جستجو
رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > این خانم بازیگر هم از ایران رفت؟

این خانم بازیگر هم از ایران رفت؟

پست جدیدی که مارال فرجاد به تازگی در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده است و به نظر قصد مهاجرت کردن دارد.

 مارال فرجاد به تازگی در صفحه اینستاگرام خود متنی منتشر کرده است و به نظر قصد مهاجرت کردن دارد.

به گزارش برترین‌ها، مارال فرجاد در فضای مجازی نوشت: 

« (( دریا در غربت ))

نمی دونستم یه روزی میشه (( مارال در غربت))

من عاشق ایرانم .من عاشق مردم عصبی در خیابانم..من عاشق موتور های که لای میکشن در ترافیک ..من عاشق دعواهای تو خیابونم ..من عاشق بچه های فال فروشم …من عاشق دستفروش های توی مترو هستم که کلی چیزهای باحال دارن ( وقتی میگم عاشقم یعنی خودم میرم ازشون خرید میکنم، به جای اینکه جوراب از مغازه ۷۰ هزارتومن بخرم همون رو میخرم ۱۵ هزار تومن ) من عاشق ترافیک تو تهرانم ….من عاشق هرچی خوب و بده توی تهرانم…من عاشق مردمی هستم که می‌یان جلو تو خیابون به من میگن: شما مارال فرجادی ما خیلی دوستتون داریم …نمی‌دونن من هزار برابر دوستشون دارم…من انقدر عاشق مردمم هستم از وقتی اومدم بیشتر مترو‌سوار میشم تا مردم رو بیشتر ببینم ….اخ من دوسال و نیم نیستم، دلم برای تک تک تون تنگ شده….وقتی رفتم تازه فهمیدم چقدر عاشقتون بودم ….عاشق همه تون…….قبلا وقتی جای شلوغ بود، جای صف بود .ترافیک بود فحش میدادم. میگفتم چقدر بدبختیم …دستفروش میدیدم …بچه های فال فروش رو میدیدم. بچه های سر چهارراه رو میدیدم هم دلم می سوخت و هم عصبی می شدم …ولی الان می ببینمشون می خوام همشون بغل کنم …دوست داشتم تو جیب هام پر پول بود. پر لباس های خوشگل، پر عروسک میدادم بهشون …..این مریضی این رفتن از ایران باعث شد، بفهمم من عاشق شماها هستم…….برای همین وقتی کامنت می ذارین برام دوست دارم می شد جواب تک تک تون رو میدادم ….میگفتم فکر نکنین من فقط برای شما عزیزم ….شماها هزار برابر برای من عزیزید ،میدونید چرا چون من اصلا شماها رو ندیدم نمی شناسمتون …ولی همین که ایرانی هستید …من عاشقتونم…..اخ اخ اشک هام سرازیر شدن……

چون میخوام بگم من مجبورم باز برم…..اگه شما دلتون برای من تنگ نشه….ولی من دلم برای همه تون پر میکشه…خیلی دوستتون دارم…..دیگه نمی خوام اسمش رو ببرم .بقول (شهر موش ها) این اسمش رو نبر من هم زود تمام میشه .بر میگردم………

عکس هم برای سریال دریا در غربت هست…..

یک نوزادی که اول جنگ اسیر میشه در عراق …..و اونجا بزرگ میشه…….

صبح که داشتم فکر میکردم باز باید برگردم .گفتم مارال در غربت بعد یاد این عکسم افتادم :دریا در غربت.»

 

منبع: etemadonline-646742

برچسب ها
نسخه اصل مطلب