۱۰ حاشیهی پرسروصدای سینمای ایران در سال ۹۸
به روزهای پایانی سال نود و هشت نزدیک میشویم. سالی که پر از حوادث و وقایع مختلف بود از بلایای طبیعی، چون سیل و زلزله تا فجایع انسانی مانند هواپیمای اوکراینی یا کشتهشدگان مراسم تشییع حاج قاسم سلیمانی.
۱. مهناز افشار
بیاغراق یکی از جنجال برانگیزترینهای سال ۹۸ مهناز افشار بازیگر قدیمی سینمای ایران است. بازیگری که در اولین حضورهایش روی پرده بهواسطه شباهت زیاد به فائقه آتشین خیلی زود به شهرتی عجیب دست یافت. از جمله پرفروشترین بازیگران دهه هشتاد بود. در آن دوران عموما در فیلمهای کمدی یا گیشهای بازی میکرد و کمتر اثری در کارنامه کاریاش به چشم میخورد که از نظر هنری و سینمایی چشمگیر باشد. اما از اواخر دهه هشتاد سعی کرد سطح کاریاش را تغییر دهد و در فیلمهای هنریتر بازی کند.
بهمرور از یک بازیگر گیشهای با حضور در فیلمهای هنری و اختمالا جمعهای روشنفکری پشتصحنهشان، بدل شد به یک فعال اجتماعی در شبکههای اجتماعی که مدام درباره همهچیز اظهارنظر میکرد! ازدواجش با پسر یکی از رجل سیاسی نزدیک به محمود احمدینژاد حرف و حدیث زیادی بهپا کرد و کمی بعدتر حضور نام یاسین (همسر او) در واردات شیرخشک فاسد و... بار دیگر حواشی این ازدواج را بولد کرد.
خب تا اینجا برخوردهای افشار بهعنوان یک سلبریتی که میخواهد همیشه خودش را جلوی چشم بیاندازد و بر فالوئرهایش بیفزاید، چندان عجیب نبود، اما در دو سال گذشه شروع کرد به انتشار توییتهای اعتراضی و انتقادی تندی که شاید اگر همسر یک فرد پرنفوذ نبود خیلی زودتر از اینها به دادگاه رسانه احضار میشد و با اتهامات مرسومی مانند تبلیغ علیه نظام و تشویش افکار عمومی روبهرو! در نهایت سر ماجرای توییتی که درباره صیغه گذاشت و بهشکلی غیر مستقیم باعث حمله اوباش به یک طلبه شد، آن طلبه شکایت کرد و افشار به دادسرا احضار شد، اما پیش از موعد احضاریه از کشور خارج شد (فرار کرد؟)
این تازه شروع ماجراست. او با شبکهای که سرمایهاش را از عربستان سعودی میگیرد در یک برنامه استعدادیابی همکاری کرد، در کنار خوانندههای ممنوعه به اصطلاح لسآنجلسی قرار گرفت و حتی با آنها دست داد و بغلشان کرد با این وجود میگوید میخواهد به ایران برگردد. حتی با وجود پوشش خلاف عرفش، یک چیزی روی موهایش نگه داشته تا بگوید کشف حجاب نکرده و اخیرا هم که سعی کرد محسن تنابنده را قاطی حواشی خود کند و علیهاش حرفهای زیادی زد. اما در کل بهنظر میآید تکلیفش با خودش چندان مشخص نیست.
۲. دوئل
جشنواره فجر امسال با حواشی زیادی برگزار شد، اما یکی از پر سرو صداترینهایش جدل میان شهاب حسینی و مسعود کیمیایی بود. درحالیکه مسعود کیمیایی اعلام کرد در جشنواره حاضر نخواهد شد و آنرا تحریم میکند، شهاب حسینی در نشست فوقالعاده برای نمایش فوقالعاده فیلم خارج از مسابقه «شین» که تهیهکنندگیاش را بر عهده داشت، حرفهای بسیار تندی علیه مسعود کیمیایی زد.
