تیم ملی با از جان گذشتگی ستارهها ژاپنیها مغرور را زمینگیر کرد
چیرگی غیرت ایرانی بر شمشیر سامورایی
واقعا هم باید این تیم را تحسین کرد. تیمی که از اوج ناامیدی به همهچیز رسید. تیمی که تنها نیاز به یک غیرت ایرانی داشت تا ساموراییهای مغرور را زمینگیر کند. شاید کمتر ایرانی از نگاه فوتبالی این باور را داشت که حریف ژاپن میشویم هرچند ندای قلب آنها چیزی دیگری میگفت. ندایی که خبر از یک بازی دیگر و روزی دیگر میداد. انگار قرار بود یوزها همه را شگفتزده کنند. بازی که شروع شد بیشتر ایمان آوردیم که واقعا این بازی آبستن حوادث دیگری است. حوادثی که میخواهد ورق را به سود ما برگرداند. نگاه نگران ستاره سامورایی و بهویژه مربیانشان و در آنسوی میدان انگیزههای فردی بازیکنان کشورمان از داستان دیگری خبری میداد. این که این تیم میخواهد در بازی با ژاپن تولدی دیگری را تجربه کند. تیمی که در چهار بازی قبل کم نیش و کنایه را به جان نخریده بود و باید روی دیگر خودش را نشان میداد. غیبت مهدی طارمی هم به جای این که روحیه ستارهای ایران را تحت تاثیر قرار دهد برعکس عمل کرده و به سود تیم ملی تمام شد. اما نقطه عطف این بازی در نیمه دوم اتفاق افتاد. نیمه که باید نه تنها گل خوردمان را جبران میکردیم بلکه دروازه ما نیز نباید بازی میشد تا بلکه بتوانیم ضربه نهایی را به ساموراییها وارد کنیم. ژاپنیها که در نیمه نخست با یک موقعیت نه چندان جدی به گل رسیده بود از حیث تملک توپ شرایط بهتری داشت اما این برتری را در نیمه دوم از دست دادند و بازیکنان تیم ایران تمام آنچه در نیمه نخست دیده بودیم را از ذهن پاک کردند. بااینوجود سوال بزرگ این است که در بین دو نیمه و در رختکن تیم ایران چه گذشت و چه مسائلی مطرح شد که تیم ایران از این رو به آن رو شد و کیفیتی فراتر از حد تصور ارائه داد. صحبتهای ردوبدل شده بین بازیکنان و کادر در رختکن میتواند نقطه عطف این مسابقه باشد چرا که هر چه بود باعث شد تیم ما شبیه آنچه باشد که سالها بود طلب میکردیم؛ یک تیم شجاع که خودش و توانمندیاش را باور دارد. تیم ملی در نیمه دوم تنها یک موقعیت به حریف داد اما ضمن کنترل ژاپن در فضاهای ضدحمله بارها دروازه حریف را تهدید کرد و در پایان به خواسته خود رسید و این برد عادلانه بود تا جایی که ژاپنیها تسلیم شده و شکست و حذفشان را باور کرده بودند. اما یکی دیگر از نکات قابل توجه مصاف تیم ملی برابر ژاپن این بود که این امیر قلعهنویی باوجود شکست یک بر صفر در پایان نیمه اول، دست به تغییری نزد. این تصمیم شاید یکی از همان تصمیم های کلیدی قلعهنویی برای شکست ژاپن بود که پیشتر از آن کمتر دیده بودیم یا به جرئت میتوان گفت که ندیده بودیم. بسیاری از اهالی فوتبال به خاطر دارند که وقتی تیمهای امیر قلعهنویی خوب فوتبال بازی نمیکنند، این مربی درنگ نمیکند و بارها پیش آمده که پیش از پایان نیمه نخست و یا با شروع نیمه دوم دست به 3 تعویض همزمان بزند. با این حال شم مربیگری امیر قلعهنویی در ناخودآگاهش به او گفته بود که دست به تغییر بازیکنان نزند و او به شکل اعجابانگیزی تا پس از گل دوم تیم ملی که توسط علیرضا جهانبخش به ثمر رسید، حتی یک تعویض هم انجام نداد. این اقدام را تنها میتوان نتیجه شناخت کامل از برنامههای تاکتیکی ژاپن و تیم خودی دانست که ارزش فنی و تجزیهوتحلیل کار دستیاران امیر قلعهنویی را که آنها هم طی ماههای اخیر تحتفشار زیادی بودهاند را بالا میبرد. امیر قلعهنویی و دستیارانش به خوبی ژاپن را آنالیز کرده بودند و به وضوح میدانستند از این بازی چه میخواهند و به همین دلیل دست به تعویض در بین دو نیمه نزدند. نکته دیگر ریکاوری بسیار خوب بازیکنان تیم ملی پس از بازی پرفشار مقابل سوریه بود که باید اعتبار آن را به تیم پزشکی و بدنسازی تیم ملی داد که باز هم ارزش کلی تیمی که قلعهنویی دور هم جمع کرده را نمایان میکند. سرمربی توانست در قطر باوجود فشارهای خردکنندهای که روی او و تیمش وجود داشت، با ارائه یک نمایش درخشان جدیترین مدعی قهرمانی جام را از پیش رو بردارد. او حالا دو بازی و درواقع دو پیروزی دیگر تا جاودانه شدن در تاریخ فوتبال ایران فاصله دارد و به نظر میرسد با توجه به ارادهای که او و شاگردانش در دو دیدار مقابل سوریه و سپس ژاپن نشان دادند، مسیر برای ثبت موفقیت تاریخی و ثبت چهارمین قهرمانی فوتبال ایران در قاره آسیا هموارشده است. از سوی دیگر حالا انتظارها از تیم ملی به حداکثر رسیده و تنها قهرمانی میتواند این بازیکنان باغیرت و مردم ایران را به آرزوی دیرینهشان برساند.