آب بستن به رسانه
شیلنگی در دست و آبی که بر سر و صورت کودکان گیج و خوابآلود ریخته میشد و دو سه زن با لباس هلال احمر مشغول تنفس مصنوعی بچههایی بودند که نشسته یا ایستاده بودند. صدای داد و فریاد همراه جیغ و گریههایی که بهصورت مصنوعی در پس زمینه تصاویر آسیب دیدگان شهر دوما اضافه شده بود. اینها بخش اعظم فیلم چند دقیقهای ساخت گروه جیش الاسلام بود تا احساسات هر بینندهای را بشدت برانگیزد و ماجرای رخ داده ارتش سوریه و روسیه را در دل خود محکوم کند.
این فیلم بهانهای را که آمریکا نیاز داشت بهدست واشنگتن داد تا بهعنوان حمایت از مردم مظلومی که شیمیایی شده بودند، به موشک باران مراکز نظامی سوریه اقدام کند. حمله انجام شد اما عملیات ارتش سوریه ادامه یافت و دوما با تسلیم شدن و تبعید جیشالاسلام و شخص علوش آزاد شد. بعد از ورود نهادهای دولتی سوریه به این شهر همه مردم را میتوانستید زنده و سالم ببینید. خبری از کشته و مصدومان شیمیایی که هیچ، حتی اثری هم از بمباران شیمیایی یافت نشد. البته فیلم تاثیر گذار بود و کسی هم نمیپرسد این دیگر چه جور حمله شیمیایی بود که تنها با یک شیلنگ آب خاصیت مرگباری آن به کل از میان رفت و تلفاتی هم بر جای نگذاشت. پاسخ این سوال در راز شیلنگ علوش نهفته است.
علوش و رسانه شیلنگیاش
زهران علوش، بنیانگذار گروهک وهابی جیش الاسلام در ابتدای جنگ داخلی سوریه، توانست با تبلیغات عجیبی عضوگیری کند و تسلیحات و ادوات بسیاری را از ارتش تضعیف شده سوریه به غارت ببرد سپس از کمکهای عربستان سعودی بهرهمند شده و حکومتی ظالمانه را در پیرامون دمشق ایجاد کند. پدر علوش، مفتی سلفی و ساکن عربستان است.
در آن سالها نیروهای وهابی جیشالاسلام بیشتر شهرهای اطراف دمشق را اشغال کردهبودند و این علوش بود که به آنچه فراهم شده بود مینازید و مراسم رژه از یگانهای منسجم نظامیاش را تدارک میدید که گویی قویترین شبه نظامیان دنیا را رهبری و مدیریت میکند.
در تمرینهای نظامی نیز مربیان این جنبش، نیروهای در حال آموزش را هنگام عبور از موانع فیزیکی با شیلنگ آب خیس میکردند. معلوم نیست چرا، شاید برای نشان دادن قدرت مقاومت سربازان جیش الاسلام در مقابل سختیهای آموزش فشرده نظامی! چند سال گذشت و علوش مُرد اما علوش دوم راه برادر را که همانا تبلیغات غیرمعمول بود، ادامه داد اما کار به این آسانی هم نبود.
در نبرد غوطه شرقی در سال 2018 گروه جیش الاسلام شکست خورد. زمانی که نیروهای سوری به دروازههای دوما رسیدند، دیگر خبری از قدرت نظامی این جنبش نبود و حالا صحبت از این بود که بدون آن همه تسلیحات فرار کنند.
محمد علوش بار دیگر به یاد شیلنگ برادرش افتاد و اینکه چگونه میتوان از این ابزار استفاده کرد. صحنهسازی برای تبدیل سالن اورژانس بیمارستان شهر دوما به مکانی که قربانیان حمله شیمیایی را به آن منتقل کرده بودند نیاز به یک برانگیزاننده داشت و این شیلنگ بود که به یاری علوش آمد. نیروهای وی با ریختن آب توانستند آثار شیمیایی حمله ارتش سوریه را از کودکان آسیبدیده پاک کنند. چه آب جادویی و چه شیلنگ پر کاربردی! در همان زمان، رسانههای برون مرزی ایران مانند العالم و پرس تیوی به کرات فیلم شیلنگ علوش را پخش کرده و به ساختگی بودن این صحنه رسیدگی پزشکی اشاره کردند. گرچه حمله موشکی آمریکا صورت گرفت، اما بعد از آزادسازی دوما، کارشناسان روسیه و سازمان ملل دقیقا به محل صحنهسازی فیلم علوش رفتند و تنها آثار آب را بهدست آوردند.
حمله آمریکا، علوش را از شکست نجات نداد اما مشخص شد گروههای وهابی تنها به دنبال بهانهسازی برای ادعاهای آمریکا و ساخت تیزرهای مضحک هستند. این کار را آنها در سال 1393 نیز در خان عسل حلب و همین غوطه نیز کرده بودند. آن موقع هم شبکههای پرستیوی و العالم بودند که توانستند ادعای خلاف واقع دروغگویان را افشا کنند.
حالا معلوم نیست علوش دوم و دوستش البوضیانی شیلنگ خود را به تبعیدگاه جرابلس هم بردهاند یا چون در حلب نه آموزش نظامی و فریبکاری لازم دارند و نه دیگر نیازی به صحنهسازی برای حمله شیمیایی است، این شیلنگ خبرساز را برای همیشه در دمشق برجا گذاشتهاند. نقش پرستیوی در افشای صحنهسازیهای جنگ سوریه بسیار بااهمیت است و البته میتوانست پررنگتر از این هم باشد.
