رازی از سریال آوای باران که کسی نمی داند !
صداوسیما طبق روال همیشه و اصرار بر ادامه روندی که منتقدان جدی هم دارد سعی میکند کنداکتور خالی خود را با پخش مجدد سریالهایی از جمله افسانه جومونگ، یوسف پیامبر، دردسرهای عظیم، روزگار جوانی و... پر کند و در جدیدترین شاهکار خود به بازپخش سریال «آوای باران» روی آورده است تا بلکه بتواند دایره محدود مخاطبان خود را گسترده کند!
چند روزی است شبکه آیفیلم، دوباره سریال آوای باران را روی آنتن برده است. «آوای باران» ساخته حسین سهیلیزاده با مضمون کودکان کار و تکدیگری این روزها از شبکه آیفیلم در حال بازپخش است.
*این سریال تلویزیونی که در سال ۱۳۹۲ و همزمان با ریاست عزتالله ضرغامی در سازمان صداوسیما تولید شد، در امتداد آثار دیگر حسین سهیلیزاده از جمله «دلنوازان» و «فاصلهها» قرار میگیرد. هر دوی این سریالها حول محور ماجراهای عاشقانه سعی کردند به معضلات اجتماعی بپردازند.
*داستان «آوای باران» داستان جدایی یک پدر و دختر است؛ پدری ثروتمند به نام طه ریاحی (با بازیگری حمیدرضا پگاه) که با جاسازی مواد مخدر در وسایلش، در کشور دیگر برایش پاپوش دوخته میشود و به زندان میافتد و دخترش باران (آزاده زارعی) که به دست نادر (سام درخشانی) سپرده میشود که از قضا قصد بالا کشیدن اموال پدر و دختر را دارد. در کشاکش نادر و همسرش (الهام چرخنده در نقش زیور) با باران، این دختر به دست یک باند تکدیگر میافتد و همانجا بزرگ میشود تا آنکه در بزرگسالیاش، پدر بازمیگردد و او را پیدا میکند. این جستوجو البته بهسادگی اتفاق نمیافتد چراکه نادر سعی میکند دختر خودش، بیتا (نیلوفر پارسا) را بهجای باران جا بزند تا طه متوجه خیانت نادر و خانوادهاش نشود. از طرفی پسر نادر (بهنام فرید با بازی سیاوش خیرابی) که فرد مثبتی است، عاشق باران است و در یافتن باران به طه کمک میکند.
طه ریاحی که فردی ثروتمند و دارای جایگاه اجتماعی معرفی میشود، مطلقاً هیچ خانوادهای جز خواهرزادهاش ندارد که دخترش را به او بسپارد! در میان تمام بستگان و نزدیکان باران تنها میدانیم مادرش فوت شده که این هم لطفی از الطاف سازنده به مخاطب بوده است!
در همین پازل معیوب، خانوادهی دیگری بهعنوان دوست خانوادگی نزدیک باران و طه معرفی میشود (که بازیگرانش از جمله امیر دژاکام و سپیده خداوردی با نسبت خواهر و برادری در سریال بودند)، اما این خانواده بدون دلیل منطقی و روشن در تمام مدت بیست سال از باران بیخبر میمانند تا داستان در همان مسیری که تولیدکننده میخواسته پیش برود.
سازندگان اثر در این گره خاص، تلاشهایی برای توجیهِ آن کردند؛ چراکه پس از بازگشت طه و دیدار با دوست صمیمی و خانوادهاش، دیالوگهایی از جانب دوستان در توضیح علت بیخبری آنها از باران بیان میشود که خوب است، اما یک مشکل کوچک دارد: اینکه اصلاً قانعکننده نیست! به عبارتی آن حد از صمیمیت، احساس مسئولیت و انسانیتی که از دوست طه و خانوادهاش بازنمایی میشود با چند دیالوگ سطحی که دست و پا میزند توجیهی برای نقص قصه بیابد، نمیتواند نسبت منطقی برقرار کند.
