ملاقات در ایران
بعضی وقت ها، رفتار گذشتگان ما می تواند بهترین راه و رسم برای زندگی ما و نوجوانان و نسل آینده باشد. این جمله را خیلی مودبانه و لفظ قلم گفتم چون خیلی مهم است و به آن خیلی اعتقاد دارم. چیزی در اندازه اعتقادم به همه کباب های دنیا و کبابی های پیشکسوت! حتی مقام کبابی هم شدیدا به این مفهوم اعتقاد خاصی دارد. ایشان دائم نقل قول و عمل از بزرگان و خوبان می کند شاید من چیزی یاد بگیرم. قبل از تصمیم به هر کار دیگری دل نیامد تا خاطره ای که مقام کبابی از یک مترجم خوب ایرانی گفته را برای شما بازگو نکنم. از همان هایی که باید از او یاد گرفت. شهرت «حسین ابراهیمی الوند» (متولد ۱۳۳۰ در گلپایگان – متوفای ۳ مهر ۱۳۸۶ در تهران) بابت کتاب هایی است که برای کودکان و نوجوانان ترجمه کرده است. ابراهیمی بیش از ۱۰۰ کتاب برای کودکان و نوجوانان از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه کرد. او در زمان حیات، از نظر تعداد جوایزی که دریافت کرد، پرافتخارترین مترجم ایرانی محسوب می شود. وی همچنین از نخستین افرادی بود که نسبت به پرداخت حق تألیف آثار ترجمه شده به پدیدآورندگان آن، حساسیت نشان می داد. تماس هایی که او با ناشران اصلی کتاب هایش می گرفت می تواند اسنادی تاریخی در تاریخچه حقوق مولف در ایران باشد. حالا دلم نمی آید کمی هم برون مرزی فکر کنیم و برویم در هند و سراغ «جمیله گوین» (متولد 9 آگوست 1941) که نویسنده انگلیسی متولد موسوی در استانهای متحده هند، در ایالت اوتاراخند امروزی در هیمالیای غربی است. پدر هندی و مادر انگلیسی او، به عنوان معلم در ایران یکدیگر را ملاقات کرده بودند.
او یاد گرفت که خودش را "نیمه و نیمه" توصیف کند. او گفته که از سوابق مخلوطش "من دو فرهنگ غنی را به ارث بردم که در طول زندگی ام کنار هم بودند و همیشه باعث می شدند احساس کنم متعلق به هر دو کشور هستم. فکرش را بکنید اگر آن مترجم خوب که ابتدا از آن سخن رفت برود و کارهایی از این نویسنده را ترجمه کند، خواندنش را نباید از دست داد. هم برای نوجوانان و هم دیگران! کتاب «چرخ گردون»، رمان سهجلدی است که در یک کتاب آمده است، این رمان گرچه مایههای تاریخی اجتماعی دارد و در بخشهایی از آن به جدایی پاکستان از هند و اتفاقات آن روزگار اشاره میکند، اما جهتگیری نویسنده و نگاه مثبت او به اسلام و مسلمانان در آن آشکار است. «نزاکت» شخصیت اصلی داستان در تمام طول داستان جوان پاکی است که در بدترین شرایط اجتماعی نیز تلاش میکند ضمن انجام فرایض دینی خود، برای کودکان و نوجوانان بیسرپرست هند الگو باشد. درحالیکه هم سن و سالهای او دچار خاماندیشی و تحریک احساسات کودکانه میشوند، او رفتاری معقول و درخور نامش دارد. در « جاده سفید» جلد اول این سه گانه باید به سال 1947 هند رفت. هند تحت تأثیر جنبش استقلال و تجزیه با پاکستان قرار گرفت. زندگی آنها به دلیل خشونت مختل شده است، جاسپال و مارویندر از دهکده هندی خود فرستاده می شوند تا پدرشان را که دانشجوی انگلستان است پیدا کنند. و قهرمانان دو سال در آن کشور زندگی میکنند.
مارویندر و جاسپال پس از بازگشت به هند، هر یک با نگرش تازهای زندگی را از سر میگیرند، اما هر دو میدانند که سنتها و تضادهای فرقهای همچنان به قوت خود باقیاند. این کتاب داستانی در مورد فرهنگ، طبقه، ایمان و خانواده ارائه می دهد که در پس زمینه استقلال هند اتفاق می افتد. در «چشم اسب»، دومین کتاب از این سه گانه شما می خوانید: در انگلستان، مارویندر و برادرش نزد خانواده اگردی ها زندگی می کنند. آنها از مادرشان بی خبرند و پدرشان نیز با زنی ایرلندی ازدواج کرده است، به خاطر فعالیت در بازار سیاه، در زندان به سر می برد. و بالاخره در کتاب « رد پای باد» سومین کتاب از این سه گانه شما از ماجرای دیگری با خبر می شوید: مارویندر بعد از دوسال دوری، همراه پدر و برادرش به هند بازگشته است. زندگی در انگلستان خواسته های تازه ای را در وجود او زنده کرده، اما پدرش مصمم است که طبق سنت های کشورشان هرچه زودتر خواستگاری برایش بیاید و او را به خانه خود بفرستد.