کشف راز تجاوزهای سریالی خواننده پاپ
پسر جوانی که با فریب زنان و دختران در فضای مجازی آنها را به خانه خود میکشاند و پس از تجاوز و تهیه فیلم سیاه، دست به اخاذی میزد. این پسر جوان که چند آلبوم نیز وارد بازار کرده است، اکنون در حالی سعی میکند جرمش را انکار کند که تعداد شاکیانش رو به افزایش است؛ خوانندهای که یک صفحه و بیوگرافی جعلی نیز در سایت ویکیصدا برای خود تهیه کرده بود و با این صفحه قربانیانش را فریب میداد. پرونده او حالا در پلیس آگاهی پایتخت تحت بررسی است.
این پرونده جنجالی با شکایت نخستین شاکی پیش روی پلیس قرار گرفت. شاکی زنی جوان بود که راز تجاوزهای سریالی خواننده پاپ را فاش کرد. وی درباره جزییات ماجرا به پلیس گفت: «در شبکه اجتماعی اسکوت (scoot) با پسر جوانی به نام سعید آشنا شدم. او ادعا کرد که خوانندهای سرشناس است و در زمینه آهنگسازی نیز فعالیت زیادی دارد. او همچنین مدعی شد که آثار هنریاش در سایتهای مختلف وجود دارد. من و سعید با هم صحبت میکردیم و در این بین نیز او فیلمها و عکسهایی که با برخی از بازیگران و خوانندگان سرشناس گرفته بود را برایم فرستاد و مدعی شد که به من علاقهمند شده و قصد دارد با من ازدواج کند. سعید حتی به من گفت که به برنامه تلویزیونی با مجریگری یکی از بازیگران مطرح و سرشناس نیز دعوت شده و در ادامه برای من بارها پیامکهایی ارسال میشد با این مضمون که سعید برنامه اجرای کنسرت دارد. ارتباط ما بیشتر شد و تقریبا هر روز با هم صحبت میکردیم تا اینکه به بهانه ازدواج و علاقه بیش از حد به من، خواست تا همدیگر را ملاقات کنیم. زمانی که به اصرار سعید با هم قرار ملاقات گذاشتیم، او به این بهانه که فردی معروف است و نمیتواند در انظار عمومی با یک دختر ظاهر شود و حتی ممکن است ممنوعالفعالیت شود، مرا راضی کرد تا به خانه شخصیاش در منطقه دربند بروم. حتی وعده داد که در این ملاقات مرا به تعدادی از هنرمندان برای تهیه شغلی مناسب در دنیای هنر معرفی خواهد کرد. در حالی که بشدت به او اعتماد پیدا کرده بودم، روز ٢٦ خردادماه، سعید برای من یک خودرو دربست فرستاد و من به خانه او در منطقه دربند رفتم. در ابتدای ورود به خانه، سعید فردی بسیار محترم به نظر میرسید. پس از صحبتهای اولیه، سعید تعدادی از آثار هنری خودش را برای من گذاشته بود که ناگهان به سمت من آمد. آن زمان بود که متوجه قصد و نیت واقعی او شدم. بشدت اعتراض و حتی در مقابل او مقاومت کردم و میخواستم فرار کنم، اما ناگهان حملهور شد.»
شاکی پرونده درباره اخاذی صورتگرفته توسط سعید نیز به کارآگاهان گفت: «سعید مدعی شده بود که از من فیلم و عکس تهیه کرده و اگر به او پول پرداخت نکنم آبروی مرا خواهد برد. من هم بهناچار در چند نوبت به او چندین میلیون تومان پرداخت کردم تا اینکه متوجه شدم گویا دخترهای دیگری نیز هستند که دقیقا اتفاقی مشابه من برای آنها نیز افتاده و از ترس آبرو تاکنون شکایتی نکردهاند.»
با اعلام این شکایت، با توجه به حساسیت موضوع کارآگاهان پلیس آگاهی به دستور قاضی شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران، رسیدگی به این پرونده را در دستور کار خود قرار دادند و تجسسهای خود در رابطه با دستگیری متهم را آغاز کردند. در ادامه با شناسایی هویت دقیق سعید متولد ١٣٦٨، کارآگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ با مراجعه به محل سکونت زندگی مجردی وی در طبقه سوم یک مجتمع مسکونی در منطقه دربند، روز ٢٣ تیرماه اقدام به دستگیری و انتقال متهم به اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ کردند. سعید در اظهارات اولیه منکر هرگونه آزار و اذیت جنسی شاکی شد، اما در ادامه تحقیقات در نهایت به آزار و اذیت شاکیان پروندهاش اعتراف کرد.
با دستگیری متهم، تعدادی دیگر از دختران جوان به اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ مراجعه و در اظهاراتی کاملا مشابه عنوان کردند که توسط سعید مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند.
