جستجو
رویداد ایران > استان ها > ویژه استان ها > زیستن در همسایگی ویروس ها

زیستن در همسایگی ویروس ها

زیستن در همسایگی ویروس ها
کافی است یک نفر حالشان را بپرسد، فرقی نمی کند حضوری باشد یا تلفنی؛ از این می گویند که به بیماران دل می بندند و وقتی آن ها از دنیا می روند قلبشان تکه تکه می شود، از این می گویند که هوای ابریِ دلشان لک زده برای روزهای عادی و با این حال، باوجود همۀ سختی ها، حاضر نشده اند با درخواست انتقال مرکز ریفرال کرونا به بیمارستانی دیگر، برای مدتی هم که شده به خودشان استراحت بدهند، تنها به این خاطر که نمی خواهند دیگر پرستاران، رنجی که آنها روزهای نخستِ مواجهه با این ویروس کشیده اند، بچشند. از امید هم می گویند، حسِ جادوییِ حیات بخشی که سرپایشان نگه داشته. آن ها پرستاران بیمارستان عیسی بن مریم اند.


 این روزها آنقدر تصاویر و فیلم‌های مختلف از بیمارستان‌های درگیر با کرونا و تلاش های بی وقفه کادر درمان، روحیه بالا و گاهی شادی‌ها و اندوه آن‌ها در کشور منتشر شده که بسیاری از اهالی رسانه را برای رفتن به این مراکز و روایت سوژه‌های ناب ترغیب می‌کند.
به گزارش ایسنا؛ با این وجود از مسئولان دانشگاه علوم پزشکی تا کادر بیمارستان، معتقدند حضور خبرنگاران و عکاسان در این شرایط در بیمارستان‌هایی که مرکز کرونا هستند به صلاح نیست و شاید حتی تجهیزات محافظت کننده هم نتواند جلوی این ویروس و سرایت بالای آن را بگیرد.
پس از پیگیری‌های بسیار، به احترام توصیه کسانی که این روزها بیش از هر کسی در رویارویی با ویروس کرونا تلاش کرده و صاحب تجربه‌اند، به گفت و گوی تلفنی با دو تن از کادر درمان بیمارستان عیسی بن مریم اصفهان که یکی از بیمارستان‌های خط مقدم مقابله با کرونا در اصفهان است، رضایت می‌دهم.
این دو روایت، از نخستین روزهایی که از شیوع ویروس کرونا با خبر شدند، تا فراز و نشیب‌های مبارزه با این ویروس و اشک‌ها و لبخندهایی است که با وجود خستگی، صمیمانه و به گرمی برایمان بازگو می‌کنند.

شیفت‌های فشرده و کابوس روزهای اول
خلاصه اینکه برخی همکارانمان در این شرایط و به خاطر فشار خانواده مجبور شدند استعفا دهند و این در حالی بود که یک‌سری از نیروها هم به خاطر بیماری که داشتند و نقص سیستم ایمنی و یا بارداری کنار گذاشته شدند. به همین خاطر مشکل کمبود نیرو پیدا کردیم و شیفت‌ نیروهای موجود فشرده شد. تا این که ۱۵ اسفندماه نیروهای کمکی آمدند، اما تا آن زمان کار در آی سی یو برایمان شبیه کابوس بود.
خانم شیروانی درباره بیمارانی که در آن روزها در بیمارستان عیسی بن مریم بستری می‌شدند هم می‌گوید: اعلام شده بود افراد کم سن و سال به ویروس کرونا مبتلا نمی‌شوند، درحالی که ما بیمار ۸-۷ ساله و ۳۲ ساله داشتیم! مریض با تنگی نفس می‌آمد، بعد علائم کمی بیشتر می‌شد و از روز سوم و چهارم غیرهوشیار می‌شد! یک هفته می‌گذشت و بیمار را احیا می‌کردیم اما گاهی در نهایت ناباوری فوت می‌کرد. واقعا وحشتناک بود...
