جستجو
رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > چرا مجری قمی ناچار به عذرخواهی شد؟

چرا مجری قمی ناچار به عذرخواهی شد؟

چرا مجری قمی ناچار به عذرخواهی شد؟
در کمتر از 48 ساعت، کُمدین قمی که به فرید الدین حدادعادل در مورد خبر کرونا گرفتنش انتقاد کرده بود، ناچار به عذرخواهی شد. این انتقاد و عذرخواهی پس از آن، هر دو نیاز به واکاوی دارد تا از آن طریق زیرپوست جامعه و زیرپوست نهادهای حاکمیتی مثل صداوسیما را بهتر ببینیم.
تصورش هم بسیار سخت است که در هجوم این همه اخبارکرونا ناگهان یک ویدئوی کوتاه در یک شبکه استانی کوچک آن چنان در سطح فضای مجازی بازتاب پیدا کند که رکوردهای پربازدید را بشکند. سئوال این است که چرا آن انتقادات تا این اندازه مورد توجه مردم قرار گرفت و دست به دست شد؟ خود مجری شاید یک هزارم درصد هم چنین احتمالی نمی‌داد. او فکر می‌کرد در گوشه‌ای یک شبکه استانی حرفی زده که در نهایت چند مخاطب هم آن را در لحظه دیده‌اند و دیگر ماجرا تمام است. اما اگر درست دقت کنیم می بینیم که دلیلی دیده شدن آن ویدئو این بود که حرفهایش حرف مردم بود. از همین جهت هم بود که با استقبال گسترده‌ای روبه رو شد.
 
او به آقازادگی تاخت، به ژست‌گرفتن‌ها و مظلوم‌نمایی‌های همه مسئولان با کرونا تاخت. به رفتن و آمدهای همه آقازاده‌ها (نه لزوما فریدالدین حداد) به خارج از کشور،به سبک زندگی متفاوت آنها با مردم و در یک کلام به تبعیضی که مسئولان و فرزندانشان با مردم عادی داشتند حمله کرد. از همین رو به سرعت این ویدئو مورد استقبال مردم قرار گرفت. استقبال مردم از این ویدئو دماسنج خوبی است برای آنکه مسئولان (و به طور کلی وابستگان به حاکمیت) میزان محبوبیت خود در نزد مردم را بسنجند.
 
در طرف دیگر هم طبیعی بود که مجری به سرعت ناچار به عذرخواهی شود. تعمدا از واژه «ناچار» استفاده می‌کنم. چراکه او راه دیگری نداشت. اگرچه فریدالدین حدادعادل گفته بود که در صداوسیما کاره‌ای نیست (این البته با واقعیت منطبق نیست و او در شورای سیاستگذاری شبکه‌3 سیما حضور دارد، فلذا بی‌مسئولیت در این نهاد نیست) اما با این حال، مجری بینوا بعد از آن همه دیده شدن ویدئوی انتقادی‌اش، چه کار می توانست انجام دهد؟ مثال ماجرا مثال معروف بخشیدن شاه و نبخشیدن شاه قلی‌ است. حتی اگر خود فریدالدین حداد هم آن بنده خدا را می‌بخشید، شاه‌قلی‌های درون سیما برای نشان دادن مراتب چاکری و ارادت خود مجری بینوا را نمی‌بخشیدند. از همین روست که او ناگزیر میشود با دستان خود جام شکر را سر بکشد و در برنامه بعدی، آقازاده حدادعادل را از همه مواردی که بر شمرده بود مبرا کند. همچنین برای مورد بخشش قرار گرفتن عنوان کند که «این برنامه طنز بوده و طبیعت طنز غلوآمیز کردن موارد است.»
 
وجهه اول ماجرا این بود که گفتیم مجری حرفی را زد که حرف دل مردم بود (به درست یا غلط بودن آن کاری نداریم). وجهه دوم ماجرا آن است که ببینید اگر در صداوسیما به یکی از وابستگان نهاد حاکمیت حرفی زده شود، حتی نیاز نیست که آن فرد برای احقاق حقش دست به دامن قوه قضائیه شده و تکذیبیه ارسال کند. سیستم به طور خودکار عمل کرده و ضمن پوزش و عذرخواهی تلاش می کند تا دلجویی صورت پذیرد. حالا سئوال این است: آیا چنین شرایط و وضعیتی برای همه آحاد مردم فراهم است؟ سئوال را محدودتر کنیم. آیا چنین شرایطی برای همه مسئولان و فرزندان مسئولان کشور به طور یکسان فراهم است؟ فریدالدین حدادعادل برای اینکه متوجه شود چرا مردم تا این اندازه به آن ویدئوی طنز اول احساس همدلانه نشان دادند، کافی است صادقانه به پرسش بالا نزد خود پاسخ دهد. درصورتی که صادقانه به آن جواب دهد شاید متوجه موضوعاتی شود که زیرپوست این جامعه زنده و در حال حرکت است.
 
داوود حشمتی/ بهارنیوز
 
 

برچسب ها
نسخه اصل مطلب