جستجو
رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > 20 سال پیش؛ همین روزها؛ صدام در سرداب به دام افتاد؛ گرفتیمش!

20 سال پیش؛ همین روزها؛ صدام در سرداب به دام افتاد؛ گرفتیمش!

اولین رسانه در جهان که خبر بازداشت صدام حسین را مخابره کرد خبرگزاری جمهوری اسلامی یا ایرنا بود منتها چون ایرنا خبرگزاری دولت اصلاحات بود دوست نداشتند برای آن اعتبار آفرینی کنند.جلال طالبانی رییس اتحادیه میهنی کردستان عراق در مرز ایران بود تا از تهران رهسپار اروپا شود. خبرنگار ایرنا کنار او بود و مکالمه تلفنی حاوی این خبر را شنید و مخابره کرد. صدا و سیما اما با شک خبر خبرگزاری دولت اصلاحات را در شبکه خبر پوشش داد و منتظر ماند غربی‌ها تایید کنند!

 شامگاه یکشنبه 23 آذر 1382 خورشیدی مرتضی حیدری مجری برنامه «گفت‌و‌گوی ویژه خبری» شبکه دو سیما از میهمان خود - محسن رضایی- پرسید: چرا خبر دستگیری صدام حسین را رسانه‌های غربی تا این حد بزرگ کرده‌اند؟ در حالی که ۹ ماه از سرنگونی حکومت او می گذرد.

 مجری انتظار داشت آقای رضایی در پاسخ بگوید: بله مشکوک است، تبانی است و ادعاهایی از این قبیل که برخی روزنامه‌های محافظه‌کار در واکنش به دستگیری صدام حسین مطرح کرده بودند تا بگویند دشمنی ما با آمریکا پررنگ‌تر از دشمنی با صدام است.

فرمانده سپاه در ۷ سال از ۸ سال جنگ ایران و عراق اما بلافاصله پاسخ داد: می‌پرسید چرا این خبر را تا این حد بزرگ کرده‌اند و من می پرسم: از این خبر بزرگ‌تر و مهم‌تر در دنیا چیست؟

مجری گوش به اتاق فرمان البته تقصیر نداشت چون ۹ ماه قبل سیاست صدا و سیما این بود که در تمام ۱۸ روز فروردین ۱۳۸۲ بر طبل مقاومت خیالی مردم عراق در مقابل اشغال‌گران آمریکایی و بریتانیایی بکوبند و از عراق یک ویتنام جدید تصویر کنند در حالی که آمریکا و بریتانیا با هر انگیزه آمده بودند طرف آنها قاتل جوانان ما و تحمیل‌کننده جنگ به ما بود. جنگی که آرمان‌های دموکراتیک انقلاب ۵۷ را به حاشیه برد.

در فاصله سقوط تا دستگیری هم می‌گفتند آمریکا می‌تواند صدام را دستگیر کند منتها می‌ترسند افشاگری کند و لو بدهد مامور آنها بوده و با همین تحلیل وقتی دستگیر شد تیتر زدند: آمریکا مامور سابق خود را دستگیر کرد!

چون بنای اصول‌گرایی ایرانی بر این است که هر کار آمریکا را -ولو نفع ایران در آن مستتر باشد- تقبیح کند در مواردی از این دست دچار مشکل و تناقض جدی می‌شود. (مثل تناقض بر سر قطعنامه‌های فلسطین که متضمن قبول دو دولتی است و اگر رد کنند در کنار نتانیاهو قرار می‌گیرند و رای موافق می‌دهند و در داخل می‌گویند با تحفظ بوده). در آن قصه هم در واقع  در دل شاد بودند اما به روی خود نمی‌آوردند تا مبادا خدشه و خشی بر سیمای ضد آمریکایی‌شان بنشیند ولی چون طرف آمریکا همان صدام یزید کافر بود این را دیگر نمی‌دانستند چه کنند!

وقتی حیدری از پاسخ صریح محسن رضایی غافل‌گیر شد احتمالا در گوشی به او گفتند همان خط مشکوک بودن دستگیری صدام را دنبال کند و پرسید: آیا عجیب نیست که صدام در مخفی‌گاه هیچ وسیله ارتباطی و بی‌سیم و مانند اینها در اختیار نداشته تا آگاه شود و از خروجی دیگری بگریزد و به دام نیفتد؟ میهمان پاسخ داد: نه. معلوم است . چون ردیابی می‌شد.

(آقای رضایی البته می‌توانست به جمله مشهوری از توماس هابز استناد کند که اعتماد به نفس زیاد گاهی حماقت به بار می‌آورد و شامل صدام هم شد اما در سخنان او از این دست ارجاعات نمی‌شنویم).

