شکستن ذهنیت غالب
نشست پژوهشی «موزههای تاریخی و هنر معاصر» در روز چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۲ در تالار هنر و زندگی کتابخانه و موزه ملی ملک برگزار شد. در این نشست که به مناسبت برپایی رویداد نمایشگاهی جناس موزهای و همزمان با هفته پژوهش برگزار شد، گروهی از صاحبنظران و پژوهشگران حوزههای مطالعات موزه و پژوهش هنر به ابراز نظر و بررسی چرایی و اهمیت ارائه آثار هنری معاصر در فضای موزههای مرتبط با پدیدههای تاریخی پرداختند. در رویداد جناس موزهای، تعدادی از آثار هنری هنرمند جوان، خانم مریم عابدی که با الهام از فضا و آثار گنجینه ملک خلق و اجرا شدهاند به نمایش درآمد.
در ابتدای نشست، به معرفی نمونههای نمایش آثار هنری مدرن در فضاهای نمایشگاهی موزههای جهان پرداخته شد و درباره تاریخچه همنشینی و زمینههای ظهور و بروز چنین پدیدارهایی گفتوگوهایی صورت گرفت. از مشهورترین نمونهها میتوان به ورودی هرمی موزه لوور پاریس اشاره کرد. همچنین سقف مدرن موزه بزرگ بریتانیا به عنوان یکی از کشورهایی که در محافظهکاری در ارائه آثار موزهای بسیار شهرت دارد قابل توجه بوده و نشاندهنده این است که چنین اقدامهایی در جهان امروز تا اندازه زیادی مورد پذیرش قرار گرفته است. جز فعالیتهای در حوزه معماری و موزهآرایی، رویدادهایی مانند ارائه و اجرای آثار موسیقی، پرفورمنسها، نمایشهای صحنهای، آثار گرافیکی و مستند سینمایی و بسیاری از این قبیل نمونههای فعالیتهای هنری، جای خود را در موزههای جهان و تا اندازهای در ایران باز کردهاند.
از نکاتی که در این ارتباط مورد توجه قرار میگیرد، موضوع «تقدسزدایی از موزهها و آثار تاریخی و موزهای» است. هر موزه با توجه به دو رویکرد اندیشه و هدف شکلگیری آن موزه و همچنین سیاستگذاری و اراده دستاندرکاران آن به عنوان کالبد اصلی، مشخص خواهد کرد که آیا قصد دارد با توجه به شناخت و نگرشهای موجود در دنیای جدید به این تقدسزدایی دست بزند یا خیر؟ به نظر میرسد تقریبا دیگر دوران اینکه موزهها به صورت معابدی در نظر گرفته میشدند که شیء تاریخی را در قالب یک پدیده مقدس نگهداری و عرضه میکردند سرآمده است. بهکارگیری روشهای جدید مانند بهنمایشدرآوردن آثار هنری مدرن در فضای موزه تا اندازه زیادی این توانایی را دارد تا ذهنیت غالب پیشین را در هم بشکند.
آنچه از دههها پیش تا امروز بسیاری از موزهها در پی آن بودهاند، دعوت مخاطبان و بازدیدکنندگان به نوعی مشارکت و کنشگری جمعی بوده است که این را با استفاده از ابزارها و رویدادهای تازه، چه در قالب طراحی و معماری موزه و چه در شکل برنامههای گوناگون و بهکاربردن ابزارهای فناورانه و روشهای نوآورانه برنامهریزی میکنند. نمونه این اتفاق را میتوان در موزه مردمشناسی وین دید که دیدارکنندگان پس از خستگی و انباشتگی ذهنی در گذر از ویترینهای زیاد و بمباران اطلاعاتی، در بخش ویژه مهاجرت ناگاه تنها با حجمی از نمایشگرها مواجه میشوند که تصاویری عرضه میکنند و این فضا کاملا متفاوت از فضاهای پیشین است.
در بخشی دیگر از نشست، به کارکردهای نوین موزهها پرداخته و مقایسهای با رویکردهای گذشته صورت پذیرفت. همواره یکی از مهمترین کارکردهای موزهها بهویژه موزههای تاریخی، توجه آنها به مقوله «هویتسازی» بوده است؛ این هویتها ممکن است هویتهایی قومی، ملی، خانوادگی، شغلی یا مواردی از این دست باشند. چنانچه از شواهد پیداست، این ویژگی و رویکرد در روزگار کنونی به شدت دچار گسست و آسیب شده است. نسلهای جدید مخاطبان موزهها چندان توجهی به سویههای هویتی مرسوم ندارند و به این ترتیب پروژه هویتسازی و هویتباوری - از جمله به کمک موزهها و با دستافزاری آنها- هم با اختلالی جدی مواجه شده است.
امروزه موزهها در حال تبدیلشدن به مفهوم «برند» هستند؛ به تعبیری موزهها امروز در حال تغییر جایگاه از نهاد و امری فرهنگی به موضوع و امری تجاریسازیشده هستند. اکنون وقتی به مفهوم موزه اشاره میشود، ناگزیر تمام ذهنها به سمت موزه لوور سوق مییابد؛ این اثر برندسازی در آن موزه ویژه است. این درمورد آثار هنری هم صدق میکند چنانچه نخستین تصویر شکلگرفته از یک تابلوی نقاشی در تصور عموم مردم، تابلوی لبخند ژکوند (مونالیزا) اثر داوینچی است. وقتی مکانی مانند موزه جایگاه برند پیدا میکند، آنگاه نیازمند قصه و روایت میشود. در کنار این و برای دستیابی به اهداف گوناگون برند، اندکاندک فیلمها، کتابها، آثار هنری تجسمی و نمایشی، آثار موسیقایی و بسیاری پدیدههای هنری و فرهنگی و اقتصادی دیگر ساخته و پرداخته میشوند.
در اینجا موضوع امر خلاق مطرح میشود. پیونددادن دو امر نامرتبط و نامتجانس در شکل یا ساختار و زمینه به نحوی که مخاطبان و دیگران آن را باور کرده و بپذیرند، به تعبیری به ظهور پدیده خلاق منجر میشود. کنار هم قرارگرفتن اثر هنری مدرن و معاصر در کنار آثار تاریخی و موزهای دقیقا به شکلگیری چنین پدیدارهایی منجر میشود که شاید برای بسیاری امری ناگوار باشد که گاه موجب پسزدن مکان، اثر یا رویداد میشود و به هر حال اسبابی کارآمد برای جلب توجهها، درگیری بحثها و تولید اخبار است. در نشست موزههای تاریخی و هنر معاصر، آقایان سجاد باغبان ماهر (استاد دانشگاه)، سعید باباوند (هنرمند تجسمی و منتقد هنری)، سارا کریمان (نویسنده و پژوهشگر حوزه مطالعات موزه)، کیانوش معتقدی (پژوهشگر هنر ایران) به همراه خانم مریم عابدی به گفتوگو و تبادل نظر پرداختند.
منبع: sharghdaily-911373