«برفیترین» نقاشیهای اروپا در چه دورانی کشیده شدند؟
فرادید| در بعدازظهر ۲ ژانویه ۱۵۶۵، یک کوه یخ در بندر دِلفشاوِن، دهکدهای ماهیگیری در هلند، فرو ریخت. بر اساس نوشتۀ روی نقاشی رنگ روغن قرن شانزدهمی از این رویداد، این بلوک یخی تقریباً 6 متر ارتفاع و 70 متر عرض داشت؛ به اندازهای بزرگ که دسترسی روستا به رودخانه Nieuwe Maas را قطع کرده بود. هیچ ماهیگیری آن روز دریانوردی نکرد، چون آب کاملاً یخ زده بود و قایقهای بزرگ و کوچک در یخ محبوس شده بودند.
به گزارش فرادید، این واقعیت که کورنلیس یاکوبز ون کولمبورخ هنرمند، ورود این کوه یخ را با یک نقاشی ثبت کرد نشان میدهد این یک اتفاق عادی نبوده است. زمستانهای هلند سرد بودند، اما به ندرت چنین بیرحمانه سرد میشدند. این سرمای شدید سال ۱۵۶۵ در اواسط دورهای اتفاق افتاد که آن را «عصر یخبندان کوچک» نامیدهاند؛ دورهای از سرد شدن گسترده که تقریباً از ۱۲۵۰ میلادی تا ۱۸۶۰ طول کشید. میانگین دمای کرۀ زمین تا ۳.۶ درجه فارنهایت کاهش یافت و دلیل احتمالی آن، ترکیبی از فورانهای آتشفشانی و در نتیجه کاهش تابش خورشیدی بود.
یخبندان در رودخانۀ تیمز با پل قدیمی لندن، هنرمند ناشناس، ۱۶۸۴
اما یک منبع غنی از اطلاعات در مورد عصر یخبندان کوچک «هنر» است. نقاشی ۱۶۸۴ توسط یک هنرمند ناشناس، با عنوان «یخبندان در تیمز با پل قدیمی لندن در دوردست»، یخبندانی را که اِوِلین توصیف کرده، نشان میدهد. در همین حال، گابریل بِلا، هنرمند ایتالیایی، کانالهای یخزده ونیز را در سال ۱۷۰۸ به تصویر کشیده است. نقاشیها و حکاکیهای دیگر از دولتشهر مدیترانهای، نشان میدهد که تالاب آن حداقل دو بار دیگر در قرن هجدهم یخ زده است، در سالهای ۱۷۸۹ و ۱۷۹۱.
حتی آثار هنری که روی ناهنجاریهای اقلیمی تمرکز ندارند هم میتوانند سرنخهایی درباره عصر یخبندان کوچک ارائه دهند. محققان از نقاشیهای معماری تاریخی ونیز برای ردیابی افزایش سطوح دریا با مقایسه موقعیتهای نوارهای جلبکی در امتداد دیوارهای ساختمانهای آن زمان و اکنون استفاده کردهاند. یک مطالعه از سال ۲۰۱۰ روی یک نقاشی از سال ۱۵۷۱ اثر پائولو وِرونِز که احتمالاً از اتاقک تاریک برای اطمینان از دقت تناسبی استفاده کرده، نشان داد که سطح دریا خارج از کاخ خانواده کوچینا آن زمان تقریباً ۳۰ اینچ کمتر از سطح فعلی بوده است.
خیابان کوچک، یوهانس ورمیر، حدود ۱۵۶۸
صحنههای زمستانی به عنوان یک ژانر نقاشی، به سختی در اروپای قبل از عصر یخبندان کوچک یافت میشوند. دلیلش تا حدی این است که زمستانهای سخت مانند زمستانی که ون کولمبورخ آن را جاودانه کرد، در بهترین حالت، تجربهای بود که یک بار در زندگی رخ میداد. بنجامین موزر نویسنده در کتاب «دنیای وارونه: ملاقات با استادان هلندی» مینویسد: «دنیای قرون وسطی …. با ساکن شدن وایکینگها در گرینلند و رشد انگور تا شمال انگلستان، بسیار گرمتر بود.» او اشاره میکند که «نخستین زمستان بسیار سرد» اروپا در سالهای ۱۵۶۴ و ۱۵۶۵ اتفاق افتاد، زمانی که کوه یخ به دلفشاوون راه یافت.
