جستجو
رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > رمزگشایی از یک سند

رمزگشایی از یک سند

مهدی بیگدلی ـ سندپژوه و مدرس تاریخ ـ با رمزگشایی از کتاب عهد حُسام (سفرنامه لرستان و خوزستان) به قلم محمود میرزا قاجار، نتیجه پژوهش و تحقیق میدانی در جست‌وجوی روایت «جانکی قطعه بهشت؛ توصیف سرزمین و جاذبه‌های جانکی» را به رشته تحریر درآورده است.

یک سندپژوه و مدرس تاریخ در جست‌وجوی «تعیین حد شوشتر و جانکی؛ نمونه‌ای نادر از تعیین مرز بر مبنای اسب تازی»، به بررسی سفرنامه قاجاری «عهد حُسام» پرداخته است.

مهدی بیگدلی ـ سندپژوه و مدرس تاریخ ـ با رمزگشایی از کتاب عهد حُسام (سفرنامه لرستان و خوزستان) به قلم محمود میرزا قاجار، نتیجه پژوهش و تحقیق میدانی در جست‌وجوی روایت «جانکی قطعه بهشت؛ توصیف سرزمین و جاذبه‌های جانکی» را به رشته تحریر درآورده و در اختیار ایسنا قرار داده است.

در این پژوهش آمده است: «هنگامی که کتاب آگاهی‌بخش و خاطرات‌گونه سفرنامه عهد حسام نوشته ادیب و شاعر ایرانی محمود میرزا قاجار، فرزند فتحعلی شاه تألیف سال ۱۲۴۵ هجری قمری (که توسط استاد ایرج افشار تصحیح و  در سال ۱۳۹۰ هجری شمسی از سوی انتشارات میراث مکتوب چاپ و منتشر شد) را خواندم، نکات دلپذیر و ظریفی مربوط به خوزستان و جانکی در آن یافتم، که مرا بر آن داشت برای حصول اطمینان از دقائق عنوان‌شده در این کتاب، در پی مشاهده تصویر یا اصل نسخه خطی به جست‌وجو بپردازم، اما در طول چند سال پیگیری من بی‌نتیجه ماند.

در مهرماه امسال، اما با پیگیری پژوهشگر  نکته‌سنج  «فیروزه محسنی» به تصویر نسخه خطی دسترسی پیدا کردم. مشخص شد شماره معرفی نسخه در مقدمه کتاب چاپ‌شده با شماره تصویر نسخه موجود در کتابخانه دانشگاه تهران مغایرت داشت و همین یکی نبودن نشانی، دسترسی را دشوار کرده بود.

با مشاهده متن مربوط در تصویر نسخه عهد حسام، تردیدی برجای نماند که آنچه در مورد منطقه «جانکی» و دیگر مناطق خوزستان در نسخه چاپی مطالعه شد با متن نسخه اصلی مطابقت دارد. در برگ ۱۷۳ نسخه تصویری سفرنامه عهد حُسام در مورد چگونگی تعیین مرز شوشتر و جانکی آمده است: «در دو فرسنگی شهر به سدّی رسیدیم که از کوهی به کوهی بود و ۱۰ فرسنگ طول او بود.

معلوم شد این سدّ را ملوک فارس کشیده‌اند، به آن جهت که سابقاً در میان حاکم جانکی و شوشتر در حدود حرف بود. پادشاه فارس امر کرد که دو روزه خواب هر دو را گرفتند. این از جانکی و آن از شوشتر، در ساعتی مشخّص معیّن هر دو را از راه بخصوصی روانه (کردند تا) هر جا به هم رسیدند آن حدّ ملک باشد. حاکم شوشتر به جایی که الان به «تخت غیرتان» مشهور است، رسیده بی‌تاب و به خواب شد.

حاکم جانکی تاخت تا به او رسید. آن سدّ حدّ شد. بسته‌اند که حدّ باشد در این دو ولایت. مِن‌بعد به فاصلۀ یک میدان ازو گذشته چاهی است، به «چاه مصلّی» موسوم. اهل خیری او را از سنگ بریده چهل پله دارد تا به آب برسد. آب در آن نواحی نیست بجز آن. چون بارگاه مردم است (که آداب) تطهیر و صلوه به عمل می‌آورند او را مصلّی نام کردند...»