این یادآوری که صدا و سیمای جمهوری اسلامی در هفته پایانی آذر ۲۰ سال قبل از دستگیری صدام جنایتکار ذوق نکرد و دنبال تحلیل‌های خاص بود نشان می‌دهد ۲۰ سال پیش هم در بر همین پاشنه می‌چرخیده منتها مدیران فعلی بخش سرگرمی را هم مشمول خالص‌سازی و تنگ‌نظری کرده‌اند وگرنه شیوه خبررسانی‌شان تغییر زیادی نکرده است! اگر حالا بیشتر توی ذوق می‌زند به خاطر فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی است و البته نگاه شان به دولت و خبرگزاری دولت هم تغییر کرده چون هم‌سو شده‌اند.

از رفتارهای دیگر تلویزیون می‌توان یادآور شد که بر این موضوع مانور ندادند که اولین رسانه در جهان که خبر بازداشت صدام حسین را مخابره کرد خبرگزاری جمهوری اسلامی یا ایرنا بود منتها چون دولت خاتمی بر سر کار بود که چشم دیدن آن را نداشتند و طبعا ایرنا خبرگزاری دولت اصلاحات بود دوست نداشتند برای آن اعتبار‌آفرینی کنند در حالی که جا داشت از خبرنگار و خبرگزاری تجلیل شود.

ماجرا از این قرار بود که جلال طالبانی رییس اتحادیه میهنی کردستان عراق -که بعدتر اولین رییس جمهوری عراق بعد از صدام شد- رهسپار اروپا و احتمالا آلمان بود ولی به جای آن که از بغداد روانه شود که مستلزم هماهنگی با آمریکایی‌ها بود به مرز ایران آمد تا خود را به تهران برساند و از تهران رهسپار بن شود. در مرز خبرنگار ایرنا هم کنار او بود و در مکالمه تلفنی با او خبر را شنید و دید چهره طالبانی مشعوف شد و طبعا سفر را لغو کرد و به اربیل بازگشت.

دقایقی بعد از انتشار خبر ایرنا پل‌برمر سرپرست تشکیلات آمریکایی اداره امور عراق در برابر خبرنگاران ظاهر شد و گفت: خانم‌ها،آقایان! گرفتیمش... و بعد اضافه کرد: مثل یک موش. از این تحقیرآمیز‌تر نمی‌شد.

صدام حسین البته در دادگاه به هیچ چیز اعتراف نکرد و دوست داشت با تصویر یک قهرمان محکوم به مرگ شود و دختر او پدر را شیر در زنجیر توصیف کرد. این شیر اما در سال‌های حکومت گرگ بود و بعد از سرنگونی مثل موش به چنگ آمریکایی‌ها افتاد.

به لحاظ رسانه‌ای خبر دستگیری صدام حسین چنان‌که اشاره شد از برجسته‌ترین نقاط در کارنامه ایرناست و به همین خاطر کارشناسان رسانه از تبدیل آن به بوق تبلیغاتی متاسف اند و این پیشینه را یادآور می شوند.  فراتر از همه اینها اما این کلمه/جمله هم ثبت شد: گرفتیمش.

داوود دشت‌بانی روزنامه‌نگار که درباره تیترهای روزنامه‌های دنیا بعد از دستگیری صدام گزارشی تحقیقی انجام داد این گونه آورد:

روزنامه ایتالیایی کوریه دلاسرا: بازداشت صدام، هدیه کریسمس به آمریکا
یک روزنامه عراقی: ننگ بر تو که به اندازه مجسمه برنزی ات هم مقاومت نکردی
روزنامه چاپ روسیه: صدام، بوش را نجات داد
البیان چاپ امارات: دستگیری صدام در تکریت،‌شهر صعود و سقوط
بوستون گلاب: حسینِ زندانی
لس آنجلس تایمز: حسین دستگیر شد

همین که آمریکایی‌ها به جای صدام از حسین استفاده کردند نشان می‌داد چندان با جزییات آشنا نیستند زیرا به صدام یا صدام حسین شهرت داشت و کسی به او حسین نمی‌گفت.

بعدتر همه منتظر بودند ببینند در دادگاه به مخفی کردن سلاح‌های کشتار جمعی اعتراف می‌کند یا نه اما زیر بار نرفت. چون بهانه حمله آمریکا و بریتانیا وجود سلاح کشتار جمعی بود ولی هر چه گشتند نیافتند.

سال‌ها بعد یک بار خبرنگاری از تونی بلر نخست وزیر انگلستان در زمان حمله به عراق پرسید: با توجه به این که سلاح کشتار جمعی پیدا نکردید و صدام حسین و مقامات دیگر هم در دادگاه اعتراف نکردند آیا هنوز هم جنگ به قصد سرنگون کردن او را موجه می‌دانید؟ بلر پاسخ داد: بله! چون خود صدام حسین سلاح کشتار جمعی بود.

منبع: عصر ایران

منبع: faradeed-166518

برچسب ها
نسخه اصل مطلب