کمدی انتقادی عامهپسند
محمد تقیزاده: بهسختی میتوان آخرین فیلمی از کیانوش عیاری را که به اکران عمومی درآمده، به یاد آورد و هر آنچه از سینمای او برای مخاطبان تازهنفس سینما ایران به یاد میآید، به توقیف و سانسور فیلمهایی مربوط میشود که به دلایل مختلف اجازه نمایش پیدا نکردهاند؛ از «خانه پدری» که پس از چهار سال از تولید آن، در سال 93 تنها یک روز رنگ پرده نمایش را دید تا «کاناپه» که به دلیل تراشیدهشدن موی سر زنان بازیگر از اکران در سینماها بازماند. حال عیاری بهعنوان یکی از برجستهترین فیلمسازان نسل اول سینمای ایران، با فضایی جدید بازگشته است.
بازگشت نام کیانوش عیاری به سردر سینماهای کشور، کنجکاوی است؛ بهخصوص اینکه بدانیم برخلاف آثار قبلی او، «ویلای ساحلی» فیلمی کمدی است که سال 1401 مراحل تولید آن سپری شد و قرار بود در جشنواره سال گذشته شرکت کند اما اکران عمومی و خارج از جشنواره آن، از نیمه آذرماه 1402 شروع شد.
همین دلایل گفتهشده و حضور نامهایی مانند کیانوش عیاری، رضا عطاران و پژمان جمشیدی که هرکدام به نوعی در سینمای ایران وزنه و اعتبار به حساب میآیند، باعث شده «ویلای ساحلی» در روزهای اول نمایش خود در فروش رکوردشکنی کند و بیراه نیست اگر پیشبینی کنیم که این فیلم از پرفروشترین فیلمهای سال و رضا عطاران به جهت حضور در این فیلم پرفروشترین بازیگر سال 1402 لقب گیرد (مسیری که اگرچه به جهت فروش 290 میلیاردی فسیل، سخت و حتی غیرممکن است اما به نظر میرسد شروع خوب «ویلای ساحلی» و همچنین فاکتورهای متعدد جذب تماشاگر در آن، باعث خواهد شد به این رکورد برسد).
چرخش معنادار آقای کارگردان
اصلیترین کنجکاوی «ویلای ساحلی» در وهله نخست، پرداختن کیانوش عیاری به سینمای کمدی و استفاده از المانهای مرتبط با این سینما ازجمله بازیگران بفروش است. عیاری درتمام 13 فیلم قبلی خود نشان داده که به سینمای رئالیسم تمایل زیادی داشته و برخی از فیلمهای او ازجمله «آبادانیها»، با فیلم «دزد دوچرخه» ویتوریا دسیکا مقایسه شده و او نیز بهعنوان یکی از علاقهمندان به سینمای نئورئالیسم ایتالیا شناخته میشود اما چه میشود که کارگردان باسابقه و صاحب سبک ایرانی چنین چرخشی میکند و یکباره به سینمای کمدی رو میآورد؟
شاید اولین دلیل برای آن، ترویج و اپیدمیشدن این ژانر سینمایی در سالهای اخیر سینمای ایران است؛ چراکه هم از نظر تعداد فیلمهای تولیدشده در این گونه و هم از نظر موفقیت این فیلمها در جذب مخاطب و فتح گیشه، پیشتاز هستند و به نوعی ذائقه امروز سینمای ایران فیلم کمدی است و مسیر ارتباط با مخاطب و سرگرمکردن و دیگر اهداف هر فیلمسازی میتواند در این گونه سینمایی محقق شود. از سوی دیگر، به نمایش درنیامدن چندین و چند فیلم از عیاری و اکران چند فیلم محدود از او در گروه هنر و تجربه، باعث شده از نظر مالی متضرر شود.
آیا «ویلای ساحلی» فیلم موفق و تماشاگرپسندی است؟
از انگیزههای عیاری برای ساخت کمدی بفروش که بگذریم، سؤال اصلی مخاطب این است که آیا «ویلای ساحلی» توانسته بهعنوان یک اثر شستهورفته و باکیفیت وجه سرگرمکنندگی و کمیک داستان را بجا بیاورد یا کیانوش عیاری نیز مانند فیلمسازان همنسل خود، به بازسازی خاطرات و نوستالژیهای گذشته خود روی آورده و انتظار زیادی نباید از آن داشت؟
«ویلای ساحلی» از دو جهت شایان تحلیل است؛ نخست وجه سرگرمکننده آن و دوم زیرلایههای فرمی و محتوایی فیلم. در تحلیل اولیه، با داستانی سرراست و سرگرمکننده برای مخاطب روبهرو هستیم که به مدد حضور شیرین رضا عطاران و یک قصه آشنا میتواند تماشاگر را همراه کند و بدون لکنت، ادعا و بزرگنمایی، مسیر قصهگویی خود را با ریتم و جزئیات اندازه و بهموقع ادامه دهد. فیلم داستان یک ویلای ساحلی است که چند ماه امانت گرفته میشود، اما اتفاقاتی باعث میشود سرنوشت افراد ساکن آن به این ویلا مرتبط شود.
ویلای ساحلی از نظر روایت، آرام پیش میرود و اضافهکاری و زیادهگویی از فیلمساز شاهد نیستیم و هر آنچه در فیلم آورده، در راستای اهداف تماتیک فیلم و داستانسرایی فیلمنامه است.
اما در سطح زیرین و لایههای عمیقتر ویلای ساحلی میتوان علایق و خواستههای کیانوش عیاری را درک کرد که گویی در ظاهر سرگرمکننده فیلم نهفته است. از این جهت ویلای ساحلی فیلمی در مبارزه با بیعدالتی و از سوی دیگر، در دفاع از طبقه محرومی است که به خاطر مشکلات مالی حاضر به هر کار غیرقانونی و غیراخلاقی میشود. سینمای نهیف، دغدغهمند و منتقدانه کیانوش عیاری که در فیلمهای مختلف او از «آبادانیها» و «تازهنفسها» تا «خانه پدری» و «کاناپه» شاهد آن بودیم و به نظر میرسد با وجود اینکه «ویلای ساحلی» در سطح و نگاه اول، یک فیلم کمدی و سرگرمکننده ساده است، در عمق فیلمی
به غایت انتقادی است.
حضور پژمان جمشیدی و رضا عطاران چگونه در فیلمی از عیاری ممکن شد؟
رضا عطاران و پژمان جمشیدی که در سالهای اخیر سرشناسترین بازیگران کمدی سینمای ایران به شمار میروند، در فیلم جدید کیانوش عیاری، نقشهایی فراتر از یک کاراکتر پولساز و تضمینکننده گیشه فیلم بر عهده دارند. این دو بازیگر بهصورت کاملا تیپیکال در نقشهای قبلی خود ظاهر شدند؛ رضا عطاران مثل اکثر فیلمهای خود در شمایل یک مرد میانسال بیعار، بیقید و بیپول است که برای مثال در فیلمهایی مانند «استراحت مطلق» و «بیخود و بیجهت» نمونه این شخصیتپردازی را شاهد بودیم و پژمان جمشیدی نیز با کمترین تغییرات، گویی از فیلم «دینامیت» مسعود اطیابی به این فیلم آمده و قرار است شمایل یک فرد متعصب و با قید را ایفا کند با این تفاوت که وجوه مذهبی و ایدئولوژیک فیلم «دینامیت» با آن غلظت، از شخصیتپردازی آن حذف شده است.
منبع: sharghdaily-910323