فردای اقتصاد: در قسمتهای قبل به بیکاری پرداختیم؛ یعنی وقتی آدمها دنبال شغل هستند اما ناکام میمانند. اما این هم مهم است که به عواملی نگاه کنیم که باعث میشود افراد دنبال شغل باشند. چرا بعضی از مردم جزء نیروی کار هستند و بعضی نه؟ نرخ مشارکت نیروی کار به صورت تقسیم جمعیت نیروی کار بر کل جمعیت بزرگسال تعریف میشود، در هر دو افراد داخل زندان یا ارتش به حساب نمیآیند.
اگر گوگل کنیم «نرخ مشارکت نیروی کار ایالات متحده FRED» این نمودار را خواهیم دید؛ نرخ مشارکت نیروی کار در دهه ۱۹۵۰ حدود ۵۹ درصد بود. یعنی ۵۹ درصد بزرگسالان جزء نیروی کار بود، یا به عنوان شاغل یا در حال جستوجوی کار. نرخ مشارکت پس از آن تا سال ۲۰۰۰ به ۶۷ درصد افزایش پیدا کرد، اما در ۲۰۱۵ به ۶۳ درصد کاهش یافت. چرا نرخ مشارکت طی زمان تغییر میکند؟
یک دلیل تغییرات جمعیتی است. بیایید نرخ مشارکت نیروی کار زنان و مردان را به داده اضافه کنیم. حالا میتوانیم ببینیم تغییرات نرخ کل تحت تأثیر دو روند نسبتاً متفاوت ایجاد شده است؛ یک افزایش سریع در نرخ مشارکت زنان- خط قرمز در پایین و یک کاهش کوچک اما مداوم در مشارکت مردان- خط سبز در بالا. در دهه ۱۹۵۰ مثلاً بیشتر زنان جزء نیروی کار نیودند. کمتر از ۴۰ درصد زنان کار میکردند. تا سال ۲۰۰۰ اکثر زنان عضوی از نیروی کار بودند. نرخ مشارکت زنان به ۶۰ درصد رسیده بود. طی این دوره، نرخ مشارکت مردان از ۸۶ درصد به ۶۹ درصد کاهش یافت. خوب، چه چیزی پشت این تغییرات است؟
یک نیروی مؤثرْ تغییرات بزرگ و ساختاری اقتصاد در نیمقرن اخیر است؛ به طور خاص، سهم تولید کارخانهای از اقتصاد کم شده و سهم خدمات افزایش یافته. کاهش تولید کارخانهای نرخ مشارکت مردان را کم کرده و افزایش ابعاد خدمات توانسته نرخ مشارکت زنان را زیاد کند.