گفتگو با شریفه بازیار، نویسنده و ویراستار
چرخه اقتصاد کتاب، عادلانه نمیچرخد
شریفه بازیار، متولد 1354 روستای شاوه از توابع شهرستان رامهرمز در استان خوزستان و مادر سه فرزند است. وی آموزش های آرشرجبیزاده، فرحناز فروغیان و سیدمحمد بصام را در کارنامه کاری خود دارد. مجموعه هشت کتاب مشترک در قالب داستان کوتاه و دلنوشته او عبارتند از: «درچشم روزگار/ چکیدهی قلم/ رخسارزندگی/ مهره طبابت تو/ فرمول عشق/ حرف عشق/ جادوی سکوت/ تلاطم زندگی». وی همچنین دو اثر مستقل با نام های «ققنوس خیبر: زندگینامه برادر شهید و جاویدالأثرش سید رحیم بازیاری» و «لبخندماندگار: زندگینامه سردار مدافع حرم شهید جبار دریساوی( فرید حوالی)». است. او هم اکنون در حال جمعآوری اطلاعات و انجام مصاحبه برای نوشتن زندگینامه سردار مدافع حرم شهید هادی کجباف و شهید امنیت شهید اکبر مرادی است. با هم پاسخ های بازیار را می خوانیم:
سعید آقایی
* اگر بخواهید شریفه بازیار را در یک جمله تعریف کنید، آن جمله کدام است؟
زنی پر انرژی که هم میتواند خودش باشد و هم با بچهها بچگی کند و با سالمندان بزرگ باشد.
*شخصیت بازیار شبیه کدام یک از قهرمانان داستان های خودش است؟
فعلا مشابهی در داستان نداشتم. شایداز یک لحاظی مشابه فرزانه نقش اصلی رمانی باشم که هنوز چاپ نکردم.
*شما برنامه و الگوی خاصی برای مطالعه دارید؟
برنامه خاصی نیست که پایبند آن باشم. اگر کتاب مورد علاقهای در دسترس باشد، مطالعه میکنم. بیشتر در حال نوشتن هستم. متأسفانه با آن که کار نادرستی است ولی کتابی را که دوست ندارم، مطالعه نمیکنم در صورتیکه باید هر نوع کتابی را مطالعه کرد. پیشنهاد می کنم: حداقل در شرایط مساعد روزی یک ساعت مطالعه را جایگزین پرسهزدن در فضای مجازی بکنیم.
*چه شد که وارد حوزه نوشتن شدید؟
در درجه اول استعداد خداداد و بعد علاقه. البته انتقاد پذیری و ادامه آموزش در هر مرحلهای از زندگی باعث پیشرفت میشود.
*رابطه شما با فضای مجازی چطور است؟
تقریبأ خوب. بیشتر از طریق این فضا وارد گروه های آموزشی و گاهی تولید محتوا با محوریت شهدا و ادبیات شدهام. بیشتر نوشتههایم را در این فضاها نوشته و ذخیره میکنم. آشنایی با گروه ها و انجمنهای ادبی، آگاهی از مسابقات و جشنوارهها، برگزاری وبینار و جلسات آموزشی، کارگاههای تدریس و...همه به واسطه این فضا بوده است.
*قهرمانان شما چقدر در اطراف شما و در شهر دیده می شوند؟
قهرمانان من در درجه اول شهدا هستند و بعد زنانی که مردانه با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم میکنند. آن کارگران وکودکان کار که برای لقمهای نان حلال مشقتها را به جان میخرند و تعداد آنها هم کم نیست.
*در انتخاب موضوعات، چه موضوعاتی را در اولویت قرار می دهید؟
موضوعاتی با محوریت مشکلات اجتماعی واقتصادی، زندگینامه شهدا و قهرمانان بی نشانی که در کوی زندگی روزگاری سپری کردند.
*برای تولید یک اثر داستانی، چقدر و چه پژوهش هایی می کنید؟
بیشتر زاییده ذهن و خیال. خیلی کم از خاطرات بزرگترها و اطرافیان هم استفاده میکنم.
*به نظر شما مهم ترین آسیب پیش روی جشنواره های ادبی چیست؟
جشنوارهها باعث تشویق نوقلمان و نویسندگان هستند. ای کاش ارتباط جشنوارهها و اطلاعرسانی با مراکز فرهنگی و انجمنها بیشتر میشد تا همگان بتوانند شرکت کنند.