بغض و گریه‌های کادر درمان برای بیماران
مسئول آی سی یو بیمارستان عیسی بن مریم به اینجای روایت که می‌رسد، بغض می کند. می‌گوید:  یک بیمار ۴۰ ساله در آی سی یو فوت کرد. این مریض ۴۰ ساله هیچ سابقه بیماری نداشت، فقط کارمند بانک بود و از آنجا به ویروس مبتلا شده بود، اما ترسیده بود و دیر به بیمارستان مراجعه کرده بود. وقتی آمد ریه‌اش خیلی درگیر شده بود، اما هوشیار بود و ما با او صحبت می‌کردیم. متأسفانه امروز بعد از دو ساعت احیا فوت کرد... همه کارکنان بیمارستان، کمک بهیار، پزشک و پرستار، همه در آی سی یو با صدای بلند گریه می‌کردیم. روحیه کارکنان بیمارستان به شدت تضعیف شده و با یک تلنگر به گریه می‌افتیم. خستگی روحی و جسمی کادر درمان این روزها قابل توصیف نیست.
از سختی شنیدن بعضی حرف‌ها تا قدردانی‌های امیدبخش
کار کردن با این لباس‌ها آنقدر سخت است که حد و حساب ندارد و به خاطر همین گاهی زیر این لباس‌ها و ماسک‌ها نفس کشیدن هم برایمان سخت می‌شود.
خوشبختانه الان فشار خانواده‌ها کمتر شده و کم کم راضی شده‌اند عزیزانشان برای نجات جان مردم به وظیفه‌شان عمل کنند. خاطرم هست روزهای اول برادرم من را کنار کشید و گفت من هر ماه خودم حقوقت را می‌دهم ولی دیگر بیمارستان نرو، اصلا چند ماه در خانه بمان، بعد می‌توانی در یک بیمارستان خصوصی کار پیدا کنی... یا چیزهای دیگری که به گوشمان می‌رسد؛ مثل اینکه می‌گویند شما را قرنطینه نکرده‌اند؟ چرا به خانه می‌روید؟ کاش پیش بچه‌ها و همسر و پدر مادرتان نروید! شنیدن این حرف‌ها برایمان خیلی سخت است...
ناراحتی را می‌توان از تغییر صدا پشت تلفن هم متوجه شد، برای همین باید قدردانی مردم از کادر درمان که این روزها فرصت زیادی برای دیدن و شنیدنش را ندارند برایش بازگو کنم.
صدای پشت تلفن دوباره جان می‌گیرد و می‌گوید: این‌ها ما را خوشحال می‌کند. هیچ شیفتی نیست که برای بیمارستان آبمیوه، شیر و قهوه، شکلات و خوراکی‌های بسته بندی شده نیاورند تا همکارانمان بتوانند راحت بخورند و سر کارشان برگردند. حتی هر روز برایمان در بیمارستان گل می‌آورند که باعث امیدواری و نیرو گرفتن ما می‌شود.
حالا دیگر همه ما متخصص کرونا شده‌ایم
در روزهای قبل خبری از قول رئیس دانشگاه علوم پزشکی اصفهان منتشر شد که کادر درمان بیمارستان عیسی بن مریم با تغییر مرکز کرونا از این بیمارستان موافقت نکرده و خواستار ادامه خدمت خود در جبهه مقابله با کرونا شده‌اند. خانم شیروانی با تأیید این خبر می‌گوید: بله همه ما نامه‌ای نوشتیم و گفتیم می‌خواهیم به خدمت خود در این جبهه ادامه دهیم.
درباره انگیزه کادر درمان بیمارستان عیسی بن مریم از این تصمیم توضیح می‌دهد: درست است که روزهای اول را خیلی سخت سپری کردیم، اما به مرور استرسمان کمتر شد و دیگر همه ما می‌دانیم که چطور از وسایل حفاظت فردی استفاده کنیم، چطور با فرد مبتلا به کرونا برخورد کنیم، چه کارهایی باید بکنیم تا بهتر شود. می‌خندد و می‌گوید: با اطلاعاتی که داریم حالا دیگر می‌توانم بگویم همه ما یک متخصص کرونا شده‌ایم.

