نقد فیلم The Marvels؛ کامالا خان و هرج و مرج کامل
دنیای انتقامجویان به یک استراحت فوری نیاز دارد! جهان سینمایی مارول، که در گذشتهای نه چندان دور بهعنوان یک نقطه عطف تزلزل ناپذیر از فرهنگ مدرن مخاطبان سینما به نظر میرسید، در چند سال گذشته به دلیل تصمیمهای عجیب، جلوههای بصری ضعیف، و حتی تقسیمبندی داستانی بین فیلمها و سریالهای تلویزیونی، در یک منجلاب ناامیدکننده دست و پا میزند. اما اکنون سوال اینجاست که آیا فیلم «مارولها» میتواند یک راه فرار از این مسیر باشد یا خیر؟! برای رسیدن به پاسخ با نقد فیلم The Marvels همراه ویجیاتو باشید.
با این تفاسیر خود من به عنوان یک مخاطب با هر ورودی جدیدی که به دنیای سینمایی مارول اضافه میشود، متوجه میشوم که بیشتر و بیشتر به این فرنچایز به عنوان یک کل بیعلاقه میشوم. مانند بسیاری از مردم، من هم بعد از Avengers: Endgame متوجه افت کیفیت شدم و در هایپ بودن برای آینده مارول مشکل داشتم. شاید یکی از بزرگترین موانع این جهان سینمایی اضافه شدن سریالهای تلویزیونی مختلف مارول به مجموعه MCU باشد. خود سریالها در بیشتر موارد متوسط هستند، اما برای همگام شدن با روایت فراگیر فرنچایز، تماشای آنها اجباری به نظر میرسد.
برای برخی، این مسئله چندان مهم نیست، اما برای کسانی که دقیقاً طرفدار سرسخت مارول و یا آثار ابرقهرمانی نیستند، به نوعی مانند یک تکلیف سخت به نظر میرسد که برای هماهنگ شدن با این جهان باید انجام شود. اما این اتفاق مناسبی نیست. بنابراین خیلی ساده میگویم به راحتی میتوان گفت که فیلمهای مارول از سال 2019 بدتر شدهاند. از نظر تعداد کششهای فیلمنامه و کیفیت گرافیک، «مارولها» تفاوت اساسی با مثلا «هالک شگفت انگیز» یا قسمت دوم «ثور» ندارد. در نتیجه این یعنی مارول روز به روز درحال گیر کردن در یک منجلاب است.
این یعنی هرج و مرج کامل؛ درواقع دنباله تاثیرگذار کاپیتان مارول چندبار در اتاق تدوین ویرایش شده و به یک کمدی سریع و مهیج با زمان یک ساعت و نیم تبدیل شده است. و تمرکز داستان از کارول به کامالا تغییر کرده است. این یعنی خانم مارول اولین قهرمانی است که روی پرده ظاهر میشود و او فیلم را با تیزر دیگری برای تیم «انتقامجویان جوان» به پایان میرساند. در این فضا خانواده کامالاخان کل داستان را بدون هیچ دلیل خاصی طی میکنند و در نبرد اوج فیلم، خانواده کامالا حتی یک مینی پلات شخصی نیز دریافت میکنند که هم غیرطبیعی است و هم آنها را کاملاً از نبرد اصلی قهرمانان با داربن جدا میکند.
البته این حرف و نقد بدان معنا نیست که تمام طنز و اکشن این اثر در طول فیلمبرداری مجدد به فیلم اضافه شده است. اما تغییرات و میزان هرج و مرج در تمام سکانسهای این فیلم به شکل غیرقابل قبولی زیاد است. بنابراین شکل تدوین فیلم بزرگترین مشکل فیلم مارولها بود. در این آشفتگی تدوین شخصیت کاپیتان مارول از اساس یک قربانی است که فیلم و داستان کار زیادی با او انجام نمیدهد. یکی دیگر از قربانیان تدوین ضعیف، شخصیت شرور داربن با بازی زاوی اشتون بود. اشتون عملکرد خوبی به عنوان یک بازیگر انجام داد اما شخصیت او فراموش شدنی است.
فضای تیمی که کارگردان این فیلم سعی کرده به سبک انتقامجویان از آن تقلید کند، پیش از این اثر همیشه تماشاگران را مجذوب تیمی متشکل از ابرقهرمانان میکرد که علیرغم تمام تناقضها، تا پایان یک خانواده بزرگ و صمیمی باقی میماندند. ولی در فیلم The Marvels، کارول، مونیکا و کامالا تواناییهای بسیار مشابهی دارند، آنها فقط در نوع دستکاری انرژی با هم تفاوت دارند. پس اینجا شاهد تفاوت خاص در میان این سه شخصیت زن مشاهده نمیکنیم. در این بین داکاستا به عنوان فیلمساز استعاره خواهری را بیش از حد تحت اللفظی میگیرد و به هر طریق ممکن سعی میکند به دنیا ثابت کند که تنها دشمن زنان زمینی، زنان بیگانه هستند.
در نتیجه این مدل نگاه، به طرز متناقضی خود داکاستا در تلاش برای تبدیل شخصیتهایش به نمادهای زن بیعیب، آنها را عقیم میکند و فراموش میکند که داشتن هویتهای چندگانه همیشه مستلزم تعارض است، و مفهوم یک زن ایدهآل محصول جانبی مردسالاری در اصطلاح سمی است که این آثار فمینیستی را شاخص میکند. اما این فیلم در اجرای همین فرمول نیز مشکل دارد.
در نتیجه باید گفت: فیلم The Marvels ترکیبی از رویدادهای کیهانی و سرگرمیهای سطحی را ارائه میدهد اما به دلیل مشکلات ویرایشی هیج کدام به نتیجه مناسب ختم نمیشوند. این فیلم مخاطبان زن جوانتر را هدف قرار میدهد و اگرچه ممکن است برای همه جذاب نباشد، اما نسبت به کاپیتان مارول (2019) در حس داشتن سرگرمی پیشرفت کرده است.
اما در پایان باید اعتراف کنیم دنیای سینمایی مارول راه خود را گم کرده است؛ آن هم به دلایل مختلفی که اکثر آنها را تهیه کنندگان میتوانستند مدیریت کنند. ولی افسوس که عناصری در مارول کنونی غالب شدند که آن را به سمت نابودی کامل میکشاند. و اکنون مارول با یک دوراهی مواجه است: به لجبازی ادامه دهد یا تا زمانی که وضعیت تثبیت نشده استراحت کند!
به نظر میرسد این شرکت گزینه دوم را انتخاب کرده است. طبق برنامه فعلی، مارول قصد دارد در سال 2024 تنها یک فیلم را منتشر کند که آن هم «Deadpool 3» است. همچنین مینی سریال Echo و یک یا دو پروژه انیمیشنی نیز در سال آینده از استودیو مارول پخش خواهند شد. در بدترین حالت، چنین مکثی به خود بینندگانی که در جریان بیپایان انتشارات سردرگم شدهاند اجازه یک دم و بازدم مفید میدهد. و در بهترین حالت، جهان انتقامجویان همچنان میتواند در مورد اولویتهای خود تصمیم بگیرد و از به خطر انداختن قهرمانان خود دست بردارد و حداقل یک ساعت و نیم از مردم التماس نکند که توجه خود را به اثری ناتوان چون مارولها جلب کنند.
منبع: ویجیاتو
منبع: faradeed-166963