* اگر قرار باشد شما جایزه ای را طراحی کنید، آن جایزه با موضوع خلق اثر است یا نقد؟
به نظرم خلق اثر اهمیت بیشتری دارد ولی بدون نقد نمیتوان اثری خوب خلق کرد.
*با عبارت سفارشی نویسی چقدر موافق هستید؟ این عبارت با بازاری بودن یکی است؟ بازاری بودن یک اثر ارزش کار است و یا ضد ارزش؟
سفارشی نویسی به نظرم نویسنده را محدود میکند. فکرنمیکنم سفارشی نویسی و بازاری نویسی ارتباط منصفانهای داشته باشد، چون گاهی سفارشها خالی از هر نوع استفاده اقتصادی است و بیشتر برای علاقه انجام میشود. نمی توان درباره ارزشی بودن یا ضد ارزشی بودن اثر بازاری، قضاوت کرد. موقعیتها قاضیان بیبدیل زندگی هستند.
*شما دلیل کم خواندن کتاب در جامعه را چه می دانید؟سهم نویسندگان در این بین چقدر است؟
اول فرهنگ جامعه و بعد عدم عادت کردن به مطالعه. شاید درجه بعد گرانی کتاب باشد. نویسندگان در جامعه امروزی ما متأسفانه حمایت و تکیهگاهی از لحاظ پشتوانه ندارند. سود یک ناشر از فروش کتاب از خود نویسنده به مراتب بیشتر است. اکثر نویسندگان صرفا به خاطر علاقه مینویسند ولی این چرخه عادلانه نمیچرخد.
*اقلیم، جغرافیا، موقعیت و زادبوم شما چه تاثیری در کارهای شما داشته است؟
مسلما تجارب حرف اول را میزنند. قرار گرفتن در شرایط سخت و محرومیت و جنگ و...در روح و شخصیت افراد رابطه مستقیمی دارد. بیشتر افراد موفق همانها هستند که مرحله و یا مراحلی از زندگی را با سختیها و مشکلات دست و پنجه نرم کرده بودند و به کمال عقلی رسیدند.
*شیرین ترین و تلخ ترین خاطره شما در دنیای ادبیات چه بوده است؟
شیرینترین خاطره مربوط به زمستان سال ۱۴۰۰ که من بعد از حدود بیست و چند سال دوباره به عرصه نویسندگی برگشتم. خاطره تلخی که دارم مربوط به آیین رونمایی از دو کتاب دفاع مقدس من بود که بعد از مدتها انتظار به شکل مطلوب پیش نرفت.
*در زندگی شخصی خودتان، کی دانای کل هستید؟
فکر نکنم در زندگی مشترک بتوان یک نفر را دانای کل دانست. ولی اگر از لحاظ زمانی منظور شماست فکر میکنم در شرایط سخت من نقش یک دانای کل را در خانواده ایفا میکنم. شرایط روحی قویتری دارم چون نه از ته دل خوشحال میشوم و نه ناراحت. شاید این موضوع باعث تقویت روحیه و انگیزه در من میشود.
*چقدر به پرسه زدن اعتقاد دارید و کجاها پرسه می زنید؟
پرسه زدن همیشه بد نیست. بعضی پرسهزدنها باعث پیشرفت و تغییرند. پرسه زدن در عالم خیال و کتاب یا پرسه زدن در دنیای بدون اندوه، در میان دوستانی از جنس و رنگ خودمان باعث انگیزه و قوت قلب هستند.
*در انتخاب و معرفی کتاب، جنسیت نویسنده و اینکه مرکز نشین باشد یا شهرستانی چقدر تاثیر دارد؟
فکرنمیکنم تأثیر زیادی داشته باشد. تقریبا نویسندگان از قشر و طبقهای هستند که تفاوت فرهنگی و اجتماعی چندانی با هم ندارند، لذا از لحاظ ارتباط و درک مطالب ارائهشده و حتی داستان و رمانها، ملموس هستند.
*بیشتر کتاب می خرید یا امانت می گیرید؟
بیشتر خرید میکنم یا در فضای مجازی دانلود میکنم. گاهی هم رسانهها به رایگان در دسترس میگذارند.
* چه صحبتی با مسؤلان در جهت حمایت از نویسندگان دارید؟
مسلمأ هیچ نویسندهای به تنهایی نمیتواند به آنچه حق اوست برسد. مسؤلان با توجه و عنایت به این قشر که بخشی از فرهنگ یک کشور را تشکیل میدهند، باعث پیشرفت فرهنگی و انگیزه به آنها میشوند.