ظرفیت جوانان در آنجا استفاده کرد. اگر ملاک موارد غیر قابل اندازهگیری که متاسفانه در گزینشهای ما ملاک قرار گرفته و این رویکرد جایگزین ملاک تخصصگرایی شده است را کنار بگذاریم و ملاکهای قابل اندازهگیری را در نظر داشته باشیم مانند: تحصیلات، سابقه مدیریتی، میزان موفقیت در سطوح مختلف، قطعا میتوانیم در سطوح میانی از جوانان استفاده بهینه کنیم». تاجرنیا تاکید دارد:«ما در بخش جوانان ظرفیتهای بسیاری داریم اما این نیاز به شناسایی دارد. آنچه مهم است این است که جوانان بابت روح لطیف تری که دارند و خیلی درگیر مسائل حاشیهای نشده و دلبستگی خاصی به ثروت و قدرت ندارند. میتوانند در بعد نظارتی و کنترل پروسهها و پروژهها نقشآفرینی کنند. درعین حال که نیاز به تجربه بیشتری هستند، میتوانند در سطوح اولیه مدیریتی مورد آزمون و خطا قرار بگیرند. این حرکت تجربه موفقی برای کشور خواهد بود چراکه نسل جوان امروز بسیار داناتر و عملگراتر از نسل اول انقلاب هستند. تاریخ کشور ما هم پر است از تجربه استفاده از جوانان، حتی در سطوح کلیدی. در بعد تجربه باید بگویم آنچنان که باید و شاید به جوانان ما اهمیت ندادهاند و خیلی از آنها با وجود داشتن دانش کافی از تجربه کافی برخوردار نیستند. اگر تصمیم براین باشد که از ظرفیت آنها استفاده شود بدون شک من فکر میکنم یک روح تازه ای به ساختار مدیریتی کشور که سراسر رخوت و بیانگیزگی و بیعملی است، دمیده میشود». تاجرنیا ملاک جوانگرایی را صرفا سن پایین نمیداند: «سن یکی از مولفه های جوانی است بخش مهمی از آن داشتن نشاط و انگیزه برای کارکردن است. ما میبینیم چهرههایی را که از نظر سنی بالاترند اما از انگیزه و نشاط بالایی برای کارکردن برخوردارند. باید بدانیم که ما نباید به صورت لحظهای بخواهیم که کل مدیران ولو شایسته ما بابت سن کنار بروند تا فضا برای جوانان باز باشد. این یک پروسه است برای اداره یک سازمان ممکن است یک جوان بسیار کارآمدتر باشد اما برای ریاست جمهوری اعتماد به او سختتر از سایر گزینهها باشد. در بحث جوانگرایی مهمتر از سن این است که ما در مدیریتهای پرسابقه همراه با رکود و رخوت یک تحولی ایجاد کنیم. جوانگرایی بیشتر به این معناست تا اینکه ما بخواهیم از افرادی با سن کمتر استفاده کنیم».
باید به چرخش نخبگان تن دهیم
عطا طهرانچی رئیس شاخه جوانان یکی از احزابی است که نامه به رئیسجمهوری را امضا کردهاند. او به عنوان رئیس شاخه جوانان حزب ندای ایرانیان در گفتوگو با «ابتکار» درباره انگیزه نوشتن این نامه میگوید: «باتوجه به زمان تصویب کلیات این بحث در مجلس در دولت فشارهایی وارد میشد که این پروژه به نتیجه نهایی نرسد، در نتیجه شاخههای جوانان احزاب اصلاحطلب و اصولگرا متفقالقول این دیدگاه را داشتند که ورود یک نسل جدید به بدنه مدیریتی کشور لازم است. براساس اطلاعاتی که وجود دارد بیش از 1200 نیروی بازنشسته در عرصه حضور دارند که این نیاز به تحول دارد. البته باید بگویم که لزوم تغییر بازنشستگان به معنای استفاده صرف از جوانان تلقی نخواهد شد. کسی که با20 سال سابقه کار با سن 50 سال هم در بدنه دولت مشغول به کار است او هم چنین حقی را دارد که از سهمیه خالی شده مدیران فرسوده استفاده کند اما موضوع اصلی این است که باید یک چرخش نخبگانی اتفاق بیفتد، اگر در یک نظام سیاسی و اداری نقطهای مشاهده شود دال براینکه چرخش نخبگان متوقف شده است این انگیزهها را میکشد و افراد امکان رشد و شکوفایی را از دست خواهند داد. ما به دنبال شکستن تصلب در استفاده از مدیران سالخورده هستیم».