یخبندان از روتردام تا بروکسل کشیده شد، جایی که اثرات آن توسط هنرمند فلاندری پیتر بروگل بزرگ در نقاشی «شکارچیان در برف (زمستان)» ثبت شد. (مورخان هنر از اصطلاح «فلاندری» برای اشاره به شهرهای فلاندری زبان در کشورهای سفلی قرون وسطی استفاده میکنند که شامل بخشهایی از بلژیک، هلند، لوکزامبورگ، فرانسه و آلمان امروزی میشد.) این تصویر سختیهای عصر یخبندان کوچک را ثبت کرده، بهویژه زمانی که با دیگر صحنههای شکار آن زمان مقایسه شود. همانطور که هارمن ون دایک روزنامهنگار برای روزنامه هلندی Trouw نوشته است: «به نظر میرسد شکارچیان هیچ شانسی نداشتهاند و با یک روباه کوچک بازگشتهاند. جشنی در کار نیست. مهمانخانهداران در تلاشند تا آتش روشن کنند. شاید مقداری غذا داشته باشند، هرچند آن تابلوی فرسوده بیرون امیدوارکننده به نظر نمیرسد.»
منظره زمستانی با اسکیتبازها و تله پرندگان، پیتر بروگل بزرگ، ۱۵۶۵
هندریک اورکمپ و عصر یخبندان کوچک
اگر زمستانهای بروگل خشن و سرد به نظر میرسند، زمستانهای اورکمپ هم از نظر رنگ و هم از نظر جوّ، گرم و مبهم هستند. در کنار مصائب فصلی، نقاشیهای او تقریباً به طور انحصاری، مردم را در حال لذت بردن از اسکیتبازی، سورتمهسواری یا یک نوع بازی اولیه هاکی روی یخ به نام ijskolf به تصویر میکشند. همانطور که موزر در کتاب دنیای وارونه مینویسد، «آنها دنیای کریسمسی شاد افرادی با لباسهای خندهدار را نشان میدهند که در کانالهای یخزده بازی میکنند: نقاشیهایی که من از پازلها و کارتهای تبریک میشناختم».
شاید این صحنههای دلپذیر الهامگرفته از تجربیات خود اورکمپ باشند: موزر این احتمال پرتکرار را ثبت میکند که نقاش که احتمالاً کر و لال به دنیا آمده، محیطی را که مجبور شده از راه دور مشاهده کند، خیالبافی کرده است. اما این آثار ریشه در تاریخ هم دارند. اورکمپ سال ۱۵۸۵ متولد شد، (سه سال قبل از اینکه جمهوری هلند متشکل از هفت استان شمالی هلند، استقلال خود را از اسپانیا در یک جنگ طولانی و وحشیانه به دست آورد) و سال ۱۶۳۴ درگذشت. در طول حیات این نقاش، جمهوری به یکی از قدرتمندترین و مرفهترین کشورهای جهان تبدیل شد.
لذت بردن از یخ نزدیک یک شهر، هندریک اورکمپ، ۱۶۲۰
ترکیبهای شلوغی مانند «منظره زمستانی با اسکیتبازان روی یخ» نه تنها انعطافپذیری فزاینده جمهوری را مستند کرده، بلکه بیتوجهی فزاینده آن به سلسلهمراتب اجتماعی سنتی را هم نشان میدهد. موزر مینویسد: «آب یخزده مانند کارناوال بود، دنیایی وارونه که در آن، برای چند روز، قراردادهای زندگی روزمره آرام میگرفت.»
تولید بیوقفه مناظر زمستانی توسط اورکمپ (او تقریباً هیچ موضوع دیگری را نقاشی نمیکرد و حدود ۱۰۰ مورد از این قبیل صحنهها از خود به جای گذاشت)، فصل سرد و فعالیتهای مربوط به آن را به عنوان جنبه مرکزی هویت ملی هلندی در حال رشد تثبیت کرد. امروزه، نقاشیهای او لحظهنگارهایی از آب و هوایی هستند که به دلیل گرم شدن کره زمین به تدریج در حال محو شدن از حافظه زنده هستند.
موزر میگوید: «این نقاشیها در حال حاضر کیفیتی نوستالژیک دارند، نوستالژی غم یا از دست دادن، به ویژه میان هلندیهایی که خارج از خانه اسکیتبازی کردند. این تصاویر بیش از ۴۰۰ سال قدمت دارند و افرادی که در این تصاویر میبینید متفاوت به نظر میرسند، اما ما با آنها ارتباط برقرار میکنیم، چون ما هم از خانه بیرون زدیم و همان کارهایی را انجام دادیم که آنها در کودکی انجام دادند. اما ممکن است آن روزها در دنیایی که در حال گرم شدن است دیگر تکرار نشوند.»
مترجم: زهرا ذوالقدر
منبع: faradeed-174982