حاشیه های لیگ و فرار روبه جلو مربیان
هفته هایی که سوژه به دست رسانه ها و به ویژه ورزشی ها می دهد تا خورکشان را تامین کنند.این هفته هم جواد نکونام و یک دوربین پرتاپل سوژه شد تا هفته یازدهم هم برای خودش چیز تازه ای داشته باشد. درگیری سرمربی استقلال با فیلمبرداری که دور برش پرسه می زد و به زعم خود دنبال شکار لحظه های ناب بود.همین پرسه زدن های گاه و بیگاه که نمی دانیم چقدر آغشته به شیطنت بوده کافی بود تا جواد نکونام را به نفطه جوش برساند و شد آنچه که نباید می شد. کار به درگیری کلامی و کمی فیزیکی کشیده و البته قبل از این که موضوع خیلی حاد شود داستان جمع و جور می شود. اما عدم حضور سرمربی استقلال در نشست خبری پس از بازی و تحریم این نشست از سوی خبرنگاران اصفهانی ادامه همان حاشیه بود تا شنبه شبی پرحاشیه در ورزشگاه فولاد شهر رقم زده شود.اما موضوع جالب این است که این حاشیه به وجود آمده هیچ ربطی به بازی نداشته و پس از سوت پایان بازی رخ داده است.این که دوئل های بازیکنان دو تیم قابلیت تبدیل شدن به یک دعوای آنچنانی را نداشته یک طرف ماجراست و آن طرف شاخ و شانه کشیدن نکونام برای فیلمبردار کنار زمین ارتباط پیدا می کند.به نظر می رسد مربیان فوتبال و حتی بازیکنان پذیرش این که نبردی بدون حاشیه تمام شده و همه پی کارشان بروند را ندارند و باید قائله به پا شود تا چیزی برای ارائه وجود داشته باشدو تصور کنید بازی استقلال با ذوب آهن بدون هرگونه تنشی خاتمه یافته و حاشیه قابل بحثی در نمی گرفت.آیا متن یعنی همان کیفیت فنی بازیکنان و بازی آن قدر بود که تا روزها قابل بحث باشد؟ پس چه چیز می توانست بازی تیم صدرنشین لیگ را تحت شاع قرار دهد؟نقطه کلیدی درست همین جاست. این که تیمی نتیجه مورد نظر را نگیرد و بهانه ای برای برگرداندن ورق بازی پیدا کند.این به معنای آن نیست که فیلمبردار را تبرئه کنیم اما حتی اگر شیطنتی هم بوده، می شد به هزار روش دیگر آن را رفع و رجوع کرد.در این مواقع سرپرست ویامدیر تیم باید نگرانی یا گلایه سرمربی را به مسئولان برگزاری مسابقات منتقل کنند تا آنها مشکل را برطرف کنند. اما وقتی سرمربی خود به میدان می آید تا شخص به زعم او خاطی را تنبیه کند همان جایی است که باید آن را نوعی فرار رو به جلو تلقی کرد.فراری که کاملا یک بازی مهم را پوشش می دهد و متن را تهی می کند. متاسفانه این کاری است که مربیان وطنی و حتی کسانی چون نکونام که بروی آنها حساب بازکرده ایم یاد گرفته اند و از انجامش هم هیچ ابایی ندارند.اما این راه و رسم مربیگری به ویژه در تیم های بزرگ و پرهوادار نیست.به هر حال حتی پرآوازه ترین مربیان در تیم هایی نتیجه نمی گیرند یا شرایط آن گونه که می خواهند برایشان پیش نمی رود.این وضعیت هیچ دلیل توجیه کننده ای برای برپا کردن آتش نبوده و نخواهد بود حتی اگر این شخص مربی برجسته ای چون مورینیو باشد.