اما این همه ماجرا نبود؛ چرا که تفحص برای  یافتن مکان‌های  مورد اشاره در روایتی از متن نسخه، مرتبط با تعیین حدود شوشتر و جانکی از زمان مشاهده و مطالعه نسخه چاپی آغاز شده بود که تا پاییز امسال ادامه یافت. افزون بر اینکه دغدغه یافتن مکان مورد اشاره، اولویت پژوهشگر بود، تبیین و تحلیل محتوای داده‌های مرتبط در متن کتاب محمود میرزا قاجار برای درک بهتر روایت ضرورت یافت. از همین‌رو دو پرسش برای این پژوهش مطرح شد:

۱ ـ آیا سنجش محتوای روایت مورد بحث با مشاهدات عینی کنونی موجود در منطقه مطابقت دارد؟

۲  ـ آیا راستی‌آزمایی محتوای مندرج در متن روایت با منابع تاریخی مرتبط با مناطق مورد بحث صحت و پذیرش روایت را به لحاظ تحقق عینی و واقع‌گرایی تأیید می‌کند؟

مهدی بیگدلی، سندپژوه و مدرس تاریخ در ادامه اشاره‌ای به کتاب عهد حسام و دیگر جزئیات این پژوهش دارد که به این شرح است: «نویسنده متن محمود میرزا قاجار در سال ۱۲۴۵ هجری قمری حدود ۲۰۰ سال پیش در منطقه مورد اشاره حضور یافت و در ارتباط میدانی با مردم آن سامان روایت و نقلی را که از پیشینیان به مُطلعین آن عصر انتقال یافته بود ثبت و ضبط کرد؛ روایتی خاص و شاید بی‌نظیر در جغرافیای تاریخی که به نظر می‌رسد انتقال‌دهندگان با بهره‌گرفتن از تخیل و آمیختن آن با واقعیت در پی توجیه مناسبات سیاسی و اجتماعی پدیدآمده بر اساس قدرت و شرایط اجتماعی و سیاسی روزگار خود  بودند.

نحوه بیان و ظاهر روایت شاید در نخستین برداشت، خواننده و مخاطب را به یاد داستان آرش کمانگیر اندازد، از همین‌رو وجه اسطوره‌ای (حماسی) و قصه‌گونه روایت نمایان است. با این تفاوت که در داستان آرش کمانگیر عمل غیرواقعی و خارج از توانایی قهرمان داستان به وضوح قابل درک است، اما محتوای روایت «تحدید حدود جانکی و شوشتر» اگرچه نامرسوم و نادر است، اما غیرعادی نیست. گرچه مصحح کتاب استاد «ایرج افشار» در یادداشتی که به عنوان مقدمه کتاب چاپی نگاشته‌اند در یک نگرش کلی نسبت به وجه تسمیه‌های عنوان‌شده توسط نویسنده، رویکردی نقادانه دارند.

از سوی دیگر ابهام عنصر زمان که در مطالعات تاریخی ضروری و از اهمیت فراوانی برخوردار است جای این پرسش را باقی می‌گذارد، که در چه زمانی این واقعه رخ داد؟

عبارت «پادشاه فارس» نیز به تنهایی نمی‌تواند دلالتی بر یکی از  دوره‌های تاریخی مانند ساسانیان باشد؛ چرا که میان پادشاهی ساسانیان تا زمان نقل روایت بیش از  ۱۲ قرن یا ۱۲۰۰ سال  فاصله زمانی است. مگر آنکه این احتمال را بدهیم نویسنده روایت عنوان «پادشاه فارس» را با عبارت دیگری که از آگاهان محلی شنیده است، تغییر داده باشد.