*اما همهی اینها را بگذاریم کنار برای بزرگترین غافلگیری این سریال: فرزندی که با یک خال جابهجا شد! ماجرا از این قرار است که نادر تنها با گذاشتن یک خال روی گونهی دخترش، او را بهجای باران به طه معرفی میکند و آب از آب تکان نمیخورد. چطور ممکن است یک پدر هیچ شناختی از دخترش بهجز یک خالِ روی گونه نداشته باشد؟! هیچ شباهت و نشانهای در او نیست مگر یک خال بر روی صورت. بعد اینکه چطور طه در طی بیست سال هیچ نوع ارتباطی با هیچ فردی بیرون از زندان نگرفته و عکس و شرح حالی از دخترش نداشته است؟ چه خوب بود اگر پدیدآورندگان قصه، فرق یک زندانی در زندان رسمی یک کشور را با اسیران دزدان دریایی مشخص میکردند!
در سریال تلویزیونی «آوای باران» تلاش شده تا شخصیتها خاکستری پردازش شوند، اما تلاشی مذبوحانه است. در یک نگاه کلی شخصیتها بهراحتی به دو دستهی سیاه و سفید قابل تفکیک هستند؛ بیننده بهندرت برای دستهبندی آنها دچار تردید میشود. در بعضی از شخصیتپردازیها آنقدر اغراق صورت گرفته که کاراکترها به موجوداتی ماورای ماده تبدیل میشوند؛ آن هم در سریالی تلویزیونی در ژانر اجتماعی با دغدغهی پرداختن به مسائل اجتماعی مردمی که درگیر این مسائل هستند. ما در این اثر یا با افرادی سروکار داریم که از فرط خوبی به قدیس میمانند، یا از فرط شیطانصفتی به سادهترین شکل قابل شناسایی و قضاوت هستند.
* در مجموع سریال تلویزیونی «آوای باران»، سریالی تکخطی با کاراکترهای غیرپیچیده و پایانبندیِ کلیشهای و از پیش مشخص است؛ اثر در طول قصه به جای گرهافکنی و گرهگشاییهای منطقی، از تعلیقهای مصنوعی برای کشدادن ماجرا استفاده میکند در واقع سهیلیزاده بهخوبی توانست با تولید یک اثر پر از نقص و ابهام حول تعلیقهای هجران و جذابیتهای عاشقانه، توجه اندک بینندههای سریالهای تلویزیونی را جلب کند!
واکنش کاربران شبکههای به بازپخش سریال «آوای باران»:
* کاربری به نام صالح نوشت: برای شکنجهی روح خود میتونید از بازپخش سریال آوای باران کمک بگیرید!
* مهین دیگر فعال مجازی میگوید: درحالیکه همتون جدیدترین سریالهای دنیا رو بدون زیرنویس میبینین، من و مامانم شبا میشینیم آوای باران و با دقت بیشتری میبینیم. هه ما مثل هم نیستیم!
* محمد، اما با کنایه درباره بازپخش این سریال نوشت: این غصهای که مادربزرگم برای باران توی سریال آوای باران میخوره برای بچههای خودش نخورد!
* میلاد هم با بازپخش «آوای باران» اینگونه شوخی کرد: سلامت روانمو با پخش دوباره سریال آوای باران به طور کامل از دست دادم!
* اکانت توئیتری «پزشک وظیفه» هم نوشت: واقعا برنامههای صداوسیما جذاب شدن! شبکه تماشا جومونگ میزاره، Ifilm هم اوای باران! کاشکی لااقل خانه به دوش و متهم گریخت و تاجر پوسان هم پخش کنه!
* هلیا هم با کنایه درباره بازپخش این سریال گفت: مادرش میگه چرا داری سریال میبینی مگه امتحان اجتماعی نداری؟ میگه مامان اینام همش درسه آوای باران اجتماعیه و جومونگ جغرافیاست فقط قیافه مامانش:))
منبع: رکنا
منبع: faradeed-168795