این امر باعث شد که واکنشهای منفی زیادی علیه او در شبکههای مجازی شکل بگیرد. بسیاری از سینماگران و منتقدان و دوستداران مسعود کیمیایی به او تاختند و گفتند حدش را نمیشناسد و احترام پیشکسوتش را نگه نداشته. با این وجود اگر به حرفهای او گوش دهید، چندان بیراه هم نمیگوید.
کلا امسال همه برای هم شاخ و شانه کشیدند و سعی کردند دعوا راه بیاندازند.
۳. تحریم
اما مسعود کیمیایی تنها کسی نبود که جشنواره را تحریم کرد. شمار زیادی از هنرمندان پشت سر او دست به تحریم جشنواره زدند و گفتند امسال در آن حضور نخواهند یافت. از پیمان معادی تا هایده صفییاری و... اتفاق خندهدار، اما در تحریم بعضی از سایتها و رسانهها بود که وظیفهشان انتشار اخبار است و تحریم کردنشان بیشتر جنبهای شخصی داشت و یا میخواستند از آب گلآلود ماهی بگیرند. در میان خود اهالی رسانه یک شوخ باب شده بود که هرکس که کارت سینمای رسانه برایش صادر نشده، جشنواره را تحریم کرده.
در نهایت، اما عموم فیلمها حاضر شدند و جر مواردی محدود الباقی در جشنواره شرکت هم کردند و کاشف به عمل آمد با آمدن لفظ تحریم، تنها میخواستند برای خودشان اعتبار بخرند.
۴. خرس طلا؟!
فیلم محمد رسولاف «شیطان وجود ندارد» همین چند شب گذشته خرس طلایی برلین را برد درحالیکه کارگردان بابت اتهامات مالی و سیاسی ممنوعالخروج است و در برلیناله حضور نداشت. کلا تجربه سالهای اخیر نشان داده که برلیناله علاقه خاصی به «صندلی خالی» کارگردانان ایرانی دارد و کیفیت فیلمها چندان مهم نیستند. جعفر پناهی هم با صندلی خالیاش کلی جایزه بینالمللی گرفت. آن هم برای فیلمی که حتی یک ستاره هم بهسختی میتوان بهش داد! در میان همه جشنوارهها، اما برلین از همه بیآبروتر شده و فقط به فاز سیاسی افراد جایزه میدهد، نه خود فیلمها.
یکسری کارگردان هم از جعفر پناهی یاد گرفتهاند و هم از طوبره میخورند و هم از آخور و با ژستهای اپوزسیونشان، در سینما جولان میدهند بدون اینکه بهراستی اهل سینما باشند. خانواده رسولاف هم سالهاست که همگی یک بنگاه معاملات هنری راه انداختهاند و این جوایز هم بخشی از سازوکار بنگاه تجاریشان است انگار.
۵. منوچهر هادی
منوچهر هادی بیوقفه فیلم و سریال میسازد! معلوم نیست این انرژی را از کجا میآورد، منابع مالی و سرمایه ساخت این آثار پرهزینه و لاکچری که جای خود! او که این روزها «دل» را در شبکه نمایش خانگی دارد، در اوایل سال «رحمان ۱۴۰۰» را روی پرده برد. فیلمی که آنقدر به شوخیهای جنسی رکیکاش خرده گرفتند و آنرا مستهجن خواندند که اکرانش لغو شد. گفته شد نسخه نمایش یافته با نسخه مورد تایید وزارت ارشاد متفاوت بوده است. گویا اجازه ورود فیلم به شبکه نمایش خانگی را هم ندادند. هرچند نسخه قاچاقش بهراحتی در اینترنت در دسترس است.
۶. تهران- استانبول
یکی از پروژههای سینمایی در حال ساختی که سروصدای زیادی بهپا کرد فیلم «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی بود که فیلمبرداریش با حضور شهاب حسینی و پارسا پیروزفر و شماری از بازیگرانی که در سریالهای ترکی جم آنها را زیاد دیدهاید در ترکیه آغاز شد. تیم تبلیغاتی فیلم بسیار قوی عمل کرد و از لحظه آغاز فیلمبرداری، هفتگی عکسهای مختلفی از بازیگران ایرانی و ترکی منتشر کرد تا اسم پروژه حتی پیش از ساخت بر سر زبانها بیفد. اما آنها فکر نمیکردند که وزارت ارشاد روی این قضیه حساس خواهد شد. در همان زمانی که فیلمبرداری در جریان بود، وزارت ارشاد اعلام کرد که این فیلم پروانه ساخت ندارد و به همین دلیل امکان اکرانش در ایران اصلا وجود ندارد!
