به مناسب سالروز درگذشت ویل دورانت
روایت ویل دورانت از فرهنگ و زبان پارسیان
تاریخ تمدن نام مجموعه کتابی ۱۱ جلدی است که ویل دورانت بههمراه همسرش آریل دورانت درباره تاریخ زندگی انسان از دوران پیش از تاریخ تا پایان سده هجدهم نوشتهاند. در ادامه نگاهی اجمالی به روایت این نویسنده در مورد تاریخ و فرهنگ ایران خواهیم انداخت.
فهرست مطالب
نگارش کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت
ویل دورانت در نخستین جلد کتاب تاریخ تمدن با عنوان مشرق زمین، گاهواره تمدن درباره فرهنگ، تمدن، هنر، معماری و شاهان ایرانی مطالب جالبی را نوشته است. وی در کتابهایش سعی کرده تا از توصیف صرف فراتر رود و با نگاهی تحلیلی، تاریخ را روایت کند. این مجموعه بیش از چهار دهه به طول انجامیده است و دارای چهار میلیون کلمه در نزدیک به ۱۰۰۰۰ صفحه ، و ۲ کتاب در مرحله تولید در زمان مرگ نویسندگان است. ویل دورانت در جلد اول (مشرق زمین ، گاهواره تمدن ، که تاریخ خاورمیانه و شرق تا سال ۱۹۳۳ را در بر میگیرد) اظهار داشت که میخواهد تاریخ غرب را تا اوایل قرن بیستم بگنجاند. با این حال ، این مجموعه با جلد عصر ناپلئون به پایان میرسد زیرا هم ویل و هم آریل دورانت در میگذرند پیش از آنکه بتوانند جلدهای اضافی را تکمیل کنند. آنها همچنین یادداشتهایی را برای جلد دوازدهم با عنوان عصر داروین و شرح مختصری برای سیزدهمین جلد عصر انیشتین به جا گذاشتند که میتوانست داستان تمدن را تا سال ۱۹۴۵ ببرد.
شش جلد اول از تاریخ تمدن تنها توسط ویل نوشته شده و آریل که فقط در بخش تشکرها شناخته میشود. با شروع جلد آغاز خرد، آریل به عنوان نویسندهای معتبر شناخته میشود.
این مجموعه در سال ۱۹۶۸ با انتشار دهمین جلد خود یعنی روسو و انقلاب، جایزه پولیتزر را برای کتابهای غیر داستانی عمومی به دست آورد.
در مقدمه جلد اول ، دورانت قصد خود را برای نوشتن این مجموعه در ۵ جلد عنوان میکند، هرچند که در عمل چنین اتفاقی نمیافتد.
عناوین ۱۱ جلد این مجموعه عبارتند از:
۱- جلد اول : مشرق زمین، گاهواره تمدن (۱۲۴۴ صفحه)
۲- جلد دوم :یونان باستان (۹۸۲ صفحه)
۳- جلد سوم : قیصر و مسیح (۹۹۶ صفحه)
۴- جلد چهارم : بخش اول عصر ایمان (۹۵۰ صفحه)
۵- جلد چهارم ۲ : بخش دوم عصر ایمان (۸۰۰ صفحه)
۶- جلد پنجم : رنسانس (۹۷۶ صفحه)
۷- جلد ششم : اصلاح دینی (۱۴۱۸ صفحه)
۸- جلد هفتم : آغاز عصر خرد (۱۰۱۶ صفحه)
۹- جلد هشتم : عصر لویی چهاردهم (۱۰۸۲ صفحه)
۱۰- جلد نهم : عصر ولتر (۱۲۰۰ صفحه)
۱۱- جلد دهم : روسو و انقلاب (۱۵۷۲ صفحه)
۱۲- ادامه جلد دهم : بخش دوم روسو و انقلاب (۹۴۶ صفحه)
۱۳- جلد یازدهم : عصر ناپلئون (۱۳۲۶ صفحه)
وی در این کتاب توانسته است با استفاده از آثار مورخان دیگر (از هرودوت تا آرنولد توینبی)، که از ابتدای تاریخ مکتوب بشر تا کنون زیستهاند، مکتب نوینی از تاریخنگاری را به وجود آورد.
ویل دورانت یکی از اولین کسانی بود که بر روی تاریخ تحلیلی فعالیت کرد. برخلاف دیگر تاریخنگاران، که تنها تمرکزشان بر روی وقایع تاریخی و سیر تمدن بشری بود، وی در اثر خود به عوامل تمدنساز در طول تاریخ نیز توجه میکند. در این باره نقلقولی دارد که چنین است:”تمدن رودی است با دو ساحل”. این نقلقول بهطور ضمنی به این مسئله اشاره دارد که تاریخنگاران اغلب نهایت توجه و دقت خود را صرف رودخانه در جریان تاریخ نمودهاند اما تحلیلی بر روی روند این جریان ارایه نمیکنند. در ادامه قسمتهایی از این توصیفها و تحلیلها آورده شده است.
روایت تاریخ تمدن از شاهان ایران
وی در این کتاب سترگ درباره شاهان ایران نقل کرده است: «زندگی ایران به سیاست و جنگ بیشتر از مسائل اقتصادی بستگی داشت، و ثروت آن سرزمین بر پایه قدرت بود، نه بر پایه صناعت. به همین جهت پایههای دستگاه دولتی متزلزل بود و به جزیره کوچکی میماند که در وسط دریای وسیعی باشد و بر آن دریا حکومت کند و این حکومت و تسلط، بنا و بنیاد طبیعی نداشته باشد. سازمان شاهنشاهی، که بر این مجموعه تسلط داشت، از نیرومندترین سازمانها و تقریباً منحصر به فرد بود. بر راس این سازمان شخص شاه قرار داشت و چون شاهانی در زیر فرمان او بودند، به نام «شاه شاهان» یا «شاهنشاه» خوانده میشد و جهان قدیم به این لقب اعتراضی نداشت، تنها یونانیان شاهنشاه ایران را «باسیلئوس»، یعنی «شاه» میخواندند.
