سریالهای نمایش خانگی در سراشیبی سقوط
زمانی نمایش خانگی و پلتفرمهای آن سریالهایی مثل شهرزاد، خاتون، یاغی، جیران و حتی همین زخم کاری که فصل دومش فردا به پایان میرسد را نمایش میدادند و تولیدات نمایش خانگی نه یکسروگردن که هزاران برابر از صداوسیما بالاتر و جریانسازتر بود اصلا سریالسازی در دهه نود را مدیون نمایش خانگی هستیم. تولیداتی همچون شهرزاد و خاتون و جیران که روایت تاریخی را به نمایش خانگی آوردند و زخم کاری و یاغی که پای اقتباس را به سریالها باز کردند. اما مدتی است که فضای پخش مجموعههای نمایش خانگی با سقوط رروبهرو شده است و انگار پلتفرمها بیشتر مایل هستند رئالیتی شو بسازند و دیگر سراغ سریالهای خوشساخت نمیروند حتی کارگردانانی همچون محمدحسین مهدویان نیز سطح کارگردانیشان افت کرده و از سریالی باقدرت زخم کاری 1 به سریال پر سوتی و کلاف سردرگمی به نام زخم کاری 2-بازگشت رسیدهاند. طی یک سال اخیر به جز دو سریال سقوط و حیثیت گمشده هیچ سریالی را نمیتوان نام برد که حتی در حد و اندازههای مخاطب ایرانی باشد. حتی سریالهایی همچون پدر گواردیولا و قهوهترک هم علیرغم همه توقعات نتوانستند حداقل انتظارها را برآورده کنند. سقوط نمایش خانگی در سریالسازی را میتوان در زخم کاری - بازگشت بهوضوح مشاهده کرد سریالی که مخاطبان به خاطرش اشتراک میخرند و حجم اینترنت مصرف میکنند اما آنچه از 13 قسمت این سریال عایدشان شده اثری است که کیفیتش از آثار خود کارگردان جامانده و انگار کارگردانی تازهکار آن را ساخته است. از سوتیهای پرشمار و باگهای سناریو و بازی و چهرهپردازی و صحنه که بگذریم زخم کاری با وعده حضور جواد عزتی شخصیت اصلی داستان آغاز میشود اما 13 قسمت به مخاطب بی محلی میکند تا فصل سومش را مهیا کند. سریالهای نمایش خانگی نیازمند اثری خوشساخت است شاید سووشون نرگس آبیار بتواند بخشی از انتظارات را برآورده کند یا دفتریادداشت با بازی رضا عطاران روزنهای جدید به سریالهای نمایش خانگی بگشاید. صداوسیما نیز که سریال درخشان سرزمین مادری را روی آنتن دارد و آن قدر خنثی عمل کرده و دستاوردهایش را سربریده که بعید است مخاطبان از حتی از زمان و کیفیت این سریال اطلاعی داشته باشند وگرنه سرزمین مادری از سریالهای در حال پخش نمایش خانگی درخشانتر و خوشساختتر است.