باید منتظر باشیم فیلم تمام شود و ببینیم مسئولین و عوامل «مست عشق» چطور و با چه معاملهای به توافق خواهد رسید.
۷. جم روی پرده
اما اینکه اصلا حسن فتحی بهفکر ساخت فیلم در ترکیه میافتد یا تصمیم میگیرد از بازیگران مطرح سریالهای ضعیف شبکههای ماهوارهای مانند جم استفاده کند، پیشزمینهای مفصلتر دارد. کافیست نگاهی اجمالی به تولیدات غیر کمدی و اجتماعی سینمای ایران در سال گذشته بیاندازید، به جز چند مورد استثنا مانند «متری شیش و نیم»، فیلمهای اجتماعی سینمای ایران همگی متاثر از سریالهای ترکی هستند.
همان مدل زندگی لاکچری طبقه مرفه با دغدغههای سطحیشان، همان روابط ضربدری غیر اخلاقی که با مدرن بودن اشتباه گرفته شدهاند و همان احساسات دم دستی. گل سرسبد چنین فیلمهایی «هزارتو» بود و البته در جشنواره هم چند مورد مشابهش را دیدیم که اکران خواهد شد. خدا به داد فرهنگ شینمایی در سال پیش رو برسد!
۸. سی هزار تومن؟!
یکی دیگر از مقولههایی که حرف و حدیث زیادی دربارهاش بهوجود آمد، گران شدن قیمت بلیط سینماها بود. در ابتدا گفته شد قیمت بلیطها بیست هزار تومان خواهد شد که بهواسطه اعتراض شدید، شورای صنفی و تهیهکنندهها کوتاه آمدند و قرار شد در اواخر هفته که روزهای شلوغ سینما است قیمت بلیط بیست هزار تومان باشد. اگر کلا اینقدر افزایش پیدا میکرد، ریزش چشمگیر مخاطان را شاهد بودیم.
حالا در آستانه سال جدید نداهایی از بلیط سی هزارتومانی بهگوش میرسد! در این اوضاع و احوال اقتصادی خراب که همه درگیر آن هستند و با موج گرانیها مبارزه میکنند، بلیط سیهزار تومانی نوبر است واقعا. امیدواریم در حد حرف و حدیث باقی بماند.
۹. پرفروشترین فیلم غیر کمدی
از معدود اتفاقات سینمایی خوب در سالی که گذشت، توجه و علاقه مردم به فیلم «متری شیش و نیم» بود. فیلمی درام که عموما در پایینشهر و بازداشتگاه و... میگذرد، اما داستانش آنقدر کشش داشت و ساختش آنقدر هیجانانگیز بود که مخاطبان بسیاری پیدا کرد و به فروش غیرمنتظرهای دست یافت. فیلم روستایی نشان داد که میشود بهغیر از شوخیهای رکیک جنسی و داستانهای عاشقانه ضربدری، با چیزهای اجتماعی و عمیقتری تماشاگر را مجذوب کرد و خوب فروخت.
فاز اکشن و تعقیب و گریزی فیلم البته در فروشش تاثیر ویژهای داشت و انتظار میرود فیلمهای اینچنینی از این پس بیشتر تولید شود. سال بعد «روز صفر» را در پیش داریم که احتمالا به فروش زیادی دست پیدا کند.
۱۰. دوربین مخفیه؟
مورد عجیب و غریب «آشغالهای دوست داشتنی اصل» که بیشتر به یک شوخی بیمزه میماند تا حاشیه! کارگردان این فیلم پرحاشیه که بعد از سالها توقیف، سال گذشته بهنمایش درآمد، در اقدامی حیرتانگیز فیلمش را دوباره برای چندمین بار به دفتر جشنواره تحویل داد. اینبار چهل دقیقه با بازی بهروز وثوقی به فیلم اضافه شده بود. البته که فیلم پذیرفته نشد و اصلا اگر فیلم جدیدی بود، پروانه ساخت و پروانه نمایش نداشت. اما کل پروسه بیشتر به یک حرکت تبلیغاتی دهن پرکن میمانست تا اقدامی فیلمسازانه!