او نافی تجربهگرایی نیست و تاکید دارد که قصد ما کنار زدن مجربها نیست: «متاسفانه بخشی از مدیران اداری و دولتی به نوعی روی این موضوع تبلیغات میکنند که گویی افرادی با سن 20 و 25 سال بدون کمترین تجربه و سابقهای باید سمتهای مدیریتی را بگیرند در حالیکه ما بحثمان این است که افرادی با حداقل ده سال سابقه کاری در بدنه دولت، ایدههای نویی دارند که شنیده نمیشود. ما در پنج دولت گذشته شاهد این هستیم که تعدادی از وزرا در دورههای مختلفی تکرار شدهاند. معاونتها تکرار شدهاند ما تقریبا شاهد حلقه بستهای از مدیران هستیم فارغ از این که چه جناحی در کشور دست بالا را در مدیریت داشته باشند. این تابو باید بشکند. باید روزی فرا برسد که افراد بتوانند این امید را داشته باشند که امکان رشد و پیشرفت در سیستم مدیریتی کشور را دارند.
ما اگر راههای صحیح برای رشد افراد را ببندیم بلای رانت گریبانگیر کشور میشود. این مسئله میتواند برای جوان انگیزه ایجاد کند برای اینکه در مسیر کارآمدی حرکت کند. با خود بگوید که اگر من پارتی خاصی ندارم یا روابط خانوادگی یا ژن خوب ندارم میتوانم این شانس را داشته باشم که اگر خودم را نشان بدهم و نبوغ و تواناییام را به منصه ظهور برسانم به مراتب بالای مدیریتی دست پیدا کنم. این انگیزه مرده است و جوان ما با خود میگوید که باید خودم را به کسی یا طیفی وصل کنم».
جوانان اسیر رانت و خودرایی نیستند طهرانچی میافزاید: «کسانی که در سن پایینتری به مقامات بالا دست مییابند به مانند آقای طیبنیا که در دهه چهارم زندگانیاش به وزارت رسید معمولا دو ویژگی دارند: یکی اینکه درگیر مافیای فساد در میان دولتمردان نشدهاند و جسارت بیشتر برای تحولات دارند که در تعارض با منافعی است که اجازه تغییر را نمیدهند. دوم مشورت پذیرترند و میپذیرند که من به عنوان دانای کل در اینجا ننشستهام و ممکن است روشهایی باشد که کارشناسان دیگر بهتر از من بدانند. آقای طیبنیا به عنوان یک وزیر با رویکرد جوانانه کارنامه خوبی از خود به جا گذاشت؛ در زمان او شورای رقابت بسیار فعال بود، دائما در کارها از مشاورین استفاده میکرد و بخش خصوصی تقریبا از ایشان رضایت داشت. حتی در زمان احمدینژاد زمانی که وزیر بهداشت 41 ساله را به عرصه آورد. فارغ از عملکرد در همان زمان خود توانسته بود بیشتر از مابقی وزرا ارتباط مستقیم با افکار عمومی جامعه برقرار کند و اینها نشان میدهد که جوانان پاکتر و جسورتر قدم بردارند».
او البته جوان بودن را تنها ملاک برای رسیدن به مناصب مدیریتی نمیداند و تاکید دارد که: «اهلیت بسیار مهم است، فقط سن پایین شرط نیست. ما مدیران جوانی در دولت داریم که بسیار ناکارآمدند. پس این مسئله شرط لازم نیست هرچند که شرط کافی باشد». با توجه به تصمیم مجلس هرچند که استثنائات کمتر شده باشد اما در عرصه عمل هنوز بین آنچه که تصویب میشود و آنچه واقعا انجام میشود فاصله وجود دارد. با این حال وحدت جوانان دو جناح نشان از دغدغهای مهم و اساسی دارد که میتواند آینده ایران را به شکل مطلوبتری رقم بزند و مسئولان چنانچه صدای این نسل را نشوند این امکان وجود دارد که نظام جمهوری اسلامی با چالشی مهم دست به گریبان شود.