جستجو
رویداد ایران > هنر و ادبیات > ادبیات > ترجمه‌های ماندگار آقای نقاش

به مناسب سالروز درگذشت مهدی سحابی

ترجمه‌های ماندگار آقای نقاش

مهدی سحابی، مترجم، نویسنده، روزنامه‌نگار، نقاش، مجسمه ساز و عکاس ایرانی بود که ترجمه‌های ماندگار و نقاشی‌های نفیسی از او به جا مانده که مروری بر آن‌ها خواهیم کرد

مهدی سحابی، مترجم، نویسنده، روزنامه‌نگار، نقاش، مجسمه ساز و عکاس ایرانی بود. نخستین ترجمه او کتابی نوشته ماریو دمیکلی به نام نقاشی دیواری و انقلاب مکزیک در سال ۱۳۵۲  بود و بی‌گمان مهم‌ترین آن، رمان عظیم مارسل پروست است.



ترجمه‌های ماندگار مهدی سحابی 

در سال۱۳۶۰  کتاب گارد جوان نوشته‌ الکساندر فادایف را با نام مستعار سهراب دهخدا به چاپ رساند. سال ۱۳۶۱ رمان‌های دانه‌ زیر برف اینیاتسو سیلونه و دوست بازیافته به نویسندگی فرد اولمن را ترجمه کرد. سحابی در سال ۱۳۶۶ و با ترجمه رمان شرم جایزه بهترین کتاب سال جمهوری اسلامی را بدست آورد. درحالی که محمد قاضی و ابوالحسن نجفی رمان در جست‌وجوی زمان از دست رفته را با شواهد و دلایل، ترجمه‌ناپذیر می‌دانستند سحابی این دیدگاه را صرفاً تاحدی واقعی می‌دانست و بیشتر افسانه می‌پنداشت؛ چراکه با خواندن شش پاراگراف اول به‌روشنی تمام دریافت که اثر، کاملا ترجمه‌شدنی است. از سویی آگاه بود که چون پروست جملات نامتعارف و بیش‌ازحد طولانی می‌نویسد، کار مشکل‌تر است؛ اما همین هم قلق دارد. بنابراین نزدیک به ۱۱ سال، روزی هشت ساعت وقت گذاشت تا به‌قول بابک احمدی، دست‌کم بخشی از دستاوردهای مدرنیستی مارسل پروست را برای خوانندگانش روشن سازد. برای توضیح دلیل تصمیمش به ترجمه‌ این اثر، از ادموند هیلاری، اولین فاتح قله‌ی اورست، نقل قول می‌کرد که هیچ! کوهی بود و ما از آن بالا رفتیم. سحابی مترجم منظم و هوشمندی بود. اعتقاد داشت مترجم باید نامرئی باشد. همواره تلاش می‌کرد لحن اصلی اثر را حفظ کند و خودش، میان خط‌ها و کلمه‌هایی که با دقت برای هم‌نشینی کنار هم انتخاب می‌کرد، پنهان بماند. به عبارتی، او مصداق بارز مترجمان قهرمانان پنهان در سایه‌ ادبیات و ابزاری فراموش‌شده در زنده کردن فرهنگ‌ها هستند بود.

 میان ترجمه‌های ادبی این مترجم پرکار می‌توان به این آثار اشاره کرد: «بارون درخت‌نشین» اثر ایتالو کالوینو، «مرگ قسطی» نوشته لویی فردینان سلین، «مرگ وزیرمختار» به قلم الکساندر گریبایدوف، «مونته‌ویدیو کوه خدا» نوشته آری دلوکا، «تربیت احساسات» اثر گوستاو فلوبر، «آب، بابا، ارباب» نوشته گاوینو لدا، «مون بزرگ» به قلم آلن فورنیه، «تقسیم» اثر پیرو کیارا، «جامعه‌شناسی هنر» به قلم ژان دووینیو و «مادام بواری» اثر گوستاو فلوبر. وی نویسندگی را نیز ‌آزمود و «ناگهان سیلاب»، «پیچک باغ کاغذی» و «خیابان مارگوتا شماره ۱۱۰» را نوشت.

مهدی سحابی به دلیل تسلط به سه زبان انگلیسی، فرانسوی و ایتالیایی آثاری را نه تنها به فارسی برگردانده‌است بلکه از فارسی به این سه زبان نیز ترجمه می‌کرد؛ او در کنار ترجمه، گزارش و خبر، گاهی با نام مستعار «سهراب دهخدا» برای صفحه فرهنگی نقد فیلم می‌نوشت.

نقاشی‌های نفیس مهدی سحابی

مهدی سحابی در طول دوران فعالیت‌های ادبی و کار ترجمه خود علاقه‌اش به هنر نقاشی را نیز دنبال کرد. وی خود را بیشتر نقاش می‌دانست تا مترجم و هر چند وقت یک بار در ایران و دیگر کشورها چندین دوره نمایشگاه با مضمون صورتک‌های متعدد انسانی برپا می‌کرد. وی با خلق آثار اتومبیل‌های اسقاط وارد عرصه پرهیاهوی نقاشی معاصر شد. وی موضوع‌هایی را برای نقاشی‌های خود انتخاب می‌کرد که نو و مبتکرانه باشد. برای نمونه در یکی از نمایشگاه‌های نقاشی خود موضوع کارش را دیوارها و دیوار نوشته‌ها قرار داد. دل‌مشغولی سحابی، انسان و بیشتر از آن، طبیعت و فرم‌های موجود در آن بود. در کارهای ابتدایی او نقش انسان کمرنگ است و به سختی می‌توان آن را تشخیص داد. اما هر چه می‌گذشت و تجربه کسب می‌کرد، در‌هم‌پیچیدگی گذشته و حال و آینده در آثارش آشکار می‌شد و عنصر انسانی در کارهایش جلوه‌ی بیشتری می‌یافت؛ عنصری که در مجموعه‌ی پرتره‌ها یا سلف‌پرتره‌های او در کمال جلوه‌گری بود. با این حال، طبیعت بن‌مایه‌ پایدار آثار او بود و سحابی همواره در کارهایش به آن برمی‌گشت. او در کارهایش همواره کلیدی برای مجموعه‌ بعدی‌اش باقی می‌گذاشت تا اثر بعدی را از آن‌جا پی بگیرد. مثلا در مجموعه‌ هخامنشیان با وارد کردن نوشتار و خط، مخاطب آثارش را آماده‌ آخرین مجموعه‌‌اش گرافیتی‌ها کرد که در آن نوشتار اهمیت خاص و ویژه‌ای پیدا کرده بود. 

برچسب ها
نسخه اصل مطلب