بیاغراق یکی از جنجال برانگیزترینهای سال ۹۸ مهناز افشار بازیگر قدیمی سینمای ایران است. بازیگری که در اولین حضورهایش روی پرده بهواسطه شباهت زیاد به فائقه آتشین خیلی زود به شهرتی عجیب دست یافت. از جمله پرفروشترین بازیگران دهه هشتاد بود. در آن دوران عموما در فیلمهای کمدی یا گیشهای بازی میکرد و کمتر اثری در کارنامه کاریاش به چشم میخورد که از نظر هنری و سینمایی چشمگیر باشد. اما از اواخر دهه هشتاد سعی کرد سطح کاریاش را تغییر دهد و در فیلمهای هنریتر بازی کند.
بهمرور از یک بازیگر گیشهای با حضور در فیلمهای هنری و اختمالا جمعهای روشنفکری پشتصحنهشان، بدل شد به یک فعال اجتماعی در شبکههای اجتماعی که مدام درباره همهچیز اظهارنظر میکرد! ازدواجش با پسر یکی از رجل سیاسی نزدیک به محمود احمدینژاد حرف و حدیث زیادی بهپا کرد و کمی بعدتر حضور نام یاسین (همسر او) در واردات شیرخشک فاسد و... بار دیگر حواشی این ازدواج را بولد کرد.
خب تا اینجا برخوردهای افشار بهعنوان یک سلبریتی که میخواهد همیشه خودش را جلوی چشم بیاندازد و بر فالوئرهایش بیفزاید، چندان عجیب نبود، اما در دو سال گذشه شروع کرد به انتشار توییتهای اعتراضی و انتقادی تندی که شاید اگر همسر یک فرد پرنفوذ نبود خیلی زودتر از اینها به دادگاه رسانه احضار میشد و با اتهامات مرسومی مانند تبلیغ علیه نظام و تشویش افکار عمومی روبهرو! در نهایت سر ماجرای توییتی که درباره صیغه گذاشت و بهشکلی غیر مستقیم باعث حمله اوباش به یک طلبه شد، آن طلبه شکایت کرد و افشار به دادسرا احضار شد، اما پیش از موعد احضاریه از کشور خارج شد (فرار کرد؟)
این تازه شروع ماجراست. او با شبکهای که سرمایهاش را از عربستان سعودی میگیرد در یک برنامه استعدادیابی همکاری کرد، در کنار خوانندههای ممنوعه به اصطلاح لسآنجلسی قرار گرفت و حتی با آنها دست داد و بغلشان کرد با این وجود میگوید میخواهد به ایران برگردد. حتی با وجود پوشش خلاف عرفش، یک چیزی روی موهایش نگه داشته تا بگوید کشف حجاب نکرده و اخیرا هم که سعی کرد محسن تنابنده را قاطی حواشی خود کند و علیهاش حرفهای زیادی زد. اما در کل بهنظر میآید تکلیفش با خودش چندان مشخص نیست.
۲. دوئل
جشنواره فجر امسال با حواشی زیادی برگزار شد، اما یکی از پر سرو صداترینهایش جدل میان شهاب حسینی و مسعود کیمیایی بود. درحالیکه مسعود کیمیایی اعلام کرد در جشنواره حاضر نخواهد شد و آنرا تحریم میکند، شهاب حسینی در نشست فوقالعاده برای نمایش فوقالعاده فیلم خارج از مسابقه «شین» که تهیهکنندگیاش را بر عهده داشت، حرفهای بسیار تندی علیه مسعود کیمیایی زد.
این امر باعث شد که واکنشهای منفی زیادی علیه او در شبکههای مجازی شکل بگیرد. بسیاری از سینماگران و منتقدان و دوستداران مسعود کیمیایی به او تاختند و گفتند حدش را نمیشناسد و احترام پیشکسوتش را نگه نداشته. با این وجود اگر به حرفهای او گوش دهید، چندان بیراه هم نمیگوید.