در دیگر منابع و متون تاریخی دوره افشار، زند و قاجار و سفرنامه‌های سیاحان اروپایی، مانند سفرنامه لرستان و خوزستان بارون دبُد روسی، نوشته‌های هنری لایارد انگلیسی،  نیز به جانکی و شوشتر اشاره شده، اما به جز اشاره بارون دبد روسی در سفرنامه خود که گزارشی از طی مسیر جانکی به شوشتر به دست می‌دهد، سایر منابع در زمینه مرز دو منطقه مطلبی عنوان نکرده‌اند. لازم به توضیح است بارون دبد با وجود اینکه به نام پرچستان شوشتر اشاره می‌کند، اما محدوده مرزی جانکی با شوشتر را پیش از ورود به این منطقه و در هنگام طی مسیر «بتوند» عنوان می‌کند.  

شوشتر و جانکی هر دو از مناطق دارای اهمیت جنوب غرب ایران در دوره‌های تاریخی هستند. شوشتر به دلیل مدنیت برجسته و بهره‌مندی از ساختارهای سیاسی، اقتصادی پیشرفته‌تر و  قشربندی بر اساس حرفه‌ها و مشاغل و وجود کانون‌های علمی و شهر آئینی شهرت بیشتری در متون و منابع تاریخی و ادبی داشت.

تصور می‌رود جانکی به دلیل بهره‌مندی از چشم‌اندازهای طبیعی و ظرفیت‌های  جغرافیایی، داشتن مراتع و نیروی انسانی فعال و پرتحرک و همین‌طور دور بودن از مراکز قدرت و غلبه فرهنگ شفاهی بیشتر در حفظ سُنن  کهن ایرانی اهمیت دارد.

رقابت‌های سیاسی و عواملی مانند منافع حاکمان، اخذ مالیات بیشتر، سهولتِ در اداره، یا کشمکش‌های اجتماعی برای بهره‌بردن از مراتع طبیعی، زمین‌های حاصلخیز و دیگر عوامل اقتصادی مانند دسترسی آسان‌تر به بازار و مراکز تجاری از زمینه‌های جابه‌جایی مرزها در طول دوره‌های تاریخی بود، اما نباید از نظر دور داشت که مؤلفه‌های هویت‌سازی مانند آئین‌ها، آداب و رسوم، زبان و گویش مردمان و گروه‌های اجتماعی را به‌هم پیوند می‌دهد و تحدید حدود بیشتر کارکرد سیاسی داشته است.

مرزهای فرهنگی در بیشتر مواقع فراتر از حدود و ثغور معین پ‌شده هستند، همچنان که مرزهای فرهنگی ایران کنونی بسیار فراتر از مرزهای سیاسی هستند.

در دوران پیشامدرن، مرز معنا و کارکرد امروزین را نداشت و بیشتر از پدیده‌های طبیعی مانند کوه، رود، انبوه درختان، دره، یا برای نمونه مورد بحث (سد یا بند) برای تحدید حدود استفاده می‌شد و جوامع سنتی برای اینکه بتوانند هویت خود را تعریف کنند نیاز داشتند میان خود و دیگری و یا مکان و سرزمین محل زیست خود با دیگری مرز ایجاد کنند و احساس هویت جمعی و منافع جمعی در تحدید حدود نقش داشت.

آن‌طور که مطلعین محلی نقل می‌کنند و چند مورد هم در منطقه قابل مشاهده بود آب‌انبارهایی در این مسیر احداث شد که آب اهالی و کاروان‌ها و قافله‌ها را تأمین می‌کند. درباره ارقام مورد اشاره در متن مانند چهل پله داشتن چاه مصلی و ده فرسنگ طول سد (بند)،  می‌توانند نشانه کثرت باشند؛ چرا که در تاریخ‌نگاری گذشته و سنتی ایران، ارقام و اعداد در بسیاری از روایات کهن نشانه کثرت بودند نه واقعیت.

اینکه تازش حاکم جانکی از کدام نقطه جانکی بود نیز ناروشن است، بنا به منابع موجود و همچنان که اشاره شد جانکی گستره وسیعی از لردگان در چهارمحال و بختیاری کنونی تا نزدیکی رامهرمز و شوشتر در خوزستان را در بر می‌گرفت، اما این که حاکم جانکی مورد اشاره از کدام نقطه جانکی حرکت کرد که حاکم  شوشتر بیدار نشد معلوم نیست.