چه تخریبها و کشتار و جنایاتی که توسط وهابیان و سلفیها انجام شد و با همکاری رسانههای غربی و عربی به نیروهای مقاومت نسبت داده شد. در اهمیت و جایگاه العالم و پرستیوی همین بس که این العالم و پرستیوی و شبکههای برون مرزی ایران هستند که باید با این خیل عظیم رسانههای وارونه نگار مقابله کرده و در بسیاری معرکهها تنها مقابل این وارونهنماییها و فریبها بایستند.
حمایت از این شبکهها برای هر چه پرتوانتر شدنشان، حالا و در شرایطی که زمزمه تحریمهای صدا و سیما دوباره بلند شده و دیوار حاشای جنایتکاران از هر زمان دیگری بلندتر است و همه شیلنگها و ابزار پیدا و پنهان خودشان را برای محاصره هر چه تنگتر ایران و رسانههایشان به میدان آوردهاند، فوری، ضروری و حیاتی است.
علوش و رسانه شیلنگیاش
زهران علوش، بنیانگذار گروهک وهابی جیش الاسلام در ابتدای جنگ داخلی سوریه، توانست با تبلیغات عجیبی عضوگیری کند و تسلیحات و ادوات بسیاری را از ارتش تضعیف شده سوریه به غارت ببرد سپس از کمکهای عربستان سعودی بهرهمند شده و حکومتی ظالمانه را در پیرامون دمشق ایجاد کند. پدر علوش، مفتی سلفی و ساکن عربستان است.
در آن سالها نیروهای وهابی جیشالاسلام بیشتر شهرهای اطراف دمشق را اشغال کردهبودند و این علوش بود که به آنچه فراهم شده بود مینازید و مراسم رژه از یگانهای منسجم نظامیاش را تدارک میدید که گویی قویترین شبه نظامیان دنیا را رهبری و مدیریت میکند.
در تمرینهای نظامی نیز مربیان این جنبش، نیروهای در حال آموزش را هنگام عبور از موانع فیزیکی با شیلنگ آب خیس میکردند. معلوم نیست چرا، شاید برای نشان دادن قدرت مقاومت سربازان جیش الاسلام در مقابل سختیهای آموزش فشرده نظامی! چند سال گذشت و علوش مُرد اما علوش دوم راه برادر را که همانا تبلیغات غیرمعمول بود، ادامه داد اما کار به این آسانی هم نبود.
در نبرد غوطه شرقی در سال 2018 گروه جیش الاسلام شکست خورد. زمانی که نیروهای سوری به دروازههای دوما رسیدند، دیگر خبری از قدرت نظامی این جنبش نبود و حالا صحبت از این بود که بدون آن همه تسلیحات فرار کنند.
محمد علوش بار دیگر به یاد شیلنگ برادرش افتاد و اینکه چگونه میتوان از این ابزار استفاده کرد. صحنهسازی برای تبدیل سالن اورژانس بیمارستان شهر دوما به مکانی که قربانیان حمله شیمیایی را به آن منتقل کرده بودند نیاز به یک برانگیزاننده داشت و این شیلنگ بود که به یاری علوش آمد. نیروهای وی با ریختن آب توانستند آثار شیمیایی حمله ارتش سوریه را از کودکان آسیبدیده پاک کنند. چه آب جادویی و چه شیلنگ پر کاربردی! در همان زمان، رسانههای برون مرزی ایران مانند العالم و پرس تیوی به کرات فیلم شیلنگ علوش را پخش کرده و به ساختگی بودن این صحنه رسیدگی پزشکی اشاره کردند. گرچه حمله موشکی آمریکا صورت گرفت، اما بعد از آزادسازی دوما، کارشناسان روسیه و سازمان ملل دقیقا به محل صحنهسازی فیلم علوش رفتند و تنها آثار آب را بهدست آوردند.
حمله آمریکا، علوش را از شکست نجات نداد اما مشخص شد گروههای وهابی تنها به دنبال بهانهسازی برای ادعاهای آمریکا و ساخت تیزرهای مضحک هستند. این کار را آنها در سال 1393 نیز در خان عسل حلب و همین غوطه نیز کرده بودند. آن موقع هم شبکههای پرستیوی و العالم بودند که توانستند ادعای خلاف واقع دروغگویان را افشا کنند.
حالا معلوم نیست علوش دوم و دوستش البوضیانی شیلنگ خود را به تبعیدگاه جرابلس هم بردهاند یا چون در حلب نه آموزش نظامی و فریبکاری لازم دارند و نه دیگر نیازی به صحنهسازی برای حمله شیمیایی است، این شیلنگ خبرساز را برای همیشه در دمشق برجا گذاشتهاند. نقش پرستیوی در افشای صحنهسازیهای جنگ سوریه بسیار بااهمیت است و البته میتوانست پررنگتر از این هم باشد.
چه تخریبها و کشتار و جنایاتی که توسط وهابیان و سلفیها انجام شد و با همکاری رسانههای غربی و عربی به نیروهای مقاومت نسبت داده شد. در اهمیت و جایگاه العالم و پرستیوی همین بس که این العالم و پرستیوی و شبکههای برون مرزی ایران هستند که باید با این خیل عظیم رسانههای وارونه نگار مقابله کرده و در بسیاری معرکهها تنها مقابل این وارونهنماییها و فریبها بایستند.
حمایت از این شبکهها برای هر چه پرتوانتر شدنشان، حالا و در شرایطی که زمزمه تحریمهای صدا و سیما دوباره بلند شده و دیوار حاشای جنایتکاران از هر زمان دیگری بلندتر است و همه شیلنگها و ابزار پیدا و پنهان خودشان را برای محاصره هر چه تنگتر ایران و رسانههایشان به میدان آوردهاند، فوری، ضروری و حیاتی است.