محمدرضا شاه دستور مستقیم تیرباران «سید» را داد
۲۷ دی شصت و هشتمین سالروز اعدام رییس و هسته مرکزی جمعیت فداییان اسلام در سال ۱۳۳۴ است.
هر کدام از اعضای جمعیت فداییان اسلام سرنوشتی پیدا کردند که سرنوشت پنج نفرشان مشترک بود.
خلیل طهماسبی
با این که بعد از ترور رزمآرا دستگیر و زندانی شد اما به پشتوانه آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی و جمعیت زیادی از بزرگان حوزه و تصویب مجلس شورای ملی آزاد شد. اما دی ۱۳۳۴ همراه با نوابصفوی، مظفرعلی ذوالقدر و خلیل طهماسبی و سید محمد واحدی تیرباران شد.
مظفرعلی ذوالقدر که در ترور نافرجام حسین علاء مشارکت داشت بعد از دستگیری و شکنجه در زندان فرماندار نظامی تهران، توسط تیمور بختیار رییس وقت فرمانداری تهران فریب خورد و در تاریخ ششم آذر ۱۳۳۴ محلی را لو داد تصور نمیکرد سید مجتبی نوابصفوی، سید محمد واحدی و خلیل طهماسبی در آنجا مخفی شده باشند.
سید مجتبی نوابصفوی و دوستان
ایشان در گفتوگوی دیگری تاکید کرد: «... نخستوزیر مقتول در زمان حیات خود از منافع شرکت نفت جنوب و سیاست استعماری انگلستان به شدت حمایت میکرد چون عموم طبقات مردم ایران با تصمیم قطعی و خللناپذیری برای کوتاه کردن دست طمع سیاست استعماری نفت جنوب قیام کرده بودند، پافشاری رزمآرا برای مقاومت در مقابل افکار عمومی ملت ایران و حمایت از شرکت نفت باعث خشم شدید و عمومی مردم ایران گردید و جوانی غیور، وطنپرست و متدین از میان مردم ایران برخواست و نخستوزیر بیگانهپرست را به جزای اعمال خود رساند.»
با فشار علما و افکار عمومی در مرداد ۱۳۳۱ ماده واحدهای به این شرح به تصویب مجلس شورای ملی رسید که «چون خیانتِ حاجعلی رزمآرا بر ملتِ ایران ثابت گردیده، قاتل او استاد خلیل طهماسبی به موجب این قانون مورد عفو قرار میگیرد.»
بدین ترتیب خلیل طهماسبی در تاریخ ۲۳ آبان ۱۳۳۱ پس از دو سال، از زندان آزاد شد و آیتالله کاشانی در پی آزادی، او را به عنوان «شمشیر برّان اسلام» و «مجری اراده و افکار ملت ایران» مورد ستایش قرار داد.
قتل رزمآرا چنان موجی بین شخصیتهای سیاسی و دربار به وجود آورد که دولت حسین علا هم نتوانست در برابر آن مقاومت کند به همین دلیل مجبور به استعفا شد. بعد از آن دکتر محمد مصدق پیشنهاد قبول نخستوزیری برای اجرای قانون را که توسط جمالالدین امامی خوی نماینده مردم تهران در مجلس شورای ملی مطرح شد را پذیرفت و شاه مجبور به پذیرش این پیشنهاد و معرفی دکتر مصدق به مجلس شورای ملی شد.
روی کار آمدن دولت دکتر مصدق آغاز بالا گرفتن اختلافات میان نواب صفوی و دولت جبهه ملی شد. فدائیان اسلام که از دولت دکتر مصدق انتظار اجرای احکام اسلامی را داشت، وقتی انتظارش برآورده نشد شروع به مخالفت با ملیگراها و دکتر مصدق کردند.
در پی شدت گرفتن اختلافات و مخالفتها، دولت مصدق که از جانب فدائیان احساس خطر میکرد، رهبران این گروه از جمله نوابصفوی را بازداشت و زندانی کرد. زندانی شدن وی تا فردای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه مصدق و سقوط دولت وی طول کشید.
نواب صفوی و فداییان اسلام به مبارزات خود علیه رژیم پهلوی تا سال ۱۳۳۴ ادامه دادند. در ساعت سه و نیم بعدازظهر روز دوم آذرماه ۱۳۳۴ نقشه ترور حسین علا نخستوزیر وقت شاه اجرا شد اما علا با خوش شانسی از این مهلکه جان به در برد و فرماندار نظامی ابتدا ضارب نخستوزیر و بعد از چند روز سید مجتبی نواب صفوی رهبر فدائیان اسلام و دو نفر دیگر از اعضای این گروه را بازداشت کردند.
روزنامه اطلاعات فردای آن روز در خبری نوشت: «بعد از حادثه سوءقصد علیه جان نخستوزیر در مسجد شاه و دستگیری مظفرعلی ذوالقدر ضارب، مشارالیه در بازجوییهای اولیه اظهار داشت که نواب صفوی دستور اجرای ترور نخستوزیر را در اختیار من گذاشته است.
علاوه بر این اعتراف از ظواهر امر و طرز صحبت کردن ضارب و شعارهایی که بعد از حادثه داده بود و همچنین گفتن اذان و الله اکبر بعد از حمله به آقای علاء چنین بر مامورین روشن شد که مظفرعلی به تحریک جمعیت فدائیان اسلام که در سالهای اخیر پنج مرتبه مرتکب سوءقصد علیه جان زمامداران وقت شدهاند، اقدام به سوءقصد و شلیک گلوله به سوی آقای علاء نموده است و بالنتیجه مقامات انتظامی چه شهربانی و چه فرماندار نظامی مصمم شدند که رهبر این جمعیت را که بعد از وقوع حادثه مخفی شده بود، بازداشت نمایند.»
بدین ترتیب اعضای موثر جمعیت فدائیان اسلام بازداشت و راهی زندان شدند.
سید مجتبی نواب صفوی، خلیل طهماسبی، سیدمحمد واحدی و مظفرعلی ذوالقدر در روز ۲۶ دی ۱۳۳۴ در دادگاه پهلوی به اعدام محکوم شدند، دادگاه تجدیدنظر نیز همان روز برگزار و حکم اولیه را تایید کرد.
در پی تثبیت حکم اعدام، اعضای اصلی جمعیت فداییان اسلام سحرگاه روز ۲۷ دی ۱۳۳۴ یعنی ۱۴ ماه قبل از تشکیل سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) در اسفند ۱۳۳۵ به دست ماموران فرماندار نظامی تیرباران شدند.
حجتالاسلام سید مجتبی نوابصفوی رهبر فدائیان اسلام بعد از ۱۰ سال مبارزه در سن ۳۱ سالگی به همراه چند دیگر یارانش در میدان تیر لشکر دو زرهی تهران تیرباران شد.
پیکر نوابصفوی به همراه خلیل طهماسبی، سید محمد واحدی و مظفرعلی ذوالقدر ابتدا در قبرستان مسگرآباد تهران دفن شد اما سالها بعد به قبرستان وادیالسلام قم منتقل شد.
منابع:
زارعی، تکبیر سرخ، ص۹۴.
منظورالاجداد، فدائیان اسلام، صص۱۸۸، ۱۹۰ و ۱۹۲
خسروشاهی، فدائیان اسلام: تاریخ، عملکرد، اندیشه، ص۳۲-۳۳
زندگی و مبارزه نواب صفوی، هادی خسروشاهی، اطلاعات، ۱۳۸۶
فدائیان اسلام، تاریخ، عملکرد، اندیشه، خسروشاهی، اطلاعات،
منبع: ایسنا
منبع: faradeed-172332