کلا امسال همه برای هم شاخ و شانه کشیدند و سعی کردند دعوا راه بیاندازند.
۳. تحریم
اما مسعود کیمیایی تنها کسی نبود که جشنواره را تحریم کرد. شمار زیادی از هنرمندان پشت سر او دست به تحریم جشنواره زدند و گفتند امسال در آن حضور نخواهند یافت. از پیمان معادی تا هایده صفییاری و... اتفاق خندهدار، اما در تحریم بعضی از سایتها و رسانهها بود که وظیفهشان انتشار اخبار است و تحریم کردنشان بیشتر جنبهای شخصی داشت و یا میخواستند از آب گلآلود ماهی بگیرند. در میان خود اهالی رسانه یک شوخ باب شده بود که هرکس که کارت سینمای رسانه برایش صادر نشده، جشنواره را تحریم کرده.
در نهایت، اما عموم فیلمها حاضر شدند و جر مواردی محدود الباقی در جشنواره شرکت هم کردند و کاشف به عمل آمد با آمدن لفظ تحریم، تنها میخواستند برای خودشان اعتبار بخرند.
۴. خرس طلا؟!
فیلم محمد رسولاف «شیطان وجود ندارد» همین چند شب گذشته خرس طلایی برلین را برد درحالیکه کارگردان بابت اتهامات مالی و سیاسی ممنوعالخروج است و در برلیناله حضور نداشت. کلا تجربه سالهای اخیر نشان داده که برلیناله علاقه خاصی به «صندلی خالی» کارگردانان ایرانی دارد و کیفیت فیلمها چندان مهم نیستند. جعفر پناهی هم با صندلی خالیاش کلی جایزه بینالمللی گرفت. آن هم برای فیلمی که حتی یک ستاره هم بهسختی میتوان بهش داد! در میان همه جشنوارهها، اما برلین از همه بیآبروتر شده و فقط به فاز سیاسی افراد جایزه میدهد، نه خود فیلمها.
یکسری کارگردان هم از جعفر پناهی یاد گرفتهاند و هم از طوبره میخورند و هم از آخور و با ژستهای اپوزسیونشان، در سینما جولان میدهند بدون اینکه بهراستی اهل سینما باشند. خانواده رسولاف هم سالهاست که همگی یک بنگاه معاملات هنری راه انداختهاند و این جوایز هم بخشی از سازوکار بنگاه تجاریشان است انگار.
۵. منوچهر هادی
منوچهر هادی بیوقفه فیلم و سریال میسازد! معلوم نیست این انرژی را از کجا میآورد، منابع مالی و سرمایه ساخت این آثار پرهزینه و لاکچری که جای خود! او که این روزها «دل» را در شبکه نمایش خانگی دارد، در اوایل سال «رحمان ۱۴۰۰» را روی پرده برد. فیلمی که آنقدر به شوخیهای جنسی رکیکاش خرده گرفتند و آنرا مستهجن خواندند که اکرانش لغو شد. گفته شد نسخه نمایش یافته با نسخه مورد تایید وزارت ارشاد متفاوت بوده است. گویا اجازه ورود فیلم به شبکه نمایش خانگی را هم ندادند. هرچند نسخه قاچاقش بهراحتی در اینترنت در دسترس است.
۶. تهران- استانبول
یکی از پروژههای سینمایی در حال ساختی که سروصدای زیادی بهپا کرد فیلم «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی بود که فیلمبرداریش با حضور شهاب حسینی و پارسا پیروزفر و شماری از بازیگرانی که در سریالهای ترکی جم آنها را زیاد دیدهاید در ترکیه آغاز شد. تیم تبلیغاتی فیلم بسیار قوی عمل کرد و از لحظه آغاز فیلمبرداری، هفتگی عکسهای مختلفی از بازیگران ایرانی و ترکی منتشر کرد تا اسم پروژه حتی پیش از ساخت بر سر زبانها بیفد. اما آنها فکر نمیکردند که وزارت ارشاد روی این قضیه حساس خواهد شد. در همان زمانی که فیلمبرداری در جریان بود، وزارت ارشاد اعلام کرد که این فیلم پروانه ساخت ندارد و به همین دلیل امکان اکرانش در ایران اصلا وجود ندارد!
