جستجو
رویداد ایران > رویداد > بازگشت یا سقوط آزاد!

بازگشت یا سقوط آزاد!

فصل دوم سریال زخم کاری روز جمعه بعد از گذشت سیزده قسمت به پایان رسید؛ فصلی که نه منتقدان از آن راضی بودند و نه بینندگان. آن‌هم در شرایطی که مهدویان در فصل اول توانسته بود توجه‌ها را به خود جلب کند و سریال جذاب و تقریبا قابل‌قبولی بسازد اما در فصل دوم قصه به گونه دیگری رقم خورد تا «بازگشت» نتواند موفقیت فصل قبل را تکرار کند.

فصل دوم سریال زخم کاری روز جمعه بعد از گذشت سیزده قسمت به پایان رسید؛ فصلی که نه منتقدان از آن راضی بودند و نه بینندگان. آن‌هم در شرایطی که مهدویان در فصل اول توانسته بود توجه‌ها را به خود جلب کند و سریال جذاب و تقریبا قابل‌قبولی بسازد اما در فصل دوم قصه به گونه دیگری رقم خورد تا «بازگشت» نتواند موفقیت فصل قبل را تکرار کند.

یکی از اصلی‌ترین مشکلات سریال در فصل دوم، ضعف فیلم‌نامه بود. فیلم‌نامه دم‌دستی و سرهم‌بندی شده قطعا نمی‌تواند مخاطب را با خود همراه کند؛ آن‌هم مخاطبی که با تماشای فصل اول انتظاراتش بالا رفته و منتظر یک‌فصل جذاب، پر چالش و دل‌چسب است اما هیچ‌یک از این انتظارات در فصل دوم محقق نمی‌شود. در فصل دوم شخصیت‌پردازی‌ها به‌شدت ضعیف است و مخاطب باشخصیت‌ها همراه نمی‌شد و نمی‌تواند با آن‌ها هم‌زاد پنداری کند. از یک‌سو سیما که قرار بود همانند سمیرا شخصیت منفی فصل دوم باشد نتوانسته به‌رغم بازی قابل‌قبول الناز ملک چیزی از خود به نمایش بگذارد و از سوی دیگر انتظار می‌رفت برای شیدایی که در زندگی واقعی‌اش دختر مستقل و قدرتمند به تصویر کشیده شده بود پایانی به‌جز مرگ خودخواسته در نظر گرفته شود. شاید در فصل اول مرگ خودخواسته مائده به‌راحتی قابل‌پذیرش بود؛ دختری نوجوانی که در خانواده پرآسیب بزرگ‌شده بود و بارها خانواده خود را به خودکشی تهدید کرده بود اما در فصل دوم برای شیدایی که هم در خانه آسایش نسبی داشت و هم پایگاه اجتماعی قوی داشت و در فیلم نقش یک بازیگر تئاتر را بازی می‌کرد؛ خودکشی کمی غیرمنطقی و شتاب‌زده بود. از سوی دیگر مثلا برادر شیدا (شهریار) در طول سریال به‌عنوان جوان یاغی و بدون منطقی به مخاطبان معرفی نشد اما به ناگاه در سه قسمت پایانی افسارگسیخته در صدد انتقام خون پدر و خواهر خود برآمد و فاجعه آفرید. مسئله دیگر تعدد مرگ‌ومیرها در سریال بود. آن‌قدر مهدویان در هر قسمت مرگ‌ومیر و کشت‌وکشتار به راه انداخت که واقعا مخاطب در قسمت آخر با مرگ میثم شوکه نشد و انگار مخاطب می‌گفت: «باشد مشکلی نیست... همان همیشگی»

از سوی دیگر می‌توان گفت سریال تدوین قوی نداشت. از سوتی‌های تدوین که از چشم مخاطبان پنهان نماند و نقل محافل شبکه‌های اجتماعی شد که بگذریم، کارگردان این حق را دارد که انتخاب کند ریتم و روند سریالش تند باشد یا کند اما بلاتکلیفی ریتم در چندین قسمت قطعا ضعف تدوین است نه انتخاب کارگردان. گاهی نماها را به‌گونه‌ای چیده شده بود که ضربان تا حد زیادی بالا می‌رفت و گاهی سرعت فیلم بسیار کند بود. چندین قسمت سریال از زمان مرگ فرنهاد تا زمان مرگ شفاعت واقعا حرفی برای گفتن نداشت و می‌توانست حذف شود.

اما از هرچه بگذریم صحبت از بازیگران قطعا قابل‌گذشت نیست. زخم کاری مهدویان روی پاشنه جواد عزتی می‌چرخید اما کارگردان به هر دلیل تصمیم گرفت در فصل دوم از عزتی کمتر استفاده کند و خلأ حضور او ضعف‌هایش را نشان داد. ظاهرا قرار بود در فصل دوم بازیگران جوان بیایند و داستان را جذاب کنند اما در عمل این اتفاق نیفتاد و مخاطبان مدام دنبال مالک می‌گشتند و در هر قسمت از عدم حضور وی ناامید می‌شدند. سریال نشان داد اگر شخصیتی همچون «مالک» در داستانش پررنگ نباشد، بر روی دیگر کاراکترها و بازیگران هم تأثیر می‌گذارد و حضور پرتعداد بازیگران فیلم اولی نمی‌تواند خلأ چشمگیر حضور کمرنگ مالک را پر کند. از سوی دیگر انتخاب نام «بازگشت» برای این فصل، این انتظار را برای مخاطبان ایجاد می‌کرد که حضور پررنگ و قوی جواد عزتی در نقش مالک سریال را جذاب کند اما ظاهرا قرار است این بازگشت در فصل سوم محقق شود و فصل دوم جز انتظار کش‌دار و طولانی برای مخاطبان چیزی به ارمغان نیاورد. اگرچه مهدویان تلاش کرد با انتخاب نام بازگشت برای این فصل مخاطب را از همان ابتدا جذب کند اما انتخاب این نام، برای مخاطبان سریال به معنی حضور پررنگ جواد عزتی بود نه معرفی کامل طلوعی و همین مسئله به پاشنه آشیل سریال تبدیل شد. شاید اگر مهدویان برای فصل دومی که قرار نبود مالک تا قسمت آخر بازگردد نام دیگری انتخاب می‌کرد این حجم از نارضایتی از عدم حضور مالک، شکل نمی‌گرفت.

به هر ترتیب فصل دوم به‌رغم تمام ضعف‌هایش به‌گونه‌ای به پایان رسید اما مهدویان می‌تواند یک‌فصل سوم جذاب برای مخاطبانش تولید کند و زخم کاری را ماندگار سازد. شیوه ورود مالک به میدان در سکانس پایانی قسمت آخر نشان داد فصل سوم قرار نیست صرفا با انتقام سطحی مالک از طلوعی ادامه یابد و داستان می‌تواند فراز و نشیب‌های جذابی به همراه داشته باشد. بازگشت مالک و صلح ظاهری با طلوعی، نوید این مسئله را می‌دهد که فصل سوم قرار است با تقابل این دو شخصیت، اتفاق‌های مهم‌تری را رقم زند. امید است مهدویان از اتفاقات فصل دوم درس بگیرد و فصل سوم را شتاب‌زده نسازد تا زخم کاری هم به نقطه عطفی در کارنامه او تبدیل شود و هم در ذهن مخاطبان ماندگار شود.

برچسب ها
نسخه اصل مطلب
نویسنده
ثنا روغنی
خبرنگار و دبیر سرویس روزنامه رویداد امروز