خانم شیروانی که در ۱۲ سال سابقه کارش تجربه مشابه اپیدمی کرونا را نداشته می‌گوید: اولین بار است که با چنین بحرانی روبرو شده‌ایم. اصلا فرصت نکرده‌ام فکر کنم، ولی ایده خوبی است و شاید روزی بتوانم تجربیات این روزها را ثبت کنم.
او که در ایام عید نوروز امسال هیچ رفت و آمدی با اقوام و حتی پدر و مادرش نداشته، می‌گوید: در این روزها خانواده‌ام نگران من بودند، همینطور همسر و دخترم، اما از همه آن‌ها متشکرم که مثل همیشه حامی من بودند. همینطور از رئیس بیمارستان که همیشه در کنار کادر درمان است و به بخش‌های مختلف سر می‌زند، به صحبت‌های ما گوش می‌کند و خیلی از مواقع با صحبت‌هایش نیروها را آرام می‌کند.
خوشبختانه این روزها کمبود تجهیزات بهداشتی نداریم، البته روزهای اول کمبودهایی بود ولی خیلی سریع جبران شده، طوری که تا به حال یک بار هم نشده کادر درمان بدون تجهیزات بالای سر مریض بروند.
سختی روزهای اول، به تجربه این روزها تبدیل شد
فاطمه شاهسوندی مسئول اورژانس عیسی بن مریم، نیز روایت خود را از روزهای مقابله با کرونا در خط مقدم بیمارستان عیسی بن مریم، اینطور شروع می‌کند: تقریبا از اواخر بهمن ماه بود که به ما اعلام کردند بیمارستان ریفرال هستید و باید بیماران مشکوک به کرونا را بستری کنید. اولین بیماری به اورژانس آمد آقایی با حالت اضطراب و ناراحتی بود که خودش را روی تخت انداخت و گفت به من گفته‌اند تو کرونا داری و باید عیسی بن مریم بروی.
تقریبا ۲۲ بهمن ماه بود که این اتفاق افتاد. آن زمان هنوز اعلام قطعی نشده بود عیسی بن مریم بیمارستان ریفرال است، اما زمزمه‌هایش بود. خلاصه بیمار را بستری کردیم و لباس‌های حفاظت فردی پوشیدیم و به بیمار رسیدگی کردیم تا بهبود یافت و او را به بخش منتقل کردیم.
با شروع پذیرش مبتلایان به کرونا، بیمارستان عیسی بن مریم درمانگاه عفونی راه اندازی کرده که از متخصصان داخلی، عفونی و ریه تشکیل شده است و وقتی بیمار به اورژانس مراجعه می‌کند، اول توسط پزشک ویزیت می‌شود تا اگر به رسیدگی ویژه نیاز داشت خیلی زود به بخش منتقل شود. در بخش‌ها هم بیمار مشکوک به کرونا بستری می‌شود. دو بخش هم برای بیمارانی داریم که جواب تست کرونای آنها مثبت اعلام شده است.
به طور کلی در حال حاضر همه بخش‌های بیمارستان درگیر کرونا است. اوایل شروع اپیدمی، کادر درمان و نیروهای بیمارستان خیلی استرس داشتند، از طرفی خانواده‌هایشان هم نگران بودند و نمی‌دانستند باید چه کار کنند. حتی این که بخواهیم به لباس‌های حفاظت فردی عادت کنیم سخت بود، چون این لباس‌ها گرم  و پوشیدنشان در حین کار سخت است، خط ماسک و عینک هم روی بینی و صورت می‌ماند. همه این شرایط در روزهای اول سخت بود، اما الان همه عادت کرده‌ایم و هر بیماری مراجعه کند سریع و بدون استرس رسیدگی می کنیم.