او در بخشی از کتاب خود درباره کوروش میگوید: «کوروش یکی از کسانی بود که گویا برای فرمانروایی آفریده شدهاند... در اداره امور به همان گونه شایستگی داشت که در کشورگشاییهای حیرتانگیز خود. با شکستخوردگان به بزرگواری رفتار و نسبت به دشمنان سابق خود مهربانی میکرد. پس مایه شگفتی نیست که یونانیان درباره وی داستانهای بیشمار نوشته و او را بزرگترین پهلوان جهان پیش از اسکندر دانسته باشند... آن چه به یقین میتوان گفت این است که کوروش زیبا و خوش اندام بوده، چه پارسیان تا آخرین روزهای هنر باستانی خویش به وی همچون نمونه زیبایی اندام مینگریستهاند. دیگر این که وی موسس سلسله هخامنشی یا سلسله «شاهان بزرگ» است که در نامدارترین دوره تاریخ ایران بر آن سرزمین سلطنت میکرده است. آن اندازه که از افسانهها بر میآید کوروش از کشورگشایانی بوده است که بیش از هر کشورگشای دیگری او را دوست میداشتهاند و پایههای سلطنت خود را بر بخشندگی و خوی نیکو قرار داده بود. دشمنان وی از نرمی و گذشت او آگاه بودند و به همین جهت در جنگ با کوروش مانند کسی نبودند که با نیروی نومیدی میجنگد و میداند چارهای نیست جز اینکه بکشد یا خود کشته شود... وی هرگز شهرها را غارت نمیکرد و معابد را ویران نمیساخت.»
اگر همه شاهان ایرانی روح نشاط و فعالیت کوروش و داریوش اول را داشتند، میتوانستند هم حکومت کنند و هم پادشاه باشند، ولی شاهان متاخر بیشتر کارهای حکومت را به اعیان و اشراف و زیر دست خود یا به خواجگان حرمسرا وا میگذاشتند و خود به عشقبازی و باختن نرد و شکار میپرداختند.»
توصیف سیمای ایرانیان در کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت
چنان كه به نظر میرسد كه پارسيان زيباترين ملتهای خاور نزديك در روزگارهای باستانی بودهاند . تصاویری كه در آثار تاريخی بر جای مانده نشان میدهد كه آن مردم ميانه بالا و نيرومند بوده و بر اثر زندگي كردن در نقاط كوهستانی، سختی و صلابت داشتهاند، ولی ثروت فراوان سبب لطافت طبع آنان بوده است؛ در سيمای ايشان آثار تقارن مطبوعی ديده میشود، و مانند يونانيان بينی كشيده داشتهاند، و در اندام و هيئت ايشان آثار نجابت مشهود بوده است.
روایت ویل دورانت از فرهنگ و زبان پارسیان در کتاب تاریخ تمدن
پارسيان، در اثنای تاريخ دراز خود، به زبانهای گوناگون سخن میگفتهاند. فارسی باستانی زبان دربار و بزرگان قوم در زمان داريوش اول به شمار میرفت؛ اين زبان با زبان سانسكريت پيوند بسيار نزديكي دارد و اين خود نشان میدهد كه آن دو زبان لهجههایی از زبان قديمتر بودهاند؛ اين هر دو لهجه از خويشان بسيار نزديك زبان انگليسي به شمار میروند. از لغت فرس قديم دو شاخه زند، يعني زبان زنداوستا، و شاخه پهلوی بيرون آمد؛ از همين شاخه است كه زبان فارسی كنوني برخاسته است. در آن هنگام كه پارسيان به كار خطنويسی پرداختند، براي نوشتن اسناد خود، خط ميخی و الفبای هجايی آرامی را به كار بردند. پارسيان هجاهای سنگين و دشوار بابلي را آسانتر كردند و عدد علامات الفبايی را از سيصد به سی و شش رسانيدند.
برخلاف آنچه از خواندن تاریخ آمیخته به خون و آهن این قوم به نظر میرسد باید گفت و رفتارشان این اندازه سختی و خشونت نداشته است. پارسیها در سخن گفتن صریح و در دوستی استوار و مهماننواز و بخشنده بودند، و بر رعایت آداب معاشرت تقریباً به اندازه مردم چین مواظبت داشتند. چون دو نفر که از حیث رتبه با یکدیگر برابر بودند به هم میرسیدند یکدیگر را میبوسیدند؛ و اگر کسی به شخصی بلندمرتبه تر از خود برمیخورد، پشت دو تا میکرد و به او احترام میگذاشت در مقابل اشخاص کوچکتر گونه خود را برای بوسیدن پیش میآوردند؛ برای مردم متعارفی تواضع مختصری کافی بود چیز خوردن در کنار راه را سخت ناپسند داشتند؛ بینی گرفتن و آب دهن انداختن در مقابل دیگران را بد میدانستند. پاکیزگی را پس از زندگی، بزرگترین نعمت میدانستند و چنان میپنداشتند که کار نیکو چون از دست ناپاک سرزند ارزشی ندارد. او در بخشی از کتاب خود درباره کوروش میگوید: کوروش یکی از کسانی بود که گویا برای فرمانروایی آفریده شدهاند... در اداره امور به همان گونه شایستگی داشت که در کشورگشاییهای حیرتانگیز خود. با شکستخوردگان به بزرگواری رفتار و نسبت به دشمنان سابق خود مهربانی میکرد.