تفاوتهای ریشهای و اساسی امام خمینی و محمدتقی مصباحیزدی
احمد مازنی در یادداشتی با عنوان «اسلام به ما اجازه دیکتاتوری نداده است» در روزنامه اعتماد نوشت: این جمله هم یکی از جملههایی است که بنیانگذار جمهوری اسلامی در مقام دفاع از حق رای مردم بیان کرده است. امام در کنار اعتقاد عمیق به اسلام و حساسیت نسبت به رعایت احکام الهی در جامعه و حتی نظر فقهی در مورد ولایت فقیه، رای مردم را مبنای مشروعیت نظام و مقامات نظام میداند و دیکتاتوری را در نقطه مقابل اسلام و نظام اسلامی میداند. امام به رای مردم نگاه ابزاری ندارد. به این کلام امام توجه کنید: «ما بنای بر این نداریم که یک تحمیلی به ملتمان بکنیم و اسلام به ما اجازه نداده است که دیکتاتوری بکنیم. ما تابع آرای ملت هستیم. ملت ما هر طور رای داد ما هم از آنها تبعیت میکنیم. ما حق نداریم. خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملتمان یک چیزی را تحمیل بکنیم. بله ممکن است گاهی وقتها ما یک تقاضایی از آنها بکنیم؛ تقاضای متواضعانه، تقاضایی که خادم یک ملت از ملت میکند.» (صحیفه امام، ج 11، ص 34)
این موضع امام را با موضع پدر معنوی جبهه پایداری مقایسه کنید که میگوید: «... ولی فقیه... گاهی مصلحت میبیند بگوید شما رای بدهید... او دستور میدهد که رای بدهید چه کسی رییسجمهور باشد. انتخابات ریاستجمهوری اعتبارش به رضایت او است. مصلحت دیده که در این شرایط مردم رای بدهند. اما حقیقت این است که آنها دارند پیشنهاد میکنند.» و در جای دیگر میگوید: «اینکه امام قانون اساسی را تصویب کرد، این یعنی من دستور میدهم اینگونه عمل کنید و اعتبار پیدا میکند، چون او امضا کرده است. اگر امضا نکرده بود هیچ اثری نداشت. حتی اگر تمام مردم هم رای میدادند هیچ اعتبار قانونی و شرعی نداشت.» (پرتو سخن 7/۱۰/۸۴) تفاوت دو دیدگاه را ملاحظه کنید؛ امام خمینی میگوید: «تقاضای متواضعانه» میکنیم، اما بنیانگذار جبهه پایداری میگوید: «ولی فقیه دستور میدهد که رای بدهید!» امام راه تداوم انقلاب و دوری کشور از آسیبها را همراهی ملت میداند و میگوید: «من کرارا به آقایان عرض کردهام و حالا هم باز تکرار میکنم که خدمتگزار باشید به این ملتی که آن دستهای خیانتکار را قطع کرد و این امانت را به شما سپرد. شما الان امانت بزرگی از دست این ملت تحویل گرفتید و مقتضای امانتداری این است که آن را بهطور شایسته حفظ کنید و بهطور شایسته به نسل آینده و دولتهای آینده تحویل بدهید و مادامی که اینطور باشید ملت پشت شماست و مادامی که ملت همراه شما باشد هیچ آسیبی به شما و به کشور نمیرسد.»
امام عدم همراهی ملت را زمینهساز دیکتاتوری میداند و تاکید میکند: «یکی از انگیزههایی که دیکتاتوری پیش میآورد، این است که دیکتاتورها میبینند ملت همراهشان نیست، اعمال دیکتاتوری میکنند...چنانچه ملتها همراه دولت باشند، وجهی پیدا نمیکند که دیکتاتوری بکنند با ملت خودشان.» امام اعمال فشار به مردم را مقدمه دیکتاتوری میداند و میگوید: «آن روزی که شما احساس کردید که میخواهید فشار به مردم بیاورید، بدانید که دیکتاتور دارید میشوید. بدانید که مردم معلوم میشود از شما رو برگرداندهاند.» (صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۷۷-۸۲) امام در مورد ظهور و بروز تدریجی دیکتاتوری میگوید: «دیکتاتوری کمکم بروز میکند در انسان. از اول خیال میکند که خودش یک آدمی است که با دیکتاتوری مخالف است. لکن بعضی وقتها که اتفاق میافتد، در آرا و در اقوال شروع میکند تحمیل کردن. رای خودش را میخواهد تحمیل کند بر دیگری. نه اینکه با برهان ثابت کند؛ تحمیل میخواهد بکند بر دیگران. این یک دیکتاتوری است که انسان بخواهد آن چیزی را که خودش فکر کرده است دیگران از او بیجهت قبول بکنند.»
امام برای مبتلا نشدن به دیکتاتوری میگوید: «انسان کامل آن است که اگر فهمید حرفش حق است با برهان اظهار کند و مطالبش را برهانی بفهماند. اینکه در قرآن کریم دارد که لا إِکْراه فِی الدِّینِ (سوره بقره، آیه 256). برای اینکه تحمیل عقاید نمیشود کرد... مبادا مبتلا به این خودخواهی عظیم باشید که منشا دیکتاتوری و منشا همه مفاسد است. اگر یک چیزی را دیدید که واقعا خلاف کردید، اعتراف کنید. این اعتراف، شما را در نظر ملتها بزرگ میکند؛ نه اینکه اعتراف به خطا شما را کوچک میکند. پایبند بودن به خطا، انسان را خیلی منحط میکند. انسان یک حرفی زده است و خطا گفته است؛ بعد که دید خطا گفته است، اگر پایبند به این خطا باشد و دنبال این باشد که این خطای خودش را به کرسی بنشاند، این همان دیکتاتوری بسیار فاسد است ولو در صورت غیر دیکتاتوری باشد، لکن دیکتاتوری است.» (صحیفه امام، ج 14، ص 92 تا ۹۳) آنچه در این یادداشت آمده صرفا اشارهای به کلیدواژه دیکتاتوری در کلام و سیره امام خمینی(ره) است.
منبع: etemadonline-646904