خانم شاهسوندی درباره شیفت های کادر درمانی می‌گوید: وقتی اعلام شد بیمارستان ریفرال هستیم، برای اینکه پرسنل اذیت نشوند از خودشان نظر خواهی شد که می‌خواهند فشرده سر کار بیایند و بعد چند روز استراحت باشند، یا اینکه شیفت‌ها با فاصله باشد؟ پرسنل هم تمایل داشتند که شیفت‌هایشان با فاصله باشد. به هیچ کسی اضافه کاری داده نمی‌شود، مگر این که خود فرد بخواهد اضافه کاری کند، شیفت‌ها با فاصله است و سخت گیری نمی‌شود.
ما از ابتدای شیوع کرونا بودیم و تا آخر هستیم
وی با اشاره به اینکه نیروهای بیمارستان عیسی بن مریم قرار بود استراحتی داشته باشد، اما قبول نکردند و دوست داشتند به فعالیت خود ادامه دهند، می‌گوید: این ویروس هنوز ناشناخته است و فرد مبتلا اول با تنگی نفس و علائم تنفسی به بیمارستان مراجعه می‌کند. اوایل کار کادر درمان استرس داشتند، اما الان عادت کرده‌اند و وقتی می‌بینند بیماران با خدمات درمانی می‌توانند کرونا را شکست داده و بهبود یابند، تمایلشان برای ادامه خدمت به بیماران بیشتر می‌شود. به خاطر همین بود که همه یک نامه نوشتیم و مخالفت خودمان را با تغیر بیمارستان ریفرال اعلام کردیم و گفتیم ما از ابتدای شیوع کرونا بودیم و تا پایان شکست کرونا هستیم و به کار خود ادامه می‌دهیم.

البته بیمارستان مکانی را درنظر گرفته که اگر کسی نتوانست به منزل برود در آنجا استراحت کند، اما خانواده‌هایمان چندان موافق نیستند، چون  این شرایط به اندازه کافی سخت هست و اگر بخواهیم از آن‌ها دور باشیم سخت‌تر می شود. چند نفر از همکارانم بچه‌هایشان را پیش خانواده‌هایشان فرستاده‌اند و یا چند نفری یک آپارتمان جداگانه اجاره کرده‌اند که به منزل نروند و ناقل ویروس به اعضای خانواده‌شان نباشند.
تحویل سال در کنار مبتلایان کرونا در بیمارستان
با این حال بیشتر کارکنان بیمارستان عیسی بن مریم همچنان با انرژی و با روحیه قوی مشغول خدمت به بیماران هستند. خانم شاهسوندی اضافه می‌کند: هر سال در ایام نوروز سفره هفت سین در بیمارستان می‌چیدیم. امسال روز ۲۸ اسفند خبری از هفت سین نبود، گفتم امسال هم چیزی تغییر نکرده و باید مثل سال‌های قبل، سال را تحویل کنیم، همه دور هم جمع شدیم و بیماران را هم آوردیم و کنار هفت سین با آن‌ها عکس گرفتیم.
۱۰ سال است که مشغول فعالیت در این حرفه هستم. اگرچه قبلا تجربه مشابهی از این وضعیت نداشتم، اما به نظرم این دوره هم می‌گذرد و امیدوارم با همکاری بیشتر مردم بتوانیم هرچه زودتر کرونا را شکست بدهیم.
توصیه مسئول اورژانس عیسی بن مریم این است که مردم تا جایی که می‌توانند در خانه‌هایشان بمانند و می گویند: ما شعار امسال را سال دوری و سلامتی گذاشتیم.
همین که مردم کمک کنند و در منزل بمانند تا زنجیره انتقال این ویروس قطع شود، بزرگترین کمک به کادر درمانی است. امیدواریم هرچه زودتر کرونا را شکست دهیم و به روال روزهای قبل برگردیم که خیلی دل‌مان برای آن روزها تنگ شده است.
برچسب ها
نسخه اصل مطلب