آیا می‌توان فرضیه دیگری مطرح کرد که این همه تحرک و زحمت حاکم  جانکی در مقایسه با آسایش حاکم شوشتر ناچیز و بی‌ثمر بود؛ چرا که غالب محدوده حاصلخیز و شهر (با همه عناصر اصلی لازم و شناخته شده برای شهرهای اسلامی) را در دست و مالکیت داشتند.

درباره کارکردهای سد (بند) در متن مورد بحث، به جای واژه «بند»، حصار، بارو یا دیوار از سد استفاده شد، اما در میان اهالی منطقه به بند موسوم است. استفاده از عنوان سد برای چنین استحکاماتی در جاهای دیگر ایران نیز قابل مشاهده است.

می‌دانیم که دیوار در ادبیات نشانگر قدرت بود و غالباً برای محصور کردن، ایجاد امنیت و حفاظت مورد استفاده قرار می‌گرفت، اما به جز این موارد و به‌ویژه در ارتباط با تفسیری که از متن حاصل می‌شود کارکردهای دیگری نیز می‌تواند داشته باشد مانند محدودیت، قدرت، جدایی و جدایی‌گزینی.

درباره حفاظت از مرز یا محیط یا کارکردهای دفاعی نیز گفته می‌شود برخی از قسمت‌های دیوار تا نزدیک دو متر ارتفاع دارد و این فرضیه را که دارای کارکرد دفاعی بود، تقویت می‌کند. در میان جوامع سنتی محصور کردن می‌توانست نماد مالکیت هم باشد و محصور کردن علاوه‌بر جدایی‌گزینی و تعیین قلمرو نشانه مالکیت هم بود.

این بند کهن که بخشی از آن در نزد اهالی به بند علی مُرده موسوم است قدمتی دیرینه داشته باشد، این بند می‌توانست فارغ از کارکرد سرحدگزاری کارکرد دفاعی، سیاسی هم داشته باشد و در منازعات و کشمکش‌های محلی نقش حفاظ را ایفا می‌کرد. وجود استحکامات دفاعی در نزدیکی شهر و در ارتفاعات مشرف به شهرها امری غیرعادی نبود  .

نتیجه‌گیری اینکه محتوای روایت مورد بحث از این منظر مهم است که نمونه‌ای نادر از حدگزاری را بیان می‌کند و اینکه ذهنیت مردم تا چه اندازه به حدود و ثغور و هویت‌بخشی از طریق جداگزینی می‌پرداخت. از سوی دیگر با فرض پذیرش وجود رگه‌هایی از واقعیت در این روایت می‌توان چنین تصور کرد که مردم عادی نسبت به کنش‌ها و رفتارهای سیاسی تصمیم‌سازان در محل خود بی‌تفاوت نبودند و با آمیختن ویژگی‌های رفتاری با تخیل و فراتر از واقعیت عینی مطلق تصمیم‌های حاکمان منطقه را مورد ارزیابی قرار می‌دادند تا آیندگان نسبت به اقدامات خود با تأمل جدی‌تری تصمیم‌سازی کنند.

ضمن این‌که کارکردهای هویتی و دفاعی یا امنیتی، استحکامات و «سد» یا بند مورد بحث را نباید نادیده گرفت، اما اینکه چرا این گونه مرزگذاری در ارتفاع و بالادست شوشتر انجام پذیرفت، نه در بخش‌های دشت، که به دلیل اهمیت مناطق استراتژیک، مراتع، اهمیت کوه‌ها و ارتفاعات و وجود راه اصلی و شاید استقرار یک قبیله و گروه از مردمان که افزون بر مناسبات اجتماعی در مناسبات سیاسی برای پاسداری یا راهداری و حفاظت از حدود یا بهتر بگوییم استقرار در کنار استحکامات نیز بود.

منبع: ایسنا

منبع: faradeed-168793

برچسب ها
نسخه اصل مطلب