باید منتظر باشیم فیلم تمام شود و ببینیم مسئولین و عوامل «مست عشق» چطور و با چه معاملهای به توافق خواهد رسید.
۷. جم روی پرده
اما اینکه اصلا حسن فتحی بهفکر ساخت فیلم در ترکیه میافتد یا تصمیم میگیرد از بازیگران مطرح سریالهای ضعیف شبکههای ماهوارهای مانند جم استفاده کند، پیشزمینهای مفصلتر دارد. کافیست نگاهی اجمالی به تولیدات غیر کمدی و اجتماعی سینمای ایران در سال گذشته بیاندازید، به جز چند مورد استثنا مانند «متری شیش و نیم»، فیلمهای اجتماعی سینمای ایران همگی متاثر از سریالهای ترکی هستند.
همان مدل زندگی لاکچری طبقه مرفه با دغدغههای سطحیشان، همان روابط ضربدری غیر اخلاقی که با مدرن بودن اشتباه گرفته شدهاند و همان احساسات دم دستی. گل سرسبد چنین فیلمهایی «هزارتو» بود و البته در جشنواره هم چند مورد مشابهش را دیدیم که اکران خواهد شد. خدا به داد فرهنگ شینمایی در سال پیش رو برسد!
۸. سی هزار تومن؟!
یکی دیگر از مقولههایی که حرف و حدیث زیادی دربارهاش بهوجود آمد، گران شدن قیمت بلیط سینماها بود. در ابتدا گفته شد قیمت بلیطها بیست هزار تومان خواهد شد که بهواسطه اعتراض شدید، شورای صنفی و تهیهکنندهها کوتاه آمدند و قرار شد در اواخر هفته که روزهای شلوغ سینما است قیمت بلیط بیست هزار تومان باشد. اگر کلا اینقدر افزایش پیدا میکرد، ریزش چشمگیر مخاطان را شاهد بودیم.
حالا در آستانه سال جدید نداهایی از بلیط سی هزارتومانی بهگوش میرسد! در این اوضاع و احوال اقتصادی خراب که همه درگیر آن هستند و با موج گرانیها مبارزه میکنند، بلیط سیهزار تومانی نوبر است واقعا. امیدواریم در حد حرف و حدیث باقی بماند.
۹. پرفروشترین فیلم غیر کمدی
از معدود اتفاقات سینمایی خوب در سالی که گذشت، توجه و علاقه مردم به فیلم «متری شیش و نیم» بود. فیلمی درام که عموما در پایینشهر و بازداشتگاه و... میگذرد، اما داستانش آنقدر کشش داشت و ساختش آنقدر هیجانانگیز بود که مخاطبان بسیاری پیدا کرد و به فروش غیرمنتظرهای دست یافت. فیلم روستایی نشان داد که میشود بهغیر از شوخیهای رکیک جنسی و داستانهای عاشقانه ضربدری، با چیزهای اجتماعی و عمیقتری تماشاگر را مجذوب کرد و خوب فروخت.
فاز اکشن و تعقیب و گریزی فیلم البته در فروشش تاثیر ویژهای داشت و انتظار میرود فیلمهای اینچنینی از این پس بیشتر تولید شود. سال بعد «روز صفر» را در پیش داریم که احتمالا به فروش زیادی دست پیدا کند.
۱۰. دوربین مخفیه؟
مورد عجیب و غریب «آشغالهای دوست داشتنی اصل» که بیشتر به یک شوخی بیمزه میماند تا حاشیه! کارگردان این فیلم پرحاشیه که بعد از سالها توقیف، سال گذشته بهنمایش درآمد، در اقدامی حیرتانگیز فیلمش را دوباره برای چندمین بار به دفتر جشنواره تحویل داد. اینبار چهل دقیقه با بازی بهروز وثوقی به فیلم اضافه شده بود. البته که فیلم پذیرفته نشد و اصلا اگر فیلم جدیدی بود، پروانه ساخت و پروانه نمایش نداشت. اما کل پروسه بیشتر به یک حرکت تبلیغاتی دهن پرکن میمانست تا اقدامی فیلمسازانه!