کارآگاهان به تحقیق درباره شاکیان دیگر این پرونده که تعدادشان به چهار نفر رسیده بود، پرداختند که یکی از آنها در توضیحات خود به کارآگاهان گفت: «من از طریق فضای مجازی با سعید آشنا شدم. او به من وعده ازدواج داد و در ادامه، به بهانه تهیه هزینه مالی آلبوم موسیقی از من درخواست مبلغی پول کرد. سعید خودش را به عنوان آهنگساز و خواننده معرفی کرد و یک بیوگرافی جعلی نیز در سایت «ویکیصدا» برای خودش ساخته بود و آن را برای من فرستاد تا به من ثابت کند که خواننده است. من هم به واسطه اعتمادی که به سعید پیدا کرده بودم، پول مورد درخواست را به حسابش واریز کردم. نهایتا به پیشنهاد او برای ملاقات با اعضای خانواده و همچنین آشنایی بیشتر با یکدیگر برای ازدواج به خانه سعید در دربند دعوت شدم. به دلیل اعتمادی که به سعید داشتم، برای دیدن او و خانوادهاش به خانهاش رفتم. در ابتدا همه چیز آرام و محترمانه بود، اما کمی بعد متوجه قصد و نیت واقعی سعید از این دعوت شدم و زمانی که در برابرش مقاومت کردم ناگهان به سمت من حملهور شد و با ضرب و شتم مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. سعید مدعی شده بود که از من فیلم و عکس گرفته و باید به او پول بدهم، در غیر اینصورت فیلم و تصویر مرا در فضای مجازی پخش خواهد کرد. من هم بهناچار و از ترس آبروی خود مبالغ مورد درخواست سعید را پرداخت میکردم تا اینکه با اطلاع از دستگیری سعید تصمیم به شکایت گرفتم.»
سرهنگ علی ولیپور گودرزی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اشاره به رسیدگی ویژه به این نوع از جرایم در معاونت مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی در اینباره گفت: «متهم با قرار قانونی و برای ادامه تحقیقات در اختیار اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار دارد. شکات اطمینان داشته باشند که همه اظهارات و هویت آنها نزد پلیس و مقام قضائی کاملا محرمانه است، بنابراین از شکات احتمالی دعوت میشود تا برای طرح و پیگیری شکایت خود به اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران مراجعه کنند.»
وقتی که دیگر دیر است
| بخارایی| مدیر گروه مسائل آسیبهای اجتماعی انجمن جامعهشناسی ایران |
این حادثه از دو منظر قابل تحلیل و بررسی است. نخست بعد حقوقی حوادثی است که جای تأمل و بررسی دارد؛ تجاوز به عنف عنوان مجرمانهای است که عموما برای این قبیل حوادث استفاده میشود، اما در مراحل رسیدگی و بهخصوص در دادگاه مشخص میشود که تجاوز به عنفی صورت نگرفته و طرفین با میل و رضایت شخصی با هم در ارتباط بودهاند. دلیل این امر هم پیچیدهبودن و ابهامات قانونی در این حوزه است. معمولا قضات هم در اینگونه پروندهها براساس علم شخصی و استنباط احکامی را صادر میکنند. ابهامات در عنوان مجرمان تجاوز به عنف به حدی است که امکان دارد دو قاضی برای یک پرونده مشخص دو حکم متفاوت صادر کنند. همین مسأله باعث میشود که زنها در چنین شرایطی نتوانند از حق و حقوق خود به خوبی دفاع کنند. اما بعد دیگر موضوع اعتماد به متهم یا عامل این حادثه است. به هر حال همه افراد به دنبال گروههای مرجع هستند. قربانیان این حادثه از این امر مستثنی نیستند. موسیقی آن هم از نوع تلفیقی، شعر، ادعای دو ملیتیبودن، ممنوعالورود بودن به کشور، ادعای کارکردن نزد اساتید برجسته موسیقی یونان و مواردی از این دست جذابیتهای زیادی به دنبال دارد. همه این موارد برای یک دختر شهری که به دنبال شنیدهشدن صدا، چهره و فرصتهای بهتر برای ادامه زندگی است، باعث میشود تا فرآیند اعتمادسازی شکل بگیرد. جوانان ما به دلایل مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی دچار گسست هستند. بین جوان ما با رسانههای رسمی، صداوسیما، گروههای مرجع شناختهشده گسلهای عمیقی وجود دارد. از سوی دیگر دختر جوان ما توان استدلال و موشکافی دقیق را ندارد؛ یعنی ما چنین تواناییهایی را در او پرورش ندادیم. وقتی همه این شرایط را کنار هم قرار میدهیم، چه انتظاری غیر از این میتوان داشت. طبیعی است که در این شرایط فضایی مبتنی بر عاطفه و احساس شکل میگیرد و درنهایت هم این افراد وقتی متوجه اصل ماجرا میشوند که